تاریخ سند: 28 آذر 1357
متن سند:
از : زاهدان
به : مشهد شماره : 249-109-611 /6
مشهد – حضرت آیتالله العظمی آقای حاج سید عبدالله شیرازی دام ظله العالی
خبر فاجعه مولمه کشتار مومنین1 قلوب قاطبه اهل ایمان را جریحهدار نموده.
بدینوسیله جامعه روحانیت زاهدان مراتب همدردی و همبستگی خود را اعلام و شهادت مومنین بی گناه را تسلیت عرض مینماید.
محمد کفعمی خراسانی – محمد معین الغربائی الاحقر سید نصیرالدین طباطبائی – نوری نوریالهدی – علی مزاری – سید ضیاء الدین طباطبایی – الاحقر شیخ علی روحانی – سید عبدالله حسینی – سید علی بابا حسینی – سید احمد موسوی – شیخ محمد اویسی – سید محمد حسین درافشان – محمد صادق طباطبایی – محمد کاظم طباطبایی – علی اکبر موذنی – [محمود] صمصامی – عبدالله موذنی – سید احمد حسینی – حسن شریف مقدم – جواد محمدی
تسلیت به حدوث حوادث و کشتار مشهد مقدس
توضیحات سند:
1.
رژیم در مشهد مقدس و در صحن حضرت امام رضا (ع) عدهای را به قتل رساند.
تکرار تاریخ شگفت آور است.
خاطرات حوادث تأسف آور مسجد گوهر شاد در اذهان مردم زنده می شود.
شاه سالیان دراز کوشیده بود تا خاطره تلخ حمله خونین مأمورین رضاخان به مسجد گوهر شاد و حرم امام رضا (ع) را از طریق زیارتهای تبلیغاتی و اظهارات دروغین به ثامن الائمه(ع) از خاطره ها محو کند اما جنایت اخیر حتی ناآگاهترین افراد را نیز به خشم واداشته است.
خبر این جنایت و هتک حرمتی که صورت گرفته به سرعت در سراسر کشور پخش می شود آتش غیرت و تعصب مردم مسلمان شعله می کشد و دامنه تظاهرات و درگیری ها گسترده تر می شود.
حضرت امام خمینی (ره) به محض دریافت این خبر تاثرانگیز با انتشار پیامی، روز یکشنبه 5 آذر را عزای عمومی اعلام میکنند و در قسمتی از پیام خود، اقشار مختلف مردم را مورد خطاب قرار داده می فرمایند : «...
.
دولت یاغی نظامی به امر شاه تر و خشک را به آتش کشیده و یکی از بزرگترین ضربه های این جنایتکار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه مقدس حضرت علی بن موسی الرضا صلواه اللّه علیه است.
این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضا خان آن جنایت تجدید ودژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند...
.
بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسیله ممکن به سقوط این دستگاه جبار قیام کنند، اطاعت این دستگاه، اطاعت طاغوت و حرام است.
صحیفه نور، ج 3، ص 228
منبع:
کتاب
آیتالله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 457