تاریخ سند: 21 فروردین 1341
متن سند:
روز سه شنبه بیست و یکم فروردین ماه چهل و یک ساعت هفت بعد از ظهر
در مسجد جامع گوهرشاد چند نفر طلبه به نام سید حسین میردامادی فرزند
مرحوم سید هاشم نجف آبادی شیخ عبدالکریم اورعی سید غلامرضای سجادی
محصل مدرسه خیراتخان1 آقای نخجوانی اجتماع نموده بودند آقای سید
حسین میردامادی اظهار می داشت که قبل از تشرف شاه به مشهد از آقای میلانی
از طرف استاندار و سازمان امنیت دعوت می شود که موقع تشرف اعلیحضرت
آقای میلانی در حرم باشند2 آقای میلانی قبول نمی کنند باز دو مرتبه تقاضا
می شود از طرف استاندار که وجود شما لازم است باید تشریف بیاورید آقای
میلانی می گوید اگر من یقین بدانم که وجودم در موقع آمدن شاه ضروری است از
ایران خارج می روم به ملاقات شاه نمی روم آقای سید حسین می گفت که این سید
چقدر شجاعت دارد این حرفها شوخی نیست با این که آقای میلانی در موقع
تشرف شاه به آستان قدس رضوی نبوده روزنامه اطلاعات درج می کند که موقع
تشرف شاه آقایان علماء و روحانیون با شاه ملاقات کردند در ضمن اسم از آقای
میلانی می برد متنفذین جبهه ملی که در تهران هستند وقتی که نام آقای میلانی را
می خوانند در اطلاعات ناراحت می شوند احتمال می دهد این که اسم آقای
میلانی را ذکر کرده اند دستور خود دربار بوده لذا آقای جزایری از تهران با خود
آقای میلانی تماس، تلفن می کرد از زبان آقای میلانی که در موقعی که شاه مشرف
شده آقای
میلانی نبوده و ملاقات با شاه نکرده است آقای جزایری شرحی به روزنامه
اطلاعات می نویسد که تکذیب کند خبر مندرج در شماره قبل را روزنامه
اطلاعات قبول نمی کند لذا روزنامه کیهان شرحی درج می کند و تکذیب می کند
ملاقات آقای میلانی را با شاه.
اجتماع طلبه ها در ساعت هفت بیست دقیقه به هم خورد و متفرق شدند.
آستانه 21 /1 /41
رونوشت برابر اصل است
توضیحات سند:
1ـ مدرسه خیرات خان از
مدارس علوم دینی مشهد
مقدس و دربست پایین خیابان
واقع است، اخیرا تجدید بنا شده
است.
و با عنوان دانشگاه علوم
اسلامی رضوی طلاب و
محصلین علوم اسلامی در آنجا
به تحصیل اشتغال دارند.
2ـ ملاقات با شاه، براساس رسم
تشریفاتی معمول به هنگام سفر
محمدرضا پهلوی به استانها
مأموران امنیتی رژیم تلاش
می کردند تا شخصیت ها و
مقامات محلی به ویژه علماء
سرشناس در مراسم استقبال(!!)
حضور داشته باشند، لیکن
حضرت آیت الله میلانی هرگز
این دعوت را نپذیرفتند، و به
بهانه های مختلف اعلام
می داشتند چنین آمادگی را
ندارند، آن طور که از برخی
اسناد ساواک استظهار می شود،
برای اجابت ایشان در خصوص
مسئله استقبال گاها ساواک آن
مرحوم را تحت فشارها و وعده
و وعیدهای گوناگون قرار
می داد، ولی هر بار با ناکامی
مواجه می شد.
نقل شده است که
در سال 1390 ق که آیت الله
وحید خراسانی که از نجف
اشرف به مشهد مقدس مشرف
شده بود، بنا بر اصرار طلاب و
فضلاء مشهد حدود یک سال در
آنجا به تدریس خارج فقه و
اصول پرداخته و پس از یک
سال تصمیم به مهاجرت به قم
گرفتند، این بار نیز طلاب و
علماء مشهد از ایشان
درخواست داشتند که در آنجا
مانده و درس خود را ادامه
دهند، این درخواست فضلاء
مشهد را نیز اجابت نفرموده
تا آنکه جمعی از طلاب و فضلاء
مشهد متوسل به حضرت آیت الله
میلانی شدند تا بلکه از طریق
وساطت ایشان بتوانند به
خواسته های خود برسند،
حضرت آیت الله میلانی تقاضای
طلاب را همراه با نظر خود مبنی
بر ماندن آیت الله وحید در مشهد
به اطلاع آقای وحید می رسانند،
آیت الله وحید دلایل خود را
برای مهاجرت به قم به استحضار
آیت الله میلانی رسانده و از
جمله به مشکلی که آن روزها
شخص آیت الله میلانی درگیر آن
بوده اند اشاره نموده می فرماید:
یکی از دلایل مهاجرت من به قم
فشاری است که ساواک هنگام
آمدن محمد رضا به مشهد به
علماء جهت استقبال از او
می آورد است، آیا شما تضمین
می کنید که بنده در مشهد بمانم و
این قبیل فشارها را دفع کنید؟
حضرت آیت الله میلانی پس از
چند لحظه سکوت فرموده اند
بلی!! هر وقت از شما چنین
تقاضایی را داشتند، بگویید
هروقت سیدمحمدهادی میلانی
به استقبال آمد من هم می آیم،
من آنها را طاغوت و ظالم
می دانم، ملاقات با آنها را حرام
می دانم، بحول و قوّه الهی هرگز
با آنها چنین ملاقاتی را انجام
نخواهم داد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 29