تاریخ سند: 28 مهر 1344
موضوع: خروج غیرمجاز از مرز
متن سند:
شماره: 35310 /316 تاریخ: 28 /7 /1344
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: خروج غیرمجاز از مرز
حاج قاسم عاشوری قصبهای ساکن نهر حد1 در آبادان طلاب و وعاظ ناراحت را که سابقه فعالیت مضره دارند بطور قاچاق به عراق میبرد. چندی قبل نامبرده ناصر مکارم و شیخ جعفر سبحانی تبریزی2 و قوام تهرانی را که فعلاً در نجف در منازل مراجع تقلید به منبر میرود از راه غیرمجاز به عراق برده است. ترتیب کار به این نحو است. کسانی که عازم عراق هستند بدواً به آبادان نزد حاج شیخ عبدالستار قصبهای3 امام جماعت مسجد صاحبالزمان که مقیم مدرسه طلاب علوم دینیه قائمیه یا فاتحیه است میروند و میگویند با حاج قاسم عاشوری قصبهای که نهرحد منزل دارد کار داریم. حاج شیخ عبدالستار پس از چند روز حاج قاسم عاشوری قصبهای را به آنها معرفی میکند. باید به نامبرده بگویند آقای قوام تهرانی که در نجف منزل مراجع تقلید منبر میرود و واعظ تهرانی هستند و شما او را با دو نفر دیگر به نام آقای ناصر مکارم و شیخ جعفر سبحانی تبریزی به نجف بردید برای من هویه فرستادهاند و نوشته با شما بیایم. پس از بردن این رمز تماسها یک شب در نهرحد میمانند و روز بعد حرکت میکنند.
توضیح اینکه حاج قاسم مورد بحث مرتباً طلاب علوم دینی را از راه غیرمجاز به نجف میبرد و چند روز قبل آقای قوام تهرانی او را در نجف دیده و توصیه کرده است که موجبات عزیمت شیخ مهدی قاضی4 مقیم خرمآباد در نجف فراهم کند. ضمناً برای تهیه هویه متقاضیان سه قطعه عکس وسیله یکی از آشنایان خود به نجف میفرستند تا کارت هویت که نمونه آن پیوست5 است برای آنها تهیه و به ایران ارسال شود. کارت هویه در مدارس علوم دینی نجف تهیه میشود طلابی که به این نحو از مرز خارج میشوند اسناد و مدارک مشکوکی را در آستر جلیقه لباس مخفی مینمایند.
گیرنده. ریاست ساواک خوزستان (آبادان) به منظور.
1 . شناسایی حاج قاسم عاشوری و حاج شیخ عبدالستار قصبهای
2 . تحت نظر قرار دادن اعمال این دو نفر بخصوص حاج قاسم عاشوری و جمعآوری مدارک لازم جهت تعقیب قانونی وی.
3 . شناسایی طلاب و افرادی که به این ترتیب از مرز خارج میشوند.
راهنمائی . در صورتی که کاملاً غیرمحسوس و طبیعی عمل شود نامبرده در حین خروج از مرز با همراهان دستگیر خواهد شد.
به پرونده ناصر مکارم ضمیمه و بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. نهر حد، روستایی است از روستاهای بخش قصبه در آبادان. قصبه بعدها به اروندکنار تغییر نام یافت. روستای نهر حد، در کنار نهر حد، یکی از نهرهای نهگانه اروند رود واقع است.
2. آیتالله العظمی جعفر سبحانى، فرزند محمدحسین در سال 1308 ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در ادبیات و ریاضى و هندسه در زادگاه خود به انجام رسانید و علوم ادبى و عربى را نزد اساتید بزرگى چون آقا میرزا محمدعلى مدرس تبریزى صاحب فرهنگ نوبهار و ریحانهالادب، آموخت. وى در جریان غائله آذربایجان در سال 1325 به قم مهاجرت نمود و از محضر اساتید بزرگ، حضرات آیات بروجردى، حجّت و علامه طباطبایى، گلپایگانى و مجاهد تبریزى بهرهمند گردید. او بیش از 14 سال از جلسات درس حضرت امام خمینى (ره) کسب فیض کرد. استاد سبحانى ازجمله مؤسسین مجلّه «مکتب اسلام» بود و سالیان متمادى مقالات علمى فراوانى را در آن مجلّه به چاپ رسانید. فعالیتهاى مبارزاتى او علیه رژیم پهلوى به آغاز نهضت حضرت امام برمىگردد. بنا به گزارش ساواک، در جریان تبعید به ترکیه به جرم تشویق علما و مراجع قم براى انجام عکسالعمل در مقابل عمل دولت وقت و ملاقات با آقایان حاج شیخ هاشم آملى، حاج شیخ مرتضى حائرى و سیداحمد زنجانى بازداشت شد و در 18 /8 /43 به زندان قزل قلعه انتقال یافت و 10 روز بعد محکومیت او به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید و از زندان آزاد شد. در بهمن ماه همان سال به جرم سخنرانى در دفاع از حضرت امام در شهرستان دزفول، به شش ماه تبعید به کاشمر محکوم گردید. تبعید وى عکسالعمل مراجع وقت از جمله حضرت آیتالله سیدمحمدهادى میلانى را برانگیخت و جهت حمایت از وى به آیتالله سیداسدالله نبوى از علماى بزرگ دزفول متوسل شد. در سال 1344 از طریق آبادان، مخفیانه به عراق سفر نمود و در سال 1346 به همراه روحانیون به اصطلاح افراطى ممنوعالمنبر گردید. در سال 1347 به علت دعا نمودن به امام خمینى در پایان سخنرانى خود در شهرستان کنگاور، شهربانى از منبر وى جلوگیرى و روز بعد (26 /3 /47) او را از کنگاور اخراج نمود. ساواک چنان با حساسیت مواضع وى را دنبال مىنمود که جملهاى از مقاله وى در مجلّه مکتب اسلام را که نوشته بود: «... در پرتو انتساب به رئیس مملکت همه گونه سوءاستفاده بنمایند»،بریده و ضمن بایگانى در پرونده، دستور مراقبت داده بود. همچنین پس از انتشار این مقاله که با عنوان «توطئه خطرناک منافقان» در شماره 114 مجله مکتب اسلام به چاپ رسیده بود، وى به ساواک احضار شد و مورد مصاحبه قرار گرفت. در پى اظهاراتى در تاریخ 23 /8 /48 در مسجد امام حسن مجتبى (علیهالسلام) در خرمآباد و اشاره به فقر شدید مردم و اینکه بعضى براى سگهاى خود ماشین و راننده مخصوص دارند تا سگها را براى تفریح با ماشین به خیابان ببرند ولى حقوق راننده، کفاف معاش وى و عیالش را نمىدهد، بلافاصله از سوى ساواک احضار و تهدید شد. در سال 1350 بهاتفاق آیتالله مکارم شیرازى و سیدعلى محقق داماد مؤسسهاى به نام جمعیت خیریه و مرکز مطالعات اسلامى و نجات نسل جوان دایر نمودند که با هماهنگى آقاى شریعتمدارى، ساواک با تأسیس آن مخالفت نمود. در سال 1351 نیز مجددا به خاطر اظهاراتش بر منبر در خرمآباد، دستور احضار وى به ساواک داده شد و در سال 1353 نیز ضمن احضار به ساواک، از روش منبر وى اظهار نگرانى گردید. وى از جمله افرادى بود که در سال 1356 تلگراف تسلیت حوزه علمیه قم به حضرت امام(ره) در فوت حاج آقا مصطفى را امضا کردند. ایشان در سال 1359 «مؤسسه تحقیقاتى و تعلیماتى امام صادق (ع)» را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت.
آیتالله سبحانى در حدود 100 جلد کتاب در زمینههاى فقه و اصول و فلسفه و تاریخ منتشر کرده است که تعدادى از آنها عبارتند از الهیات، کلیات فى علم الرجال، اصول الحدیث، اصول الفلسفه، نظریهالمعرفه، الله خالق الکون، فلسفه اسلامى و اصول دیالکتیک، فروغ ابدیت و سرچشمه هستى. ایشان هم اکنون یکی از مراجع معظم تقلیدی است که در قم سکونت دارد.
3. آیتالله عبدالستار اسلامی، فرزند علامه شیخ محمد بهبهانی از فضلا و ادبای برجستهی معاصر بود. وی در حدود سال 1284 ﻫ ش در روستای «هندیجان» از توابع بهبهان – استان خوزستان – تولد یافت. در سن دوازده سالگی همراه پدر خود به نجف اشرف رفت و پس از به اتمام رساندن مقدمات، دروس سطح را از محضر آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی به پایان رساند. دروس خارج را از محضر آیات: میرزا محمدحسین نائینی، شیخ ضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی بهرهمند گردید و خود به تدریس مقدمات و ادبیات پرداخت.
وی در پی رحلت پدر ارجمند خود در سال 1320 از سوی آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی به اطراف آبادان عزیمت کرد. وی در سال 1345 به شهر آبادان رفت و در مسجد صاحبالزمان (عج) به اقامهی نماز جماعت و ارشاد و نیز بنیاد و تعمیر مساجد و احیای مناسبات مذهبی پرداخت.
نامبرده از تعداد زیادی از علما اجازات علمی و امور حسبیه و روایت داشت.
منزل و کتابخانهاش در آبادان، محل امید بسیاری از روحانیون و مبلغان دینی بود. او مبلغان را به اطراف و اکناف گسیل میداشت. حل امور دینی و شخصی سایر افراد و عشایر آبادان و اروند کنار مایه خوشبختی ایشان میشد.
اسلامی، حافظهای قوی داشت. در ادبیات عربی و فارسی بسیار مسلط بود و در رشتههای: تاریخ، لغت، شعر، حدیث و علوم نقلی دیگر مهارت داشت. هر کتابی را که میخواند بر آن حاشیه مینوشت و کتابهایی در زمینه علوم اسلامی به رشته تحریر درآورد. پس از نماز جماعت، شبها به منبر میرفت و به بیان تفسیر قرآن کریم و حدیث شریف میپرداخت.
در سال 1359 و در جریان جنگ تحمیلی، خانه و کتابخانه و سایر مایملک را از دست داد و به قم مهاجرت کرد و تا آخر عمر آنجا ماند. ایشان در روز اربعین حسینی در سال 1378 در قم چشم از جهان فرو بست. پیکرش عصر روز بعد تشییع و در قبرستان باغ بهشت – مقبره العلماء – به خاک سپرده شد. تربت پاکان، عبدالحسین جواهر کلام، ج 2 صص 939 – 941
4. حجتالاسلام شیخ مهدی قاضی، فرزند آقای رضا قاضی در سال 1306 ﻫ ش در خرمآباد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود سپری کرد و پس از آن راهی قم شد و از محضر حضرات آیات عظام بروجردی و امام خمینی کسب فیض نمود.
با تأسیس حوزه علمیه کمالیه به خرمآباد بازگشت و به تقویت حوزه و اداره آن پرداخت. بعد از رحلت مرحوم آیتاله کمالوند سرپرستی حوزه به ایشان واگذار گردید. با ورود شهید آیتالله سیداسدالله مدنی به خرمآباد که نماینده معرفی شده از طرف امام خمینی(ره) بود، سرپرستی تمامی امور حوزه علمیه کمالیه و بانک رضوی به ایشان واگذار شد. در این شرایط، فعالیت آقای قاضی نیز ابعاد وسیعتری یافت که تأسیس مراکز عامالمنفعه، ایجاد کارخانه برق، تأسیس دبیرستان علوی، خانههای سازمانی برای نیازمندان و ... از جلمه فعالیتهای او بود. در سال 1359 ش با تأسیس مدرسه عالی قضائی و تربیتی طلاب قم، سرپرستی آن از طرف آیتالله شهید دکتر بهشتی به ایشان واگذار گردید. آیتالله قاضی علاوه بر نمایندگی امام خمینی در استان لرستان مسئولیتهای دیگری همچون: ریاست دانشگاه قم، معاونت شورای عالی قضایی، معاونت شورای مدیریت حوزه علمیه قم و .... را عهدهدار بود. این عالم بزرگوار در دوم آذر ماه 1388 دار فانی را وداع گفت.
5. کارت هویت مورد اشاره، در اسناد موجود نبود.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 212