تیمسار ریاست محترم بازرسی مالی ارتش
متن سند:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
البته بنده هم تصدیق می کنم که نامه بی امضاء هیچگونه ارزشی ندارد و هر
گونه مدرکی هم که بی امضاء باشد فاقد ارزش است ولی به این اصل معتقدم که
زبان سرخ سر سبز را به باد می دهد و این بهترین دلیل است که نامه بی امضاء
می نویسم چون می دانم زبان
حق گو را باید از بیخ برید
چون حرف حق تلخ است
شعر بالا مصداق همین
حرف است هرگز نمیرد دلی
که زنده شد به حق گوئی
مردانگی و ایستادگی در
مقابل ناحق و دفاع از حق
اشخاص و مبارزه برای
بدست آوردن حق ـ به عقیده
من اینها بیشتر از هر چیز
برای یک انسان لذت دارد
حالا این فکر را خواهید کرد
که چرا فقط شخص سرلشگر
صنیعی آکتور این
نامه هاست و این شخص رل
بسیار مهمی را در این نامه ها دارد.
باید عرض کنم چون از اعمال سرلشگر
صنیعی خبر دارم اگر از کسی دیگر هم چیزی می دانستم برایتان می نوشتم در
حقیقت رل یک خبرگزاری را بازی می کنم بسیاری از افسران در ارتش هستند
که مثل صنیعی دزد و چپار و ولگرد و پست هستند و بسیاری شریف و پاکدامن و
با شخصیت.
ولی چون از اول اعمال صنیعی برای همه روشن است برای اینکه حیثیت سرباز
هم به خطر نیافتد این نامه ها را می نویسم چون برای من دون شان است که او
مافوق من باشد ـ نامه هایی را که برایتان فرستادم البته به حساب خودتان ترتیب اثر داده اید یعنی سرلشگر
فاضلی را مأمور کرده اید که شخص[شخصی] به نام سرهنگ رزمخواه را که تطمیع شده است به بازرسی
اعمال سرلشگر صنیعی بفرستند سرلشگر فاضلی خود دست کمی از صنیعی ندارد و سرهنگ رزمخواه را
که چشم و گوش بسته مطیع اوامر سرلشگر فاضلی است به بازرسی فرستاده است البته در اینحال واضح
است که رزمخواه بازرسی نرفته است بلکه به احوالپرسی رفته است آیا مگر ارتش به افسرانی که دارای
زمین هستند برگ زرد نداده است که به جای سند مالکیت باشد در سال 1327 از طرف ارتشبد بازنشسته
هدایت افسر بازنشسته دبیر سیاقی بخشنامه ای صادر کرد افسرانی که سند مالکیت نگرفته اند و برگ زرد
بگیرند و زمینها را بخود افسران واگذار کنید چون برگ زرد حاکی از این است که سند رسمی است
سرهنگ خسروی بازنشسته که فعلاً سکته کرده او آنوقتی برگ زرد داشت ولی حالا زمین ندارد در
صورتی که برگ زرد سند مالکیت است.
صنیعی فعالیت می کند تا سروصدای این نامه ها در نیاید و به هر مقامی متوسل می شود ولی این را باید بداند
به شرافت سربازیم تا آخرین لحظه دست نخواهم برداشت و از پا نخواهم نشست.
هر عملی که می کند
برایش عکس العملی می کنم و آنقدر نامه می نویسم که تا خسته شوید و بدانی که تمام اعمال سرلشگر
صنیعی را همه می دانند ولی عده ای از قدرت او می ترسند و نمی توانند ابراز کنند ولی من نمی ترسم چون
می خواهم هم به میهن خویش و هم به ملت خود هم برهر [به رهبر] عالیقدر ملیت [ملت ]ایران شاهنشاه
مترقی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی وظیفه ای را که دارم انجام دهم.
منبع:
کتاب
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 329