تاریخ سند: 24 بهمن 1345
موضوع: باشگاه لاینز
متن سند:
از: 9/ه
به: 321 شماره: 9432 /9ه
ساعت 2 /1 12 روز پنجشنبه 13 بهمن جلسه مشترک باشگاههای لاینز مشهد.
نادر.
طوس رضوی در محل پارک کورش (ساختمان لاینز) تشکیل گردید در این جلسه بنا به دعوت آقای محمد طاهر بهادری معاون منطقه 354 الف و رئیس ناحیه 6 لاینز خراسان قریب به 60 نفر از اعضای لاینز شرکت داشتند پس از صرف ناهار (چلوکباب) آقای بهادری شروع به سخن گفتن نمود و از اینکه اعضاء باشگاه دعوت لاینز را پذیرفته و در این مجلس شرکت نموده تشکر کرد سپس اظهار داشت امروز جلسه ماهانه باشگاهها است و کار امروز ما مربوط به سابقه مقالات زیر عنوان صلح عملی است که در این مورد نامههایی رسیده و باشگاههای لاینز مشهد هر یک اقدامی نمودهاند از جمله باشگاه مشهد مقالاتی از چند نفر رسیده که در بین آنان مقاله رسیده با جایزهای که از طرف آقای دکتر رادپور رئیس باشگاه مشهد (جعبهای پسته بود) تهیه شده به دوشیزه منظور توسط آقای دکتر یوسفی استاد دانشکده ادبیات داده میشود در این موقع از آقای دکتر یوسفی تقاضا شد که برای تسلیم لوحه و جایزه منظور اقدام کنند در نتیجه آقای بهادری لوحه و جایزه را به آقای دکتر یوسفی دادند و ایشان هم به دوشیزه بتول شریعتی مزینانی که در جلسه حاضر بود داد سپس آقای بهادری اظهار داشت در باشگاه نادر هم دوشیزه ماهمنیر ایزدی برنده شده که بعداً لوحه و جایزه ایشان هم یا در همین محل و یا چنین تشریفاتی و یا توسط باشگاه نادر به دوشیزه مذکور داده میشود بعداً از باشگاه مشهد به ویژه از آقای عبدالحسین آموزگار تشکر کرد که چنین محلی برای دفتر باشگاههای مشهد فراهم گردیده و بهتر این است در آینده جلسات همه باشگاهها در همین محل تشکیل گردد و ضمناً گفت باشگاه طوس.
باشگاه منجمد بود و حالیه توسط هیئت رئیسه جدید فعالیت خود را آغاز نموده و امید است قدمهای بلندتری برای پیشرفت هدفهای لاینز بردارند آنگاه آقای بهادری به اطلاع رساند که اقدام دیگر باشگاه لاینز مشهد ساختمان درمانگاه بود که قریباً با همت و مساعدت آقای دکتر امینی رئیس اداره بهداری کل استان نواقص آن مرتقع و شروع به کار مینماید (آقای رئیس اداره بهداری کل به عنوان مهمان در جلسه حاضر بودند) و ضمناً اظهار شد پس از پایان این جلسه رئیس اداره بهداری کل به اتفاق همه آقایان پزشکان عضو لاینز در اطاق دیگر تشکیل جلسه بدهند تا درباره شروع کار درمانگاه مذاکره و تصمیم نهایی اتخاذ گردد (همین عمل انجام گردید) پس از پایان سخنان آقای بهادری آقای عبدالحسین آموزگار مطالبی بیان و ضمن آن گفت اگر باشگاه لاینز مشهد موفقیتهایی حاصل نموده مدیون یک ملیون ریال وجهی است که جناب آقای دکتر اقبال1 مدیر عامل و رئیس هیئات مدیره شرکت نفت ایران به باشگاه لاینز مشهد دادند و در این جلسه از این مساعدت ایشان تشکر مینماید این جلسه پایان یافت رئیس اداره بهداری کل و پزشکان عضو لاینز به اطاق دیگر رفتند و سایر آقایان هم محل لاینز را ترک نمودند چون پرداخت مخارج نهار به عهده اعضاء باشگاه است آقایان فروهر و کارآموز قبل از شروع به خوردن نهار از هر یک از اعضاء مبلغ یک صد ریال اخذ و کل وجوه جمعآوری شده در اختیار آقای فروهر قرار گرفت.
توضیحاً علاوه بر این مقاله صلح که مربوط به چند ماه قبل است بین دانشآموزان که سن آنها بین 14 تا 22 سال جریان داشته که در اداره کل آموزش و پرورش خراسان مانع بوده بعداً موافقت نموده که دبستانها و دبیرستانها در این اقدام و نوشتن مقاله شرکت کنند که نتیجه آن هم همان است که در بالا بدان اشاره شد نتیجه کمیسیون بعد از صرف نهار که با حضور رئیس اداره بهداری کل و آقایان پزشکان عضو لاینز و مسئولان باشگاه لاینز مشهد انجام گرفته نتیجه این شده که ساختمان با آرم باشگاه لاینز در اختیار اداره بهداری استان قرار گیرد و بهداری استان درمانگاه را در روز 11 ذیقعده که روز ولادت حضرت رضا علیهالسلام هست افتتاح و شروع به کار مینمایند.
*
در پرونده کلاسه 213223 بایگانی شود.
11 /5 /46
توضیحات سند:
1ـ دکتر اقبال منوچهر فرزند حاج مقبل السلطنه در هفتم مهرماه سال 1288 شمسی برابر با 1327 هجری قمری در خراسان متولد گردید.
پدرش معروف به «اقبال التولیه» در آذرماه 1304 نماینده مجلس مؤسسانی شد که انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان را تسجیل نمود.
هر چند مقبل السلطنه چهره درجه اولی نبود که به حسب رعایت ظواهر، حضور او در مجلس ضروری باشد ولی انتخاب او شاهدی بر پیوندهایش با دستگاه رضاخان بود و بدین ترتیب خانواده اقبال در ردیف 40 خاندان برجسته ایران قرار گرفته بود.
منوچهر اقبال در سال 1305 با هزینه شخصی عازم اروپا شد و در سال 1312 به عنوان متخصص امراض عفونی از دانشکده پزشکی پاریس فارغ التحصیل گردید و در همان سال با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران در مهرماه 1312 به خدمت سربازی رفت و در بیمارستان لشکر 8 شرق (خراسان) به کار پرداخت.
در سال 1313، رضاشاه در سفری به خراسان دچار زنبور گزیدگی شد و اقبال درد او را التیام بخشید و مورد محبت شاه قرار گرفت.
پس از پایان سربازی، در سال 1314 رئیس بهداری شهرداری مشهد شد و مدتی بعد به تهران آمد و در شهریور 1315 ریاست بخش بیماری های عفونی بیمارستان رازی را به دست گرفت.
وی در سال 1318 دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و سپس استاد کرسی بیماری های عفونی در این دانشکده شد.
ورود اقبال به صحنه سیاست با شهریور 1320 و سقوط دیکتاتوری رضاخان مقارن بود.
او در آغاز در زمره اطرافیان احمد قوام قرار گرفت.
در دولت اول قوام (مرداد ـ بهمن 1321) به معاونت وزارت بهداری رسید و این سرآغاز مشاغل دور و دراز دولتی او بود.
در شهریور 1323 در کابینه محمد ساعد کفیل وزارت بهداری شد و در دولت دوم قوام (بهمن 1324 ـ آذر 1326) به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید.
در زمان ورود وزرای توده ای به کابینه قوام (ایرج اسکندری، دکتر فریدون کشاورز و دکتر مرتضی یزدی)، به منظور ایجاد توازن در قبال آنان، اقبال در نقش «جناح راست» کابینه ظاهر شد و به همراه سپهبد احمد امیراحمدی (وزیر جنگ)، ذکاءالدوله (سهام الدین) و غفاری (وزیر پست و تلگراف) به اتخاذ مواضع تند علیه حزب توده و دولت خود مختار پیشه وری در آذربایجان دست زد.
در این سناریو، قوام می بایست نقش «میانه رو» ایفاء می نمود.
منوچهر اقبال در دولت عبدالحسین هژیر (تیر ـ آبان 1327)، علیرغم رقابت هائی که با وی برای تصاحب پست نخست وزیری داشت، وزیر فرهنگ شد و به عنوان رئیس «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» نفوذ خود را گسترده ساخت.
اقبال در سمت وزیر فرهنگ دولت هژیر به اقداماتی دست زد که برای وی شهرت گسترده ای به عنوان یک «چهره مرتجع» به ارمغان آورد.
مهم ترین این اقدامات، پیگیری تز «سیاست را از فرهنگ جدا کنید»، به منظور سیاست زدایی مدارس و دانشگاه ها و مصوبه ضد مطبوعات شهریور 1327 بود.
طبق این مصوبه دولت هژیر با اعتراض شدید مطبوعات مواجه شد که به توقیف تعدادی از آنها انجامید.
منوچهر اقبال در دولت دوم محمد ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) ابتدا وزیر راه شد و مدت کوتاهی بعد (21 آذر 1327) وزیر بهداری و سرپرست وزارت کشور گردید و در 21 اسفند به وزارت کشور رسید.
دکتر اقبال در جریان انتخابات این زمان با وساطت دکتر هادی طاهری (وزیر مشاور) مبلغ 500 هزار تومان رشوه دریافت داشت.
در این دوران اقبال به عنوان یک چهره وابسته به استعمار بریتانیا و دربار شهرت یافت و اوج آن زمانی بود که وی به بهانه ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327، اجرای یک سلسله اقدامات سرکوبگرانه، از جمله توقیف و تبعید آیه اللّه کاشانی و انحلال برخی احزاب و توقیف جرائد را به مجلس پانزدهم اعلام داشت.
او در دولت رجبعلی منصور (فروردین ـ تیر1329) نیز وزیر راه بود.
با صعود رزم آرا به صدارت، اقبال به علت شهرت سوئی که پیدا کرده بود، به کابینه راه نیافت و توسط شاه به عنوان استاندار آذربایجان راهی این خطه شد.
در مرداد 1329 با اعلام لیست کارمندان مشمول «بند ج» توسط دکتر محمد سجادی، رئیس هیئت تصفیه، نام اقبال در این لیست به چشم می خورد.
مشمولین این لیست صلاحیت خدمت در دستگاه دولتی را نداشته و باید اخراج می شدند.
اقبال در آذربایجان ریاست دانشگاه تبریز را نیز به عهده داشت.
در دوران دولت مصدق، اقبال متصدی شغلی نبود و تنها در دانشگاه تدریس می کرد.
او مدتی بعد، در سال 1331، عازم اروپا شد و در فرانسه به عضویت فراماسونری درآمد.
در سالهای بعد، وی در رأس لژهای تابع تشکیلات فراماسونری فرانسه قرار داشت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، منوچهر اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در 18 دیماه 1333 ریاست دانشگاه تهران و ریاست دانشکده پزشکی را به دست گرفت و در 12 خرداد 1335 وزیر دربار گردید.
اوج موفقیت اقبال از همان زمان آغاز گردید و رقابت شدید و کینه توزانه ای میان او و اسداللّه علم آشکار شد.
اقبال در این دوران عالیترین روابط را با محمد رضا و اشرف پهلوی داشت و می کوشید تا از خود یک چهره کاملاً خاضع و تابع نشان دهد.
دختر بزرگ اقبال، مریم اقبال، پس از جدائی از محمود رضا پهلوی، عروس اشرف (همسر شهریار شفیق) شد و در نتیجه این روابط بود که وی در شمار دوستان نزدیک اشرف درآمد و در 15 فروردین 1336 به نخست وزیری رسید.
دولت اقبال به سرعت به عنوان یک دولت مطیع شاه و وابسته به بریتانیا شهرت یافت و بتدریج نارضائی مقامات آمریکایی از آن مشاهده شد و این عدم رضایت در نیمه دوم سال 1336 به اوج خود رسید.
دولت وی پس از 3 سال و 4 ماه مقابله با دشوارترین تنش های سیاسی در شهریور 1339 سقوط کرد و مدت کوتاهی بعد، در 6 اسفند 1339، دکتر منوچهر اقبال ـ رئیس دانشگاه تهران، رهبر حزب ملیون و نماینده مجلس بیستم ـ در ساختمان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مورد حمله و توهین «دانشجویان» قرار گرفت و اتومبیل وی به آتش کشیده شد.
منوچهر اقبال در آبان ماه سال 1342 توسط شاه به عنوان مدیرعامل «شرکت ملی نفت ایران» منصوب شد و در خردادماه 1343 نام وی در زمره مؤسسین لژ «خورشید تابان» و رئیس هیئت مدیره این لژ قرار گرفت.
او تا آخر عمر در سمت مدیرعامل شرکت نفت باقی ماند، اما عملاً در سیاست جاری کشور نقشی نداشت و حتی در امور سیاسی مربوط به نفت و اوپک هم که جمشید آموزگار تحتنظر مستقیم شاه آن را اداره می کرد، مورد مشورت قرار نمی گرفت.
در واپسین دوران زندگی اقبال، تحقیر مداوم و توطئه های آشکار و نهان علم علیه او تداوم یافت و مقابله ها و ابراز حسادت های اقبال، وی را در موضعی مطرود و حقیر در نزد شاه قرار داد.
دکتر منوچهر اقبال در 4 آذرماه سال 1356 درگذشت.
* شماره: 1703/م الف11 ـ تاریخ: 16 /3 /39
فرستنده: ساواک خراسان
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
موضوع: تشکیل باشگاه لاینز
باشگاه لاینز که در مهر ماه 38 با انتخاب هیئت رئیسه در محل تعیین شده به ریاست افتخاری آقای استاندار فعالیت خود را آغاز نموده بود در روز یکشنبه 9 /3 /39 طبق دعوت قبلی با حضور عدهای از رؤسای ادارات و محترمین در استانداری کمیسیونی در این مورد تشکیل و پس از از مذاکرات لازم و اتخاذ تصمیم باشگاه لاینز مشهد وسیله آقای نوشیر پاندول نماینده باشگاه بینالمللی لاینز و آقای دکتر علینقی فساء رسماً افتتاح و مشغول کار گردید بدینوسیله یک برگ صورت اسامی هیئت رئیسه آن به پیوست تقدیم میگردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان- آرشام
فیش به نام باشگاه لاینز مشهد (خراسان) بررسی در صورت عدم سابقه پرونده موضوعی تشکیل و ارائه شود پیرهادی 29 /5 /39 اقدامی ندارد پیرهادی 8 /6 /39
منبع:
کتاب
کلوپ لاینز به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 50