تاریخ سند: 25 مهر 1357
سید محمدعلی شیرازی ضمن مذاکره با آقای جلیل تهرانیا[ن] مسئول روزنامه خراسان
متن سند:
از: 9 ﻫ 1 تاریخ:25 /7 /1357
به: 312 شماره: 20234 /9ﻫ 1
سید محمدعلی شیرازی ضمن مذاکره با آقای جلیل تهرانیا[ن] مسئول روزنامه خراسان اظهار نموده مدت 3 روز است درب منزل ما مأمور گذارده و از تردد اشخاص جلوگیری مینمایند. با آنکه قرار بود آیتالله از فردا برنامه نماز جماعت را برگزار نماید، معهذا به علت آنکه فرماندار نظامی اظهار نموده اگر در روز 25 /7 /57 اجتماعی جلو منزل شیرازی تشکیل گردد حتی تا یکهزار نفر کشته خواهد شد و این اهانتی است به مقام روحانیت، بنابراین از برگزاری نماز جماعت و تدریس خودداری و سایر علماء نیز ضمن تماس تلفنی[به]تأسی از آقای شیرازی و تأیید نظر و تحریک سید محمدعلی، در نظر دارند نماز جماعت را تعطیل و تا حصول نتیجه در مورد چگونگی دستور فرمانداری نظامی در مورد مراقبت از درب ورودی منزل شیرازی و تعیین اینکه فرماندار نظامی راساً چنین دستوری داده و یا به دستور مقام بالاتر و فرمانده ارشدتری چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است، از ادامه[اقامه] نماز خودداری و اضافه نموده منبعد، ما هم خمینی دوم خواهیم شد و خواهید دید در دو روز آینده چه اقداماتی خواهیم نمود. مسئول روزنامه خراسان اظهار نمود آقا مرجع تقلید و ما هم دنباله رو هستیم، بنابراین من جواب فرماندار نظامی را تند خواهم داد و در روزنامه درج مینمایم و موضوع عدم برگزاری نماز جماعت توسط آیات و تحریم آن [را] نیز درج خواهم نمود.
سید محمدعلی ضمن تماس با خبرنگار روزنامه کیهان، رستاخیز و احتمالاً اطلاعات، مشابه مطالب فوق را اعلام تا در روز 26 /7 /57 درج نمایند.
نظریه 9 ﻫ . صبح روز 25 /7 /57 با فرماندار نظامی مشهد مذاکره شد چنانچه مأموری نزدیک درب منزل شیرازی گذارده شده از محل دور نمایند که به همین نحو اقدام گردیده است. ضمناً دکتر سیفالدین نبوی ضمن مذاکره با سید محمدعلی شیرازی اظهار نمود مطالب شما را به خارج(بی بی سی) گفتم و فردا شب آزمون،1 بنیاحمد، پزشکپور2 در خانه ما هستند، ساعت 2100؛ شما مجدداً مورد را مطرح نمائید تا بیشتر بتوانیم در حضور این آقایان بهرهبرداری و تصمیم لازم اتخاذ نمائیم.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مشهد . شیخان
گوینده . خداپرست
گیرنده. محبی
ساعت . 2020
محترماً به استحضار میرساند.
در بولتن درج شود. اظهارات نبوی بی پایه است درج نگردد. ثابتی 26 /7 /57
در بولتن درج گردید. جهت بهرهبرداری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد. کندری 27 /7 /57
2 نسخه بهرهبرداری شد.
آقای مجتبوی 29 /7
توضیحات سند:
1. منوچهر آزمون، فرزند ابوالقاسم در سال 1309 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند ساواک بود. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه در کنکور اعزام محصل به خارج، شرکت و راهى آلمان غربى شد. وی بعد از مدت کوتاهى به دلیل مشکلات اقتصادى راهى آلمان شرقى شده و با تودهاىها به همکاری پرداخت. در شهریور 1336 دانشنامه دکتراى خود را در رشته اقتصاد سیاسى از دانشگاه لایپزیک دریافت داشت و همزمان دوره تخصصى فلسفه مارکسیستى و اصول سازمانى احزاب کمونیست را در دانشکده کارل مارکس گذراند و سپس به آلمان غربى بازگشت. در همان سال طى عریضهاى به شاه، از فعالیتهاى خود در حزب توده ابراز ندامت کرد و با پیگیرىهاى بعدى در سال 1337 به عنوان کارمند قراردادى ساواک با نام مستعار «خوش نقش» در نمایندگى ساواک در آلمان غربى مشغول به کار شد. آزمون در اردیبهشت سال 1340 به ایران مراجعت و در بخش کمونیسم ساواک مشغول به کار شد. در آبان سال 1346 به سمت مشاور عالى و معاون سیاسى سرپرست تلویزیون به منظور نظارت بر برنامههاى اجتماعى و سیاسى منصوب شد.
نوشتههاى او در این دوره به عنوان «تفسیر سیاسى» با نام مستعار دکتر منوچهر قاطع از شبکههاى تلویزیون پخش میشد. آزمون در 29 فروردین 1347 به ریاست کل خبرگزارى پارس رسید و در 20 شهریور 1347 از ساواک به وزارت اطلاعات و جهانگردى منتقل و در سمت معاون فنى این وزارتخانه مستقر شد. در دیماه 1349 ریاست حوزه 175 حزب ایران نوین را عهدهدار شد و در اول خرداد 1350 به معاونت وزارت کشور و مدت کوتاهى بعد، در 23 شهریور همان سال، به معاونت نخستوزیر و ریاست سازمان اوقاف منصوب شد. در انتخابات دوره بیست و چهارم مجلس شوراى ملى(30 خرداد 1354) به عنوان نماینده اول تهران به مجلس راه یافت. در 18 آبان ماه 1355 به سمت وزیر کار و امور اجتماعى منصوب شد و پس از سقوط دولت هویدا، در 31 مرداد 1356 در دولت آموزگار به عنوان استاندار فارس راهى این خطه شد. با اوجگیرى انقلاب اسلامی و تشکیل دولت «آشتى ملى» جعفر شریف امامى، منوچهر آزمون در 5 شهریور 1357، به عنوان وزیر مشاور در امور اجرائى به دولت راه یافت. او در این سمت به تحرکات وسیعى دست زد تا شاید اعتماد مردم را به رژیم جلب کند و زمانى که بىنتیجه بودن اقدامات خود را دریافت، در 5 آبان استعفا داد و چند روز بعد، در 9 آبان ماه، حزب «اتحاد خلق ایران» را بنیان نهاد. این دوره جدید از زندگى سیاسى وى دیرى نپایید و او مدت کوتاهى بعد قربانى یک تاکتیک فریبکارانه از سوى محمدرضا پهلوى شد که براى نجات تاج و تخت خود جمعى از بدنامترین چهرههاى رژیم را به عنوان عوامل نارضایتى مردم به زندان افکند. آزمون در 16 آبان ماه 1357 در دوره نخستوزیرى ارتشبد غلامرضا ازهارى دستگیر و به زندان دژبان مرکز تحویل داده شد. این بازداشت تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه یافت.آزمون در 20 فروردین 1358 به دلیل معاونت در کشتار 17 شهریور سال 1357، تصویب و تدوین قانون استقرار حکومت نظامى، توصیه به کودتا به وسیله ارتش و بالاخره حیف و میل عواید اوقاف و اموال وقفى اعدام شد.
ر.ک: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک،دکتر منوچهر آزمون، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
2. محسن پزشکپور، فرزند حسین در سال 1306 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. وی دارای لیسانس رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود، فعالیت مطبوعاتی را از سال 1329 آغاز و طی این مدت با نشریات ساسان و ندای پان ایرانیسم همکاری داشت و مدتی نیز مدیر خاک و خون، ارگان حزب پان ایرانیست بود. در دوره پهلوی نشان اصلاحات ارضی را دریافت کرد و در دو دوره(22 و 24) عضو مجلس شورای ملی و عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری نیز بود. وی از افرادی است که به بنیانگذاری حزب پان ایرانیسم کمک کرد و زمانی که حکومت پهلوی، حزب رستاخیز ملت ایران را، تنها حزب قانونی شناخت و حزب پانایرانیست منحل شد، پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1356 به عضویت کمیته پارلمانی دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد میکرد. در سال 1357 او با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیاری از « بحرانهای جامعه ایرانی» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام نمود و این در حالی بود که حزب پانایرانیست به رهبری محسن پزشکپور پس از سیام تیرماه 1331 به طور علنی جانب شاه را گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 با انتشار روزنامه «خاک و خون» همکاری با حکومت را گسترش داد. در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی نمایشهای آزادیخواهانهای انجام داد، ولی مورد توجه هیچ یک از جناح های ملی و مذهبی قرار نگرفت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی روند مخالفت با نظام اسلامی را برگزید و در همین راستا مدتی در خارج از کشور به فعالیت پرداخت ولی در سالهای پایانی عمرش درحالی که از عملکرد گذشتهاش نادم و پشیمان بود شرمگینانه به کشور بازگشت و سرانجام در سال 1389 در تهران درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 15 صفحه 316