تاریخ سند: 24 خرداد 1346
ستاد بزرگ ارتشتاران
اداره دادرسی ارتش
اظهارات متهم
متن سند:
ستاد بزرگ ارتشتاران
اداره دادرسی ارتش
اظهارات متهم
نام و شهرت بازپرس . سرهنگ سرفراز
نام و شهرت متهم . حسن حسینزاده موحد
تاریخ بازپرسی . 24 /3 /46
به تاریخ فوق در این شعبه حاضر و به شرح زیرین بازجویی میگردد.
س . خود را معرفی نمایید و مفاد ماده و تبصره 125 اصلاحی قانون دادرسی کیفری به شما تفهیم میشود مواظب اظهارات خود باشید.
ج . نام حسن شهرت حسینزاده موحد فرزند مهدی سن 16 دارای شناسنامه 143 صادر تهران شغل و محل کار محصل باسواد اهل تهران ساکن خیابان شهباز جنوبی کوچه دبستان حسینی[عاصمی] کوچه فرعی پلاک 14 مذهب مسلمان تبعه ایران پیشینه کیفری ندارم بدون عیال و اولاد از مفاد تبصره ماده 125 اصلاحی آیین دادرسی کیفری مطلع شدم هر وقت اقامتگاه خود را تغییر دادم اطلاع میدهم. مواظب اظهارات خود هستم.
س . شما متهم به اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت هستید از خودتان دفاع کنید؟
ج . من اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت نکردهام و اگر در جلسه هیئت حسینی شرکت میکردم چون افراد هیئت همه گفته بودند و حتی خود من فقط هدف خدمت به دین مقدس اسلام و مذهب جعفری و مملکت ایران است و چون آیتالله خمینی مدظله یک مرجع تقلید شیعه و من مقلد او بودهام بازگشت ایشان را میخواستیم و من اقدامی نکرده بودم غیره از شرکت در جلسه و اگر اعلامیه پخش میشده من پخش نکردهام و من دخالت در آن نداشتهام و چنین اتهامی بر من روا نیست و من این اتهام را قبول نمیکنم و تا آن حدی که میدانم افراد جلسه نیز قصد اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت نداشتهاند.
س . به چه نحو و به چه ترتیب میخواستید نسبت به بازگشت مشارالیه به ایران اقدام کنید؟
ج . از هر طریق که قانون اساسی ایران اجازه بدهد و خلاف قانون مملکت نباشد و ضمناً صلاح امنیت مملکت و شخص خودم باشد یعنی میخواستیم که ما خود از سران و رؤسای مملکت بخواهیم طالب
بازگشت ایشان هستیم.
س . شما به وسیله چه کسی و چگونه با اعضای هیئت حسینی آشنا شدید؟
ج . من با بعضی از اعضای هیئت حسینی در بعضی از جلسات مذهبی که میرفتم در تماس بودم مثلاً آقای محسن خاتم و سعیدی و کاتوزیان را در جلسات دیده بودم و یک شب در حیاط مسجد جامع آقای خاتم به من و چند نفر دیگر که بودند گفتند که قرار است از صبح جمعه آینده تشکیل جلسه داده شود و صبح جمعه گفتند در مسجد موسیبنجعفر علیهالسلام اولین جلسه برقرار خواهد بود و من در جلسه شرکت کردم اول قرآن خوانده شد و بعد گفتند برنامه جلسه عبارت است از خواندن قرآن و سپس بیان مسائل رساله و سپس صحبت یک واعظ و روحانی(که چون هنوز جلسه رونق نگرفته بود و بودجه هم کسی از افراد جلسه نداشت واعظ دعوت نشد) و بعد گفتند ما میخواهیم توسط کمکهای مالی افراد جلسه مجالس جشن و سوگواری در ایام تولد و وفات ائمه دین علیهمالسلام برقرار نماییم و بعد از اینگونه صحبتها جلسه پایان یافت.
س . عکسهای مختلفی که از خمینی از منزل شما به دست آمده و سایر مدارک مکشوفه را از کجا به دست آوردید و انگیزه شما از این کار چه بوده است؟
ج . عکسهایی که در منزل ما به دست آمده بود بیشتر آنها در موقعی که خرید و فروش آنها آزاد بود در قم یا تهران خریده بودیم فقط یک قطعه عکسی که به طور پنهانی به ما فروخته شد و جوانی که نمیشناسم او را در حدود 4 سال پیش در بازار به ما فروخت و البته من در این اخیر نمیدانستم این عکس در منزل ما هست و اگر میدانستم پاره میکردم و نابود مینمودم و اما کتاب شیعه و زمامداران خودسر را من در بازار به طور علنی دیده بودم که خرید و فروش آن صورت میگرفت و به طوری که نظرم هست شخصی که نامش را نمیدانم آن و کتاب سالنامه نور دانش را برای مطالعه به ما داده بود و بعد یک مرتبه خواستیم به او بدهیم گفت باشد و بعداً و دیگر او را ندیدیم و رسالههایی که از منزل ما به دست آمده چنانچه معلوم است در زمانی که آزاد بود خریده شده و چون ما مقلد ایشان بودیم که رسالهها را تهیه کرده بودیم و کتاب شیعه و زمامداران خودسر هم چون تاریخ بود برای مطالعه خوب بود و لذا آن را نگه داشتیم و عکسهایی که به طور آزادی خریده بودیم البته به عنوان یادگاری و
عکسهای یک روحانی که از او تقلید میکنیم در منزل نگه داشتیم و غرضی در نگهداشتن این عکسها نبوده است.
س . بیان کنید این عکسی که به شما ارائه میشود فروشنده آن کی بود و در ضمن شما برای عضویت در هیئت مذکور چقدر پول دادهاید و گیرنده این پولها چه کسی است.
ج . همانطوریکه در جواب سؤال قبل نوشتم فروشنده عکس را مشخصات او را نمیدانم فقط جوانی بود که در مسجد او را چند دفعه دیده بودم و او هم ما را در مسجد دیده بود و عکس یک روز در بازار که مرا دید کاغذ پیچیده به من داد و سه یا چهار تومان پولش را گرفت و رفت و بعد از اینطور که گمان میکنم او را ندیدهام اما در جلسه فقط دو تومان برای خرج روضه شب دوشنبه مسجد جامع دادم و عنوان حق عضویت نداشت و گیرنده آن هم مثل اینکه رحیم حاج کاظمی بود.
س . به هر حال شما متهم به اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت هستید هر نوع مطلبی دارید به عنوان آخرین دفاع بنویسید.
ج . این اتهام به هیچوجه پذیرفته نیست زیرا اعمال ما چنانچه معلوم است ناشی از احساس مذهبی ما بوده و من اقدام عمدهام شرکت در جلسه بوده و جلسه هم اقدامی بر ضد امنیت داخلی مملکت نکرده و نخواهد کرد و جلسه ما مذهبی بوده و آنچه ما گفتهایم و در جلسه عنوان شده تمام برای خدمت به دین مبین اسلام و مذهب جعفری و مملکت ایران بوده و هیچگاه غرض ما اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت نبوده است و اما آن دو نامهای که من شخصاً برای حضرت آیتالله نجفی و حضرت آیتالله میلانی نوشتهام نیز ناشی از افکار مذهبی بوده و سؤالات سیاسی نبوده چنانچه در همان نامهها نوشته بودم نظریه دین اسلام و مذهب جعفری و فتاوی آن دو مرجع چیست و قصد شخص من در نوشتن این نامهها روشن شدن در مسائل مذهبی بوده است و قصد سوء یا اقدامی خلاف قانون مملکت و مذهب جعفری نداشتهام.
س . مقابل نوشتههای خود را چگونه گواهی مینمایید؟
ج . امضاء میکنم.
منبع:
کتاب
شهید حاج حسن حسینزاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 46