صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سید رضا کامیاب 1 فرزند سید علی شغل واعظ

تاریخ سند: 24 دی 1356


موضوع: سید رضا کامیاب 1 فرزند سید علی شغل واعظ


متن سند:

شماره: 3645 /23‌ﻫ تاریخ: 24 /10 /2536[1356] 13561024
از: سازمان اطلاعات و امنیت قزوین 23‌ﻫ
به: مدیریت کل اداره سوم 312
موضوع: سید رضا کامیاب 1 فرزند سید علی شغل واعظ

نامبرده بالا که به مدت 10 شب به منظور موعظه و روضه‌خوانی از تاریخ 21 /10 /36 در مسجد سید علی دعوت شده بود در پنجشنبه شب 22 /10 /36 مطالبی اظهار داشت که خلاصه و فشرده آن چنین است:
مشروطیت ایران2 با خون عده زیادی از علماء و روحانیون به ثمر رسید و ضمن شرح مبسوطی در این زمینه از وضع آزادی بیان و قلم ایراد و اظهاراتی نمود و سپس گفت شما می‌دانید در حال حاضر عده‌ای از علماء و روحانیون در تبعید و زندان هستند مثل آن بزرگوار منتظری 3- طالقانی- تهرانی4 و غیره که هر بار با عنوان نمودن نام آنان عده‌ای از حاضرین در مسجد و مالآ همه با صدای بلند صلوات می‌فرستادند. گوینده سپس اظهار داشت چرا باید در روز 17 دی ماه در روزنامه اطلاعات چنان مقاله‌ای راجع به سرخ و سیاه و روحانیت نوشته شود و روحانیت را مارکسیسم5 بنامند چرا روزنامه‌ها باید دروغ پردازی کنند. گوینده سپس اضافه نمود‌ای مردم قزوین آقایان علماء امروز به این جهت به نماز جماعت نرفتند تا با علماء و افرادی که در تظاهرات اخیر قم کشته شده‌اند همدردی نمایند. چرا روزنامه‌ها دروغ پردازی می‌کنند و تعداد کشته شدگان قم را 5 نفر قلمداد کرده‌اند و در این‌جا اظهار داشت می‌خواستم ذکر مصیبت بخوانم ولی چه ذکر مصیبتی بالاتر از مصیبت اخیر قم است. ناطق پس از پایان سخنان خود بلافاصله وسیله پیکان سبز رنگ شیخ هادی باریک بین محل را ترک نمود و در این فرصت چون عده‌ای از عناصر آشوب طلب در میان جمعیت که حدود 350 تا 400 نفر بودند حضور داشتند از انجام هر گونه اقدام سریع که باعث تحریک جمعیت و مآلاً به اقدامات حادی منجر می‌گردید خودداری شد. مراقبت از وضعیت کماکان ادامه دارد. ضمناً در تاریخ23 /10 /36 نامبرده از حضور در مسجد و وعظ خودداری نموده است. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین. انصاری
از طرف راجی
گوینده: عربی
گیرنده: خوانساری نسخه اصلی در پرونده کلاسه 27738 سید رضا کامیاب بایگانی می‌باشد.
ساعت: 8.30 در پرنده موضوعی کلاسه 129344 بایگانی شود.

توضیحات سند:

1. شهید حجت‌الاسلام سید رضا کامیاب، در مرداد ماه سال 1329 ﻫ ش در روستای نود از توابع گناباد در خانواده‌ای کشاورز و روحانی دیده به جهان گشود. از 13 سالگی در حوزه‌های علمیه گناباد و مشهد به فراگرفتن علوم اسلامی پرداخت‌. در سال 1347 با حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای آشنا شد و این آشنایی باعث تحولی عظیم در فکر او گردید و از آن به بعد در نشست‌های مخفی و خصوصی ایشان شرکت می‌کرد. پس از آشنایی با استاد مطهری‌، به صورت مبلغی برای آثار ایشان درآمد. در اثنای برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به خاطر فعالیت‌هایش مورد شناسائی ساواک قرار گرفت‌، اما دستگیر نشد. شهید کامیاب نقش فعالی در پیروی انقلاب اسلامی داشت‌. او با سخنرانی های تند و کوبندۀ خود در سالهای 1356 و 1357 در کرمان‌، مردم آن خطه را به هیجان آورد و سپس مخفیانه به یزد رفت‌. در تاریخ 19 دی ماه 1356 چنان سخنرانی پرشوری در قزوین ایراد کرد که منجر به بسته شدن بازار و تعطیلی مساجد گردید و نامش جزو لیست سیاه ساواک قرار گرفت‌.
پس از پیروزی انقلاب نیز همچون گذشته‌، خط امام(ره) را دنبال کرد و در نهادهای انقلابی جامعه شرکت نمود و با بیان رسا و گفتار شیوایش بیشترین بار تبلیغاتی را به دوش می‌کشید. وی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی مشهد و مسئول واحد آموزش آن بود که پس از اجابت دعوت دوستان همفکرش از جمله شهید هاشمی نژاد جهت نمایندگی مجلس‌، با رأی قاطع مردم به عنوان نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
شهید سیدرضا کامیاب در تاریخ 7 مرداد 1360 در حالی که از دفتر حزب جمهوری مشهد عازم منزل بود، توسط منافقین مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و از شربت پرفیض شهادت سیراب گردید.
ر.ک‌: روزنامۀ خراسان‌، 8 مرداد 1363، ص 2
خبرگزاری پارس‌، 7 مرداد 1360
2. مشروطه (constitutionalism): در لغت به معنای محدود کردن قدرت مطلق العنان یک سلطان یا حاکم از طریق قرار دادن آن در چهار چوب قوانین است. اما معنای اصطلاحی مشروطه در کشور ما اشاره به نهضت عدالت خواهانه‌ای دارد که مردم ایران در حدود سال‌های 1284- 1285 ﻫ ش 1324ق به رهبری روحانیون به راه انداختند که در فرآیند آن علماء دست به«هجرت صغری و هجرت کبری» زدند و با فشار مردم و حمایت علماء مظفرالدین شاه و وزیر او «عین الدوله» وادار به عقب نشینی شدند. نهضت مبارزه عدالت خواهانه مردم جهت تاسیس عدالت‌خانه با نفوذ سفارت انگلستان و بهره گیری از عدم حضور روحانیون در تهران به واسطه مهاجرت کبری و نیز نفوذ برخی جریان‌های وابسته تغییر مسیر داد.
3. آیت‌الله حسینعلی منتظری، فرزند علی در سال 1301 ه‍ ش در نجف آباد اصفهان متولد شد. تحصیلات حوزه‌ای خود را در اصفهان و سپس در قم پی گرفت و به درجات عالی علوم دینی رسید. ایشان بخصوص در دهه چهل به علت همراهی با نهضت امام خمینی (ره‌) تحت تعقیب عوامل امنیتی رژیم قرار گرفت و به زندان افتاد و شکنجه‌ها دید. پس از پیروزی انقلاب و بعد از وفات آیت‌الله طالقانی‌، امامت جمعه تهران از طرف امام خمینی (ره‌) به ایشان واگذار گردید. در سال 1364 مجلس خبرگان وی را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد ولی این حکم در سال 1368 به علت نفوذ عناصر قدرت طلب در دفتر وی و انتقال واژگونه اخبار و حوادث روز به ایشان و اتخاذ مواضع علیه حرکت انقلاب‌، پس گرفته شد. وی در سال 1388 در قم درگذشت.
4. شیخ على مرادخانی ارنگه معروف به «تهرانی»، فرزند عزت‌الله در سال 1302 ش در روستای ارنگه در استان تهران در یک خانواده‌ی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرم آباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی فعالیت‌های ضد حکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانه‌ی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامه‌ی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمه‌ی علنی عباس امیر انتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامه‌ی انتقادات خود، عملکرد و سیاست‌های شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانه‌ی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسید که آیت‌الله خامنه‌ای از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعه‌ی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای آغاز کرد. شیخ علی آقای تهرانی به دلیل بیماری خود بزرگ‌بینی، خود را برای همه‌ی امور شایسته می‌دید و دیگران را فاقد شایستگی می‌شمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانی‌های غیر مسئولانه‌ی خود به تضعیف شخصیت‌های انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی می‌دانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان می‌پرداخت. در اقدامی دیگر طی نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیت‌های لازم برای تصدی مسئولیت‌های کشوری و دینی اعلام کرد. در همین سال او با انشار اعلامیه‌ای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامه‌ی این فعالیت‌ها به اتهام حرکت‌های ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر می‌برد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامه‌ی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتش‌بس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
5. مارکسیسم: مارکسیسم نظریه‌ای در باب چگونگی تحول زندگی اجتماعی تاریخی انسان و قانون‌های حاکم بر آن که پایه‌گذاران آن کارل مارکس(1818-1883) فیلسوف اقتصاددان و جامعه‌شناس آلمانی و فریدریش انگلس(1895-1825) یار و همفکر نزدیک او هستند. از نظرگاه مارکس سرمایه‌داری در عین آن‌که انگیزش بی‌مانندی برای تکامل نیروهای تولید در مقیاس جهانی فراهم کرده وضعی پدید می‌آورد که مانع تکامل بیشتر آن‌هاست. سرمایه‌داری با فقیر کردن منظم توده‌ها و با آفرینش پرولتاریا یعنی طبقه‌ای شکل یافته از کارگران استثمار شده که نیروی کار خود را همچون کالا در بازار می‌فروشند "گورکن" خود را می‌آفرینند. پرولتاریا با برافکندن سرمایه‌داری تمامی بشریت را آزاد می‌کند و به تمام فاصله‌های طبقاتی و شکل‌های بهره‌کش پایان می‌بخشد. "از خود بیگانگی" . کار. با تبدیل وسایل تولید به دارایی همگانی پایان می‌یابد و به این ترتیب " ما قبل تاریخ" بشر یعنی"قلمرو جبر" جای خود را به" قلمرو آزادی" می‌دهد.
رویای مارکس در مورد آینده در کتاب سرمایه و آثار دیگری که مارکس درباره نیروهای محرک درونی جامعه بورژوایی نوشته است وجه استدلال علمی یافته است. مارکس و انگلس باور داشتند که سیستم خود را از درون روند واقعی"تاریخ حقیقی" کشف کرده‌اند. اما انتظارهای انقلابی آنان در دوران زندگیشان با ناکامی رو به رو شد. طبقه کارگر صنعتی در کشورهای پیشرفته صنعتی نقش انقلابی را که آنان انتظار داشتند هرگز به انجام نرساند. اما مارکسیسم به عنوان یک دکترین انقلابی در کشورهایی جاذبه یافت که تحلیل مارکس بر آن‌ها صدق نمی‌کند اما زمینه آماده‌ای برای پذیرش حرکت‌های انقلابی در میانه طبقات میانه آن‌ها وجود داشت.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 262


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.