تاریخ سند: 11 آذر 1349
گزارش
متن سند:
محترما بعرض می رساند
برابر اوامر صادره اینجانب در روز 10 /9 /49 جهت احضار عبداله
ضیائی نیا معروف به دکتر به بخش آستانه اشرفیه رفتم و بطوریکه از چند
نفر از اهالی تحقیق نمودم مشارالیه در کلیه افراد بخش مزبور نفوذ داشته و
همه از او پیروی می کنند نفوذ او در مردم بقدری زیاد است که همه افراد
دستورات وی را بدون هیچگونه تردید قبول دارند.
یاد شده که دکترای معقول و منقول دارد، دارای معلوماتی در رشته
خود بوده و مشکلات
اهالی را از نظر دینی
برطرف می نماید.
نظریه: اهالی آستانه
اشرفیه بقدری عبداله
ضیائی نیا را می خواهند
که اگر روزی بدستور
ساواک وی از منطقه طرد
گردد باعث نارضائی
اهالی این بخش
می گردد.
ضمنا شخص مزبور
ر ساعت 0900 روز
11 /9 /49 (امروز) طبق
اوامر صادره بساواک
خواهد آمد.
سنبلی 11 /9 /49
توضیحات سند:
* سایروس برام
ایرلندی می نویسد: اکنون
تجارت مشروع و معاملات
بازرگانی مجاز در بازار آزاد
جای خود را به تاراج
ثروت ملی داده بود و
رعایا تاراجگرانی بودند که
با چنگ و دندان «بنیاد
پهلوی ساواک» به جان دار
و ندار مردم افتاده بودند و
با سبعیت تمام می دریدند
و به یغما می بردند بنیاد
پهلوی، آن تجسم کامل و
تمام عیار و نهاد تشکیلاتی
نظام غارت، بهیچ چیز ابقا
نمی کرد و از دیناری
نمی گذشت، پس از آنکه در
نهایت آز و ولع برهمه
رشته های تولیدی سودآور،
بر قند و شکر و سیمان و
فولاد و حتی سرکه، چنگ
انداخت به بازار زمین و
مسکن روی آورد و
زمینخواری و زمین بازی و
خانه سازی و شهرک
سازی را، در ابعاد باور
نکردنی، به انحصار خود
در آورد و چون اینهمه
کفاف مستی نمی داد هرجا
که درآمد مازادی سراغ کرد
از رامسر تا کیش،
قمارخانه ها و کازینوها و
فاحشه خانه ها ایجاد کرد و
با این شگرد هم گنجینه
خود را انباشته تر کرد و هم
فساد و تباهی و ذلت و
انحطاط اجتماعی
واخلاقی را رواج بیشتر
داد.
(انقلاب ایران و مبانی
رهبری امام خمینی /
سایروس بهرام / ترجمه
شیرازی صص 17ـ16)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، کتاب 1 صفحه 183