تاریخ سند: 22 اردیبهشت 1357
گزارش خبر موضوع : شیخ غلامحسین حسین زاده فلاح فرزند حسن واعظ
متن سند:
اخیرا نامبرده بالا که از شهرستان زرند بمنطقه رفسنجان مسافرت نموده ضمن
سخنرانی در مسجد قطب آباد و سقاخانه آن شهرستان در قراء تابعه رفسنجان نیز
منبر رفته یاد شده در سخنرانیهایی که تاکنون داشته در مورد مطالب مشروحه زیر
بحث نموده است.
در یک جلسه سخنرانی در مسجد سقاخانه مثل طاقوت [ = طاغوت] را چنین
بیان کرده، این پادشاه که دم از دین میزند و به موسی میگوید من دین دارم و آزادی
بمردم دادم و موسی دروغ میگوید.
اطرافیان موسی را کشته یا زندانی یا تبعید
میکند.
جوانان مجاهد شما باید جهاد کنید و از طرفداران موسی هستید باید
مبارزه نمائید.
طرفداران فرعون بچند دسته هستند که عبارتند از جیره خواران،
ثروتمندان، روحانیون.
موضوع دیگری که اظهار نموده: اشاره ای موجود خانه
فسادی که در عباس آباد رفسنجان بوده و اینکه چرا مقامات مسئول باین اماکن
فساد و مواد مخدره ایکه در آن محل وجود دارد بی توجه است لکن بمحض اطلاع
از تکه اعلامیه ای که از رهبر عالیقدر اسلام و پیشوای مجاهد است فوری
حساسیت نشان میدهد و ببازرسی میپردازد و عاملین را شکنجه و تنبیه مینماید
سرانجام نسبت به خمینی دعا نموده است و در روزهای دیگر در جلسات بعدی در
مسجد مذکور بحزب رستاخیز ملت ایران حمله نموده و در مسجد قطب آباد نیز
در روز 9 /2 /37 نیز ضرب المثلهائی از هارون الرشید که کنایه آمیز بوده بدین
شرح توضیح داده، روزی هارون الرشید شراب جهت مصرف دربار خود با شتر
بعنوان شیره به قصر میبرد و یکی از مسلمانان که متوجه شد کارد کشید و تمام
مشکهای شراب را پاره نمودند و این رهبر که خود را امیرالمومنین
مینماید شراب میخورد و بدستگاه خود اجازه میدهد شراب آزاد باشد و در
مملکت اسلامی شراب خورده شود و خود را رهبر مسلمان مینامد.
شما ای
جوانان باید بدانید در قبال این رهبر ستمکار باید کشته شوید و باید تبعید شوید و
زندان بروید تا بهدف خود برسید ضمنا مجلس روضه مسجد قطب آباد مربوط به
حسین معاون بوده که اصرار داشته کسی متوجه این موضوع نشود.
نظریه یکشنبه : خیر صحت دارد ضمنا بنحو مقتضی در خصوص منابر و جلسات
واعظ مذکور مراقبتهای لازم معمول گردیده است.
مؤلف
نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه صحت دارد.
آسای
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه مورد تایید است.
نظریه 8 ه : نظریه چهارشنبه تایید میگردد%
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 05 صفحه 120