تاریخ سند: 15 شهریور 1343
موضوع : جلسه منزل سناتور احمد بهادری1
متن سند:
شماره : 907 /322
در ساعت 0930 صبح روز جمعه
13 /6 /43 جلسه منزل سناتور احمد بهادری
(سناتور آذربایجان شرقی) با شرکت در حدود
ده نفر از جمله سرهنگ بازنشسته چلبی ـ
سیروس ایرانی2 (معاون دارائی منطقه 6) ـ
معین لشگری (عضو وزارت دارائی) و دو نفر
معمم تشکیل گردید.
در این جلسه بعد از مطالب مختلفی که وسیله
حضار ایراد شد سیروس ایرانی خطاب به
احمد بهادری در مورد وضع استانداری
آذربایجان شرقی سوالاتی کرد.
بهادری ضمن تعریف از سرتیپ صفاری3
استاندار آذربایجان گفت در میان استاندارانی که تاکنون برای آذربایجان در نظر گرفته اند هیچ
یک مانند دهقان به امور مربوطه وارد نبوده اند و حالا سیاست ایجاب کرد که او برکنار باشد.
یکی از حضار سوال کرد سرتیپ صفاری عضو حزب است؟ بهادری گفت فکر نمی کنم.
در مورد وضع وزارت دارائی گفتگو بعمل آمد و احمد بهادری در این زمینه از معین لشگری و
ایرانی سؤالاتی کرد.
نامبردگان اظهار داشتند که وضع وصول رضایت بخش نیست و پرونده های زیادی لاینحل مانده
است.
بهادری گفت البته عباس هویدا کفایت بهنیا را ندارد.
معین لشگری گفت اعلامیه هایی که اخیرا در وزارت دارائی پخش می گردد سرانجام وزارت
دارائی را متلاشی خواهد ساخت و افزود در حال حاضر سه باند مجزا در وزارت دارائی مشغول
فعالیت هستند باند افرادی که در رأس امور هستند ـ باند هنجنی و دکتر احسانی و دارودسته
برزگر.
معین لشگری ادامه داد اعلامیه های مذکور توسط باند هنجی در وزارت دارائی منتشر می شود.
در مورد وضع فرهنگ گفتگو شد و احمد
بهادری اظهار داشت دکتر جهانشاهی وارد به
امور فرهنگی نیست و در عوض دکتر سام در
این مورد دارای اطلاعات کافی است و بالاخره
وزیر خواهد شد.
جلسه مزبور در حدود ساعت 1130 خاتمه
یافت.
اصل اطلاعیه در پرونده سناتور احمد بهادری ب ـ ه ـ 557 بایگانی
می باشد و نسخه های از این اطلاعیه در پرونده کلیه اشخاص
نامبرده بالا بایگانی است ضمنا یک نسخه به قسمت وزارتخانه ها
داده شد در پرونده عباس هویدا و ـ د ـ 11 بایگانی شود.
رئیس بخش 322 رشیدی
21 /6
توضیحات سند:
1ـ احمد بهادری به سال 1295 ش به دنیا آمد.
دارالمعلمین تهران را به پایان رساند و مشاغل زیر را به تدریج عهده دار
شد.
نمایندگی 4 دوره (4، 5، 6، 7) مجلس سنا از تبریز و دوره های 15، 16، 17، 18 و 19 و 20 مجلس شورای ملی، عضو
انجمن شهر تبریز و چند مؤسسه دیگر نیز بود.
سرانجام در فروردین 1356 درگذشت.
2ـ سیروس امیرخسروی (ایرانی) فرزند علی اشرف در سال 1306 ه ش در رضائیه به دنیا آمد.
پدرش تاجر بود.
وی که
نام خود را از امیرخسروی به ایرانی تغییر داده بود، در سال 1329 از دبیرستان وزارت دارائی فارغ التحصیل شد و به
مأموریت تبریز رفت و پس از دو سال به تهران منتقل شد.
در علت انتقال وی از تبریز به تهران در سال 1331 چنین آمده است : «قبلاً کارمند دارایی تبریز و عضو شبکه مکشوفه
فرقه دمکرات بوده که به همین اتهام در سال 1331 دستگیر و مدتی در لشکر تبریز زندانی بوده است.
»
مشارالیه که منکر هرگونه وابستگی به حزب توده و فرقه دمکرات بوده و دستگیری خود را اشتباهی می دانسته است،
پس از طی مدارج علمی و اخذ لیسانس در رشته ادبیات و اقتصاد و فوق لیسانس علوم اداری از دانشگاه تهران،
گواهینامه طبقه بندی ارزشیابی مشاغل از سازمان امور اداری و استخدامی و همچنین مدرک آمار و حسابرسی و
مدیریت از دانشگاه تهران، در مشاغل ذیل فعالیت کرد :
ـ معاونت دارائی منطقه 6 ـ کارشناس اداره کل تشکیلات و بودجه وزارت دارائی ـ مأمور خدمت در سازمان ارزشیابی
وابسته به نخست وزیری ـ رئیس اداره ثبت تاکستان.
»
امیرخسروی که عضویت در حزب دمکرات ملی، حزب ایران نوین، انجمن همکاری مردم با پلیس وابسته به
ضداطلاعات را در سابقه داشت و با تیمسار سجده ای ـ رئیس کمیته مشترک باصطلاح ضد خرابکاری ـ در طی دوره
دانشگاه پدافند ملی همکلاس بود، در سال 1356 با توصیه او، معاون مدیرکل کارگزینی وزارت دارائی شد.
ساواک در سال 1350 در رابطه با وی چنین نوشته است : «فردی رفیق باز و تا حدی بی علاقه به امور محوله بوده و
شایعاتی مبنی برنادرستی وی در افواه وجود دارد.
»
و در سال 1353 می نویسد : «رئیس اداره ثبت تاکستان بوده و اعمال خلافی (سوءاستفاده مالی) انجام داده است.
»
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
3ـ محمد علی صفاری فرزند محمدحسین منظم السلطنه است که از ملاکین معروف لاهیجان بوده است.
در سال 1280
(1285) در لاهیجان متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حقیقت لاهیجان به پایان رساند و در سال 1297 به
تهران آمد و در مدرسه ایران و آلمان ادامه تحصیل داد و کمی قبل از شروع جنگ بین المللی بار سفر بست و به روسیه
مسافرت کرد و در دانشکده نظامی به تعلیم فنون نظامی پرداخت و تا پایان جنگ بین المللی گاهی در تهران و زمانی در
روسیه به سر برد تا آنکه تحصیلات نظامی خود را تمام کرد از روسیه یکسر به تهران آمد و بلافاصله وارد ارتش شد و با
درجه ستوان سومی قزاق مشغول گردید.
سرتیپ صفاری کلکسیون مشاغل مختلف است با آنکه در خدمت ارتش بوده
مدتی معاونت شهرداری را به عهده داشت و زمانی فرماندار نظامی گرگان و شهسوار شد و بعد از شهریور 20 هنگامی که
سرهنگ بود به درخواست شخصی به وزارت کشور منتقل شد و در آن وزارت خانه مدتی مدیر کل انتظامات و سپس
مدیر کل کارگزینی و در زمان ریاست دارائی دکتر میلسپو مدیریت کل غله و نان را عهده دار گشت و بعد از آن به عضویت
هیئت مدیره شیلات منصوب و در زمان زمامداری قوام السلطنه ریاست شهربانی کل کشور به عهده او واگذار گردید
مدتی بعد از سقوط دولت قوام السلطنه نیز این سمت را دارا بود و در دربار تقرب خاصی داشت.
در زمان مصدق وی از
مسئولیتهایش خلع شد و پس از کودتای 28 مرداد، مدتی شهردار تهران و سپس نماینده مردم لاهیجان بود و سه دوره
نیز در مجلس سنا عضویت داشت.
صفاری در کنار مشاغل اداری، از اعضای کمیته مرکزی حزب ملیون، حزب اتحاد ملی،
حزب ایران نوین و عضو دفتر اجرایی و سیاسی حزب رستاخیز و لژ فراماسونری قوی به شمار می رفت.
صفاری با مریم
ابتهاج ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نام امیرهوشنگ، ایرج و بیژن گردید.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 99