تاریخ سند: 21 بهمن 1356
گزارش خبر موضوع : پخش اعلامیه
متن سند:
کلیه اعلامیه هائی که اخیرا در مدارس و استادیوم ورزشی و کیوسک پلیس و معابر
خمین و حتی در بعضی از کوچه های شهرستان قم پخش گردیده توسط حسن شریفی
فرزند سید عباس دانش آموز کلاس ششم طبیعی دبیرستان کورش خمین و برادرش
(مشخصات نامعلوم) و جلالی معاون دبستان فردوسی خمین و مهدی محمدی فرزند
باقر (دانش آموز) و محسن محمدی فرزند حسین (دانش آموز) بوده است.
اضافه شده
اعلامیه های مذکور توسط سید محمد علی قریشی از قم به خمین آورده شده بود.
ضمنا
نامبردگان فوق الذکر حدود ساعت 2300 روز پنجم بهمن ماه سال جاری وارد
استادیوم ورزشی خمین شده و کلیه شعارهای میهنی را که برای روز ششم بهمن نصب
شده بود را کنده و بهمراه برده اند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: 1 ـ با توجه به موقعیت منبع خبر صحت دارد.
2 ـ به برگ امور عملیاتی خبر مراجعه شود.
خشنود
نظریه سه شنبه: از نامبردگان مندرج در متن خبر سابقه ای بدست نیامده و خبر صرفا
نقل اظهارات منشأ میباشد ولی سید محمد قریشی دارای سابقه فعالیتهای افراطی
مذهبی و پیشینه محکومیت بوده و با وجودی که در قم سکونت دارد، مرتبا به خمین
تردد مینماید.
ضمنا با استفاده از وجود منبع تلاش بمنظور نفوذ بیشتر در بین این عده
بعمل میآید و در حال حاضر اقدام مستقیم ممکن است موجب شناخته شدن منبع گردد.
سیادت
نظریه 22: نظریه سه شنبه تأیید می گردد.
با توجه به نظریه سه شنبه فعلاً اقدامی ندارد.
توضیحات سند:
* امروز (19 /11 /56)
بی.
بی.
سی در برنامه ای
تلویزیونی با عنوان «آمریکنز»
قسمتهایی از فیلم مربوط به
سفر شاه و همسرش به امریکا و
میهمانی که از طرف کارتر
ترتیب داده شده بود، پخش
کرد.
مجری برنامه گفت که
رژیم شاه در کشورش از
محبوبیتی برخوردار نیست و
دانشجویان ایرانی مقیم امریکا
احساس می کنند که حداقل در
امریکا آزادی آن را دارند که در
مخالفت با پلیس مخفی ایران
دست به تظاهرات بزنند.
این
تلویزیون با پخش صحنه هایی
از تظاهرات با اشاره به کاربرد
گاز اشک آور با لحن طنز
آلودی گفت که به خاطر وزش
باد در جهت مخالف گاز اشک
آور به جای تأثیر روی
تظاهرکنندگان به داخل کاخ
سفید نفوذ کرد.
این برنامه با
گفتاری از مجری و پخش
تصاویری از ظاهر شدن شاه و
همسرش در بالکن کاخ سفید و
در آن سو درگیری پلیس با
تظاهرکنندگان پایان یافت.
(بولتن محرمانه خبرگزاری
پارس/ ش 327/ ص 1)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 02 صفحه 301