تاریخ سند: 19 بهمن 1347
موضوع: تشکیل جلسه کمیته روشنفکران
متن سند:
از: 20ﻫ 1
به: 311 شماره: 42857 /20ﻫ 1
جلسه کمیته روشنفکران در ساعت 15:30روز 11 /11 /47 با شرکت مسعود و ایرج و مهدی و بهمن در منزل مهدی سلیمانی تشکیل.
ابتدا سلیمانی در مورد پرویز صادقی اظهار داشته یکی از دوستان من که به خارج عزیمت میکرد این شخص را بدون اینکه مشخصات او را به من بگوید به طور جنبی با من تماس داد در حدود چند ماه است من با این شخص تماس ندارم [دارم] و نشریات حزبی در اختیار وی قرار میدهم تا اینکه چندی پیش رفقای پایین از من[خواستند] راجع به پرویز صادقی که دانشجوی دانشکده است تحقیق نمایم چنانچه فرد مورد اعتماد باشد با وی تماس گرفته شود و قرار شد دانشجوئی که تحت مسئولیت رفیق بهمن فعالیت دارد با این شخص تماس گرفته و موضوع را با وی درمیان بگذارد چنانچه مایل به فعالیت بود ارتباط او را با حزب برقرار سازد.
وقتی دانشجوی مورد نظر با او تماس میگیرد اولاً مدتی بهت زده میشود و میگوید که مدتی است با یکی از افراد تشکیلات تهران تماس دارد و برای عضویت اساسنامه حزب را خواسته است که ببیند اعضاء را بایستی کمیته رهبری بشناسد یا خیر بدین کیفیت مشخصات فردی که با وی به طور جنبی ارتباط داشته مشخص گردیده است.
پرویز صادقی با چند نفر نیز در ارتباط میباشد.
اظهار تمایل کرده است با دانشجوی مورد نظر تماس داشته باشد تصمیم گرفته شد ابتدا بیوگرافی خود را در اختیار بگذارد تا تکلیف تماس او روشن گردد در مورد سید جواد موسوی مسعود اظهار داشت چون موسوی از نظر فعالیت حزبی فعالیتی از خود نشان نمیدهد و رفیق بهمن درگیری زیاد دارد بهتر است او را از نظر حزبی به ایرج تحویل دهیم.
قرار شد از نظر فعالیت حزبی موسوی با ایرج تماس داشته و بهمن با بهشتی پور به طور فردی هر پانزده روز یک بار با وی تماس بگیرد.
سپس مهدی بحث را به دستگیری رضایی و شریف کشاند مسعود توضیح میدهد این رفقا به تهران آمده بودند وبا چند نفر از رفقای تشکیلات تهران تماس برقرار کرده و من در آن موقع در خارج از کشور بودم که حکمت جو و خاوری دستگیر شده بودند وقتی که رفیق رادمنش به عراق و بصره آمد قرار
شد 18 نفر از فعالین تشکیلات تهران و منجمله همین رفقا با او ملاقات نمایند که من به آنان ابلاغ کرده و یکی از آنان حاضر شد به ملاقات رادمنش بیاید این ملاقات در بصره انجام شد و تصمیماتی اتخاذ گردید و قرار شد رفیق دیگری از خارج به تهران آمده مشترکاً با رضایی و شریف شروع به فعالیت نمایند.
پس از انجام ملاقات آن شخص به تهران مراجعت کرد و پس از مدت کوتاهی عیسی نصیری به تهران آمد و به محلهایی که آدرس داده بودیم مراجعه کرد و آنان را پیدا نمیکند وقتی که این خبر رسید من هم آمدم و تحقیق کردیم معلوم شد که آن دو نفر در حدود 400000ریال پول حزب نزدشان بود و اجاره منزل را دو ماهه پرداخت نموده بودند و مقداری وسایل زندگی همراه خود برداشته و از خانه خارج شده و دیگر مراجعت نکرده بودند و حتی موقع رفتن دستور تهیه شام به کوپل خود میدهند دیگر اثری از آنان نبود و ما ناچار شدیم شش ماه تماسها را قطع نماییم و از زندانهای داخل و خارج کشور تحقیق کردیم هنوز اثری از آنان نیست ایرج سؤال میکند از کدام زندانها تحقیق کردید مسعود در جواب اظهار میکند از قزل قلعه از قصر از زندان موقت شهربانی از زندانهای تبریز آبادان مشهد و بعد هم که با رفقای کمیته مرکزی تماس گرفتم آنان چنین نظر دادند دو نفر مذکور چون علاقه به کار نداشتند با پولی که در اختیار آنان بود در جایی به زراعت و یا کاری پرداختهاند ایرج سؤال میکند این موضوع خیلی مهم به نظر میرسد و قانع کننده نیست بهمن اظهار میکند وضع آن دو نفر را بررسی میکنم آیا این دو نفر سرشناس و از اعضاء برجسته حزبی بودند برای طبقه حاکمه آنقدر خطرناک بوده که آنان را ترور کرده باشند حاضرین جلسه اظهار میکنند میگویند نه خیر، اظهار شد ممکن است تصور شود از طرف تشکیلات حزبی ترور شده باشند همگی اظهار میکنند که تشکیلات تهران چنین قدرتی ندارد و محال است.
ایرج اظهار داشت ممکن است آن دو نفر پلیس باشند و آن وقت است که همه ما در خطر خواهیم بود بهمن سؤال میکند که قبل از مفقود شدن پلیس بودهاند و یا دستگیر گردیدهاند و اگر پلیس از آب درآمدهاند به همین جهت آنان را مخفی کردهاند مسعود اظهار میکند یکی از آن دو نفر از سال 27 از ایران فرار کرده و دیگری نیز سالیان دراز است که مقیم خارج میباشد و بعید است که آنان پلیس بوده باشند و دلیلی در این خصوص نیست چنانچه آن دو نفر پلیس بودند احتیاج به مخفی کردن نبود پلیس تمام افراد تشکیلات را شناخته بود مضافاً با اینکه هر فردی را به محض دستگیری به قزل قلعه یا زندان نظامی دیگری میبرند و عدهای از دستگیری آن مطلع میگردند و با اطلاع حتی یک نفر موضوع مخفی نخواهد ماند و از طرفی پلیس از اختفای آنان در این زمان طولانی چه نتیجهای خواهد گرفت مسعود اظهار میکند پس از مفقود شدن دو نفر برادر و پسر یکی از آن دو را در منزلی ملاقات کرده بودند مراجعه و اظهار میکنند چون پسرش قصد ازدواج دارد آمده پدرش را ملاقات نماید و این خود سوءظن ایجاد میکند خانواده اش اطلاع داشتهاند که او خود را مخفی کرده برای اینکه رد گم کنند و تشکیلات را درگمراهی بگذارند به آن منزل مراجعه کردهاند ایرج سؤال میکند آیا به نظر شما از طرف آنان خطری برای تشکیلات نیست.
مهدی و مسعود و بهمن اظهار میکنند نه خیر بهمن اضافه میکند مدت دو سال از این موضوع میگذرد در این مدت خطری برای تشکیلات نداشته است پس ختم جلسه اعلام میگردد.
نظریه منبع:
منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات:
تشکیل جلسه مورد تأیید است.
فیروز
نظریه 20ﻫ1:
نظر رهبر عملیات مورد تأییداست.
س
منبع:
کتاب
تشکیلات تهران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 170