تاریخ سند: 24 فروردین 1337
موضوع : اقلیت یهود
متن سند:
شماره : 2 ـ 3 ـ 151
بن نیسان رئیس آژانس یهود اغلب با عنوان کردن موضوعات مختلف بمنزل
سردار فاخر حکمت1 رئیس مجلس شورایملی و مؤدب نفیسی2 مراجعه
مینماید و منظور وی از این مراجعات نیز جلب نظر نامبردگان به شناسائی دولت
اسرائیل از طرف دولت ایران میباشد.
3
دائره 3
25 /1
بایگانی.
27 /1
27 /1 /37 522
توضیحات سند:
1ـ رضا حکمت «سردار فاخر»
فرزند حسام الدین مشارالدوله
شیرازی در تهران چشم به جهان
گشود و تحصیلات اولیه را در
مدرسه علمیه به پایان برد.
در
جنگ جهانی اول که
شمس الدین فطن الملک از
تهران برای تشکیل حزب
دموکرات به شیراز وارد شد و
حزب را تشکیل داد رضا حکمت
ریاست کمیته آن را به عهده
گرفت.
بعد از علاءالسلطنه صمصام
السلطنه به تشکیل دولت اقدام
کرد و به پیشنهاد وی فاخر
السلطنه از طرف احمد شاه به
لقب سردار فاخر نایل گردید.
سردار فاخر برای اولین بار در
اواخر دوره چهارم پس از آنکه
اعتبار نامه اسماعیل میرزا
مسعود از آباده در مجلس رد
شد، بجای او از آباده انتخاب
شد.
در دوره های پنجم و هشتم
نیز از این شهر به نمایندگی
برگزیده شد.
در دوره های هفتم،
چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم،
هجدهم، نوزدهم و بیستم از
شیراز نمایندگی مجلس را
داشت.
در دوره های 15 و 16 و
18 و 19 و 20 نیز رئیس مجلس
بود.
وی علاوه بر نمایندگی و
ریاست مجلس شورای ملی، در
مجلس موسسان اول نیز که به
سلطنت رضا پهلوی منتهی شد
از آباده انتخاب شد.
سالی چند فرمانداری گرگان
(استرآباد)، یزد، استانداری
کرمان و بلوچستان و ریاست کل
آمار را داشت.
پس از سقوط دولت قوام
السلطنه در سال 1326، مجلس
پانزدهم به نخست وزیری
سردار فاخر ابراز تمایل کرد و
فرمان نخست وزیری نیز
صادر گردید.
پس از چند روز، از
قبول این سمت امتناع کرد و
ریاست مجلس را بر نخست
وزیری ترجیح داد.
سردار فاخر
پس از انحلال دوره بیستم دست
از کار دولتی کشید.
سرانجام رضا حکمت «سردار
فاخر» بعد از ظهر روز سه شنبه
24 آبان 1356 دچار خونریزی
مغزی شد و به بیمارستان تهران
کلینیک منتقل شد، اما معالجات
مؤثر واقع نشد و ساعت 8 صبح
روز چهارشنبه 25 آبان 1356
در سن 86 سالگی فوت کرد.
2ـ دکتر عباس نفیسی (مؤدب
نفیسی) پسر ارشد دکتر علی
اصغر مودب نفیسی (مودب
الدوله) پزشک مخصوص
محمدرضا پهلوی است.
وی در
شهریور 1285 شمسی در شهر
رشت متولد شده و تحصیلات
ابتدایی و دوره اول متوسطه را
در دبیرستان سن لوئی تهران
گذراند.
در سال 1298 ه.
ش
گواهی نامه فارسی و فرانسه
دوره ابتدایی و در سال 1302
گواهی نامه دوره اول متوسطه را
از این دبیرستان دریافت کرد پس
از مدتی برای ادامه تحصیلات به
فرانسه رفت.
پس از دو سال در
دبیرستان لاکانال تحصیلات
متوسطه را به پایان رسانید و به
دریافت با کالورئا اول و دوم
فرانسه (1305 ـ 1304) نائل
گردید.
در سال 1306 تحصیلات
پزشکی را در دانشکده پزشکی و
بیمارستانهای پاریس آغاز کرد.
در 1312 پایان نامه دکتری خود
را در باب «تاریخ طب ایران و
اصول طب قدیم ایرانی» به پایان
برد.
در سال 1313 به تهران بازگشت
در سال 1314 و اوایل 1315
برای تکمیل مطالعات علمی در
بیمارستانهای فرانسه مجددا به
اروپا مسافرت نمود.
در سال 1315 پس از بازگشت به
تهران به سمت دانشیاری
بیماریهای درونی دانشکده
پزشکی تهران منصوب شد و به
سال 1318 استادی کرسی
درمان شناسی دانشکده پزشکی
به وی محول شد و تا مدت 30
سال (یعنی تا سال 1348) این
رشته را تدریس می نمود.
از سال 1315 تا 1321
نمایندگی انجمن شهر تهران را بر
عهده داشت و در دوره های
سیزدهم و نوزدهم و بیستم به
نمایندگی مجلس شورای ملی از
تهران انتخاب گردید.
در سال
1325 با حفظ سمت استادی
دانشگاه، به معاونت وزارت
بهداری و بعدا به کفالت آن
وزارتخانه منصوب شد و تا سال
1329 در این سمت باقی ماند.
سپس در کابینه اول حسین علاء
به مقام وزارت بهداری رسید و
بعدا مدت چهارده ماه در مقام
نخست وزیری ـ با حفظ سمت
وزارت ـ مشغول بود.
در سال 1344 از طرف
محمدرضا پهلوی سناتور
انتصابی شد و در سال 1346
سناتور انتخابی و عضو مجلس
مؤسسان از استان فارس شد.
3ـ دوره سلطنت پهلوی ها را
می توان دوره تاخت و تاز
یهودیان ایران به شمار آورد،
زیرا یهودیان در این دوره نه
فقط مشکلی نداشتند، بلکه
بسیاری از آنها با استفاده از
موقعیتهای مناسب به ثروت های
هنگفتی دست یافتند که البته
بخش عمده آن از طرق نامشروع
و رباخواری و زمین خواری بود.
صهیونیستها که ورود اربابان
اروپایی خود را به ایران آزاد
دیدند و با این گمان که روحانیت
ایران منزوی شده و دیگر از
محدودیت یهود خبری نیست،
تهیه اسباب تمدن غرب را بر
عهده گرفتند و برای جلب منافع
مادّی خود هر چه در اسلام ممنوع
بود رواج دادند.
از دوره دوم تا دوره سیزدهم
مجلس شورای ملی (به استثنای
یک دوره) کرسی نمایندگی
یهودیان ایران در انحصار یک
نفر به نام دکتر لقمان نهورای بود
که به موازات نمایندگی مجلس،
ریاست انجمن ملی یهودیان
ایران را هم به عهده داشت.
در
این مدت قوانینی به نفع
اقلیت های مذهبی به تصویب
مجلس رسید.
پس از صدور بیانیه بالفور در
سال 1917 و تایید تشکیل یک
کانون ملی یهود در فلسطین از
طرف انگلیسها، عده ای از
یهودیان ایران هم به فکر تشکیل
یک انجمن صهیونیستی و توسعه
زبان عبری افتادند.
انجمن
صهیونیست ایران در سال 1918
در تهران تشکیل شد و شعباتی
نیز در شهرستانها دائر کرد و با
سردمداران جنبش جهانی
صهیونیسم نیز روابطی بر قرار
نمود.
تعدادی از یهودیان ایران
این انجمن را مرجع اصلاح
بدبختی ها و رفع تجاوزات نسبت
به خود می پنداشتند.
بعد از کودتای امریکایی در
ایران، محمدرضا و هوادارانش
بر آن شدند که به دو نقشه عمل
کنند.
اول گسترش روابط با
کشور نو ظهور اسرائیل ـ پایگاه
جاسوسی امریکا در شرق ـ دوّم
اجرای نمایش تقسیم اراضی و
سهیم کردن کارگران کارخانجات.
اما استحکام روابط صهیونیستی
ایران و اسرائیل به جهت
جلوگیری از نفوذ مکتب
کمونیستی در ایران بود؛ زیرا با
سرازیر شدن واردات ـ از نوع
اشیاء لوکس و زینت آلات ـ
توسط سرمایه داران یهودی،
امریکا به این نتیجه رسید که با
سرگرم کردن عموم افراد
بخصوص طبقه جوان دختر و
پسر و آزاد گذاردن مراکز
فحشاء می توان به تخدیر افکار
پرداخت.
ایران بعد از ترکیه تنها کشور
خاورمیانه بود که با اسرائیل
روابط سیاسی داشت.
البته این
رابطه به صورت «دوفاکتو» بود
و اسرائیل ظاهرا در تهران
سفارتخانه نداشت ولی
نمایندگی سیاسی اسرائیل در
ایران یکی از فعالترین
هیئت های سیاسی به شمار
می آمد و در سطوح مختلف
سیاسی و اقتصادی و نظامی در
ایران فعالیت می کرد.
اعضای
هیئت نمایندگی اسرائیل در
ایران اکثرا عضو سازمان
جاسوسی اسرائیل (موساد)
بودند و با نفوذی که موساد در
سازمان اطلاعات و امنیت ایران
(ساواک) به دست آورده بود از
تمام اسرار سیاسی و نظامی و
دولتی ایران اطلاع داشت.
دیپلماتها و مقامات امریکایی
که بعد از انقلاب اسلامی ایران
مطالبی درباره انقلاب و علل
اشتباهات امریکا و غافلگیری
سیا در جریان آن نوشته اند به
این نکته اعتراف می کنند که
فعالیت سیا در ایران در سالهای
آخر حکومت شاه محدود شده
بود و امریکائیها بیشتر اطلاعات
سری خود را درباره ایران از
طریق موساد به دست
می آوردند.
موساد در تشکیل
ساواک نقش عمده ای داشت
و بسیاری از مقامات ساواک که
در اسرائیل تعلیم دیده بودند
خود عامل موساد بودند.
این
گروه در جریان انقلاب از ایران
گریختند و اکثر آنها به اسرائیل
رفتند.
اسرائیل به کمک عوامل
خود در ساواک، مطبوعات و
وسایل ارتباط جمعی ایران را
نیز تحت نظر خود گرفته بود و از
انتشار اخبار و مطالب ضد
صهیونیستی جلوگیری می کرد.
حکومت پهلوی رژیم
صهیونیستی را در دوره نخست
وزیری به صورت دو فاکتو به
رسمیت شناخت.
1ـ از طرح های عمده ای
که متفکرین حکومت پهلوی به
دنبال آن بودند، تأسیس
سازمانها، مدارس و
دانشگاههایی در عرض
حوزه های علمیه بود.
طرح
ساواک خراسان نیز از این دست
تلاش هاست.
با این حرکت،
حکومت به دنبال وابسته کردن
مراجع استفتاء در کشور بود تا
بدین وسیله بر حرکتهای
مذهبی فائق آید و دینداری
تحت سیطره رژیم به وجود
آورد.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 1 صفحه 79