پرسشنامه شماره 2
متن سند:
خیلی محرمانه
پرسشنامه شماره 2
(عمومی)
ایدهئولوژیک
خیلی محرمانه
***
پرسشنامه
چنانچه جوابهای این پرسشنامه صادقانه و صحیح داده شود ممکن است در حل مشکلات و رفع نواقص مؤثر واقع شود. در صورتی که پاسخ شما به سئوالات بیش از اندازه منظور شده در پرسشنامه باشد میتوانید از برگ جداگانه استفاده نمائید.
خیلی محرمانه
1- در حال حاضر (قبل از بازداشت) با چه کسی زندگی مینمائید؟
با همسر و سه فرزندم فقط.
2- بستگان نزدیک شما چه کسانی هستند مشخصات آنها را بنویسید.
مادر، دو برادر، دو خواهر، عمو، دائی، دو شوهرخواهر و دو همسر برادر و پدر و مادر همسرم.
3- آیا منزلی که شما در آن سکونت دارید شخصی است یا اجارهای؟
شخصی مربوط به همسرم بود.
4- وضع مادی و مالی خود را ذکر نمائید.
پیش از زندان متوسط و اکنون زیر صفر.
5- احساس و ناراحتیهای خود را نسبت به امور داخلی زندگیتان بیان نمائید.
پیش از زندان هیچ و اکنون ناراحتی که شوهری نسبت به همسر باوفایش دارد. و پدری گرفتار نسبت به سه فرزند معصوم و بیگناهش دارد.
6- دوستان صمیمی شما در گذشته و حال بیشتر از چه طبقه اجتماعی بودهاند چند نفر از آنان را معرفی نمائید.
از بازاریان متدین و مسلمان بودند که چون دو نفر از آنان یک شب در منزلم بودند کارم به اینجا کشیده است و نام آنها در پرونده امر منعکس است.
7- معمولاً اوقات بیکاری خود را به چه نحوی میگذارنید؟
اگر هیاهوی بلندگو و گرام و تلویزیون و مشتی زندانیان عادی، که قربانیان شرایط ظالمانهیی هستند، بگذارد به مطالعه میپردازم.
8- در زندگی اجتماعی با چه نوع تبعیضاتی مواجه شدهاید؟
تبعیضاتی که در جامعه ایران با آن برخوردهام بیش از آن مقدار است که در این مختصر بگنجد ولی به طور کلی اشارهیی میکنم. عمده تبعیضات در این کشور مربوط به هزار فامیل میشد که همه مقامات مسئول و غیرمسئول به آن اشاره میکردند و سرلوحه مبارزات خود را با آن قرار میدادند و من حسّ میکنم که مبارزات به جای این که این تبعیضات را بر طرف کند از تعداد هزار فامیل کم کرده و بر تبعیض افزوده است.
9- عقاید شما نسبت به اجتماع امروزی ایران چیست؟
اجتماع امروز ایران عزیز ما اجتماعیست دارای طرحهای خوب و نسبتاً خوب و به ظاهر خوب ولی متأسفانه تا آنجا که من میدانم این طرحها بیشتر جنبه این را پیدا کرده که مخالف حزب حاکم را بشناسند و به زندان بریزند و حزب حاکم با هر طرحی مکانی خالی برای مدیر کلها و کارمندان و متخصصانی که وعده عضویت در حزب را دادهاند، بیابد و به طور کلی طرحها بیش از آن که به درد مردم بخورد حزب حاکم را تقویت میکند.1
10- نظرات خود را به منظور پیشرفت جامعه کنونی ایران مرقوم فرمائید.
من صادقانه فکر میکنم و بیان میکنم و از هیچ پیش آمدی نمیهراسم چنان که به نماینده ساواک که همین برگها را ارائه دادهاند، گفتم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست چون من زندانی ابدی هستم که بیش از هشت سال را تحمل کردهام. من فکر میکنم راه نجات مردم ما این است که هرچه بیشتر اسلام بر مردم حکومت کند نه فقط به ساختن مساجد و تکایا و امامزادهها و چاپ قرآن اکتفا شود چون مصداق آن شعر میشویم:
خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
11- در زندگی چه عواملی بیشتر فکر شما را به خود معطوف میدارد؟
وظایفم در مقابل خدا و مردم و خانوادهام به خصوص فرزندانم.
12- چه اشکالات و معایبی به نظر شما در محیط کار شما وجود دارد؟
13- اگر پیشنهاداتی در مورد بهبود وضع محیط کار وصنف وابسته دارید لطفاً مرقوم فرمائید.
14- به مطالعۀ چه کتب و نشریات علاقمند هستید؟
کتابهای قرآن، نهجالبلاغه و به طور کلی کتابهای دینی، تاریخی، روانشناسی و جامعهشناسی.
15- به چه چیز بیش از همه عشق میورزید و از چه چیز بیش از همه احساس تنفر مینمائید؟
رضایت پروردگاری و سعادت و کمال انسانی مردم این سرزمین و آنان را که سد راه تحصیل رضای خدا و سعادت مردمند، دشمن دارم.
16- آیا تاکنون تألیفاتی داشتهاید آنها را نام ببرید؟
17- آیا به طور کلی از وضع زندگی خود احساس رضایت مینمائید؟ بلی. خیر. چرا؟
18- چنانچه در جمعیتهائی اعم از انجمن باشگاه کلوپ و غیره عضویتی دارید اشاره نمائید؟
19- اگر عضویتی دارید انگیزۀ قبول عضویت چه بوده است؟
20- وابستگی شما به مجامع مزبور چه تأثیری در وضع زندگی و روحی شما داشته است؟
21- علل و موجبات گرایش خود را به فعالیتهای اخیر که موجب بازداشت شما شده است مرقوم فرمائید؟
این بازداشت اخیر من علل و اسبابی از طرف من نداشته بلکه دو نفر از دوستانم به منزلم آمدهاند و چمدانی به امانت در منزلم گذاردند و کارم به اینجا کشید ولی من در آنچه فعالیت داشتم و خود اعتراف کردهام فعالیتی برای جلوگیری از هجوم حزب حاکم به اسلام بوده و انگیزهام اعتقادم و مشاهده تجاوز حزب حاکم.
22- انتظار داشتید چه هدفها و آرزوهای فردی و اجتماعی و میهنی شما در صورت موفقیت همکاران تأمین شود؟
جلوگیری از تجاوز به مقررات و قوانین و مقدسات مذهبی و کوشش کردن برای معرفی اسلام واقعی و تربیت مردم در حد امکان با تربیت اسلامی، چون پیامبر اسلام به عدهیی از صحابه فرموده: حال شما شمشیر میزنید تا ایرانیان را به اسلام وادارید روزی میشود که ایرانیان شما را به اسلام برمیگردانند و من معتقدم ایران در منطقه و جهان به توسط برقراری حکومت نمونه اسلامی میتواند سرفرازی داشته باشد و جامعه ایرانی این لیاقت را هم دارد.
23- آیا تا کنون به اشخاص کمک مالی نمودهاید یا اشخاص به شما کمک مالی یا معنوی نمودهاند موارد و چگونگی را شرح دهید.
24- تا چه اندازه به حسن نیت و خوش رفتاری مأمورین دولت و وابسته به دولت با مراجعه کنندگان اعتماد دارید؟
درصد خیلی ضعیف، چنان که به همین مأمور محترم ساواک گفتم که من اعتماد ندارم که حرفم را بزنم و ایشان گفتند چیزی به ضرر شما نیست و مسئولان زندان از این با اطلاع نخواهند شد ولی منظورم این نبود که از مسئولان زندان وحشتی دارم بلکه به طور کلّی مأموران دولت تا آنجا که میترسند خوب عمل میکنند یعنی مطابق مقررات و هرجا که امکان داشت خوشرقصیهایی هم میکنند و آنجائی که ترس نداشته باشند و خوشرقصی هم مفید ندانند هرچه بتوانند؛ و آن درصد خیلی ضعیف هم که مورد اطمینان مردم هستند و خوشرفتارند بیشتر مربوط به تربیت و اخلاق شخصی است.
25- محدودیتهائی را که مغایر آزادی فردی خود میدانید بیان فرمائید؟
کنترل بیش از اندازه بیان و قلم.2
26- چنانچه رویدادهای اجتماعی مغایر با خواستههای شما باشد عدم رضایت خود را به چه نحوی ظاهر میسازید؟
الف- مستقیم و بلافاصله.
ب- غیر مستقیم و یا دراز مدت.
این پرسش پاسخ کلی ندارد یک مسلمان عاقل در مواردی که امکان اصلاح کاری را دارد خود مستقیماً بدان اقدام میکند و هرگاه احتیاج به مشورت و معاونت دید از دیگران استمداد میکند و باز هرگاه آن کار ضرورت و فوریت نداشته باشد البته باتأنّی و فرصت کافی بهتر است.
27- نظر خود را در مورد عوامل ایجاد کننده تشنجات و دسته بندیها در محیط اجتماعی بیان نمائید؟
نظر من در اینباره این است که به کار بردن لفظ دموکراسی و عمل کردن کنترل بسیار شدید امکان هرنوع انتقاد و مبارزه معقول را از مردم به خصوص نسل جوان میگیرد و نسل جوان راهی دیگر میاندیشد. من از دادگاه خودمان مثالی بزنم. آقای محمد بخارائی در دادگاه میگوید: وقتی آیتالله خمینی از مصونیت مستشاران نظامی آمریکا و قرضهیی با سود سرسامآور انتقاد کند باید به ترکیه تبعید شود، دیگر من چارهایی ندارم، شما جلوی صدای مردم را گرفتهاید، باید از لوله اسلحه حرف زد. و شاید شما بگوئید چرا چنین چیزی را مینویسم ممکن است برایم ایجاد خطر کند ولی من سعادت ملتم برایم مهم است و نمیخواهم وقت شما را تلف کنم.
28- در شرایط کنونی احساس چه محرومیتی میکنید؟
در زندان مشهد هستم و شرایط اینجا شرایطی مغایر با هر زندان دیگر ... که خلاصه از زندگی و فرزندانم با این محدودیت نهایت نگرانم.
29- به عقیدۀ شما جریاناتی که موجب تشنح و بروز تغییرات ناگهانی در وضع فکری و اخلاقی جوانان شده بالنتیجه فعالیتهائی را شروع میکنند چیست؟
نبودن هیچ نوع آزادی بیان و قلم و جلوگیری از هر نوع تظاهرات حتی تظاهرات صنفی و محکومیت کسانی که بازداشت میشوند، اکثراً با یک گزارش مأمور، تبعید مراجع تقلید و علماء روشن و واعظان منقد و منتقد از حزب حاکم. وقتی دستگاههایی بخواهند به مردم به خصوص به دانشمندان و اساتید دانشگاه و وعّاظ بگویند شما حزب حاکم را معصوم بدانید و رهبران آن را بر معصومان چهاردهگانه بیفزائید، هر جوانی جز بر مبنای فکر و عقیدهیی که انتخاب کرده راهی را انتخاب میکند. و از طرف دیگر ترویج بیبندوباری و تشویق به این که جوانان به هرزگی و فساد و تباهی مشغول شوند نیز تعداد زیادی از جوانان را تحریک به تشنج میکند. چون فکر میکنند آینده ملت در خطر است.
30- برای رسیدن به هدفهای اجتماعی خود چه راههائی را در نظر گرفته و شایستهتر میدانید؟
شناختن کافی اسلام و معرفی آن تا در نتیجه مردم راهی به سعادت واقعی در دنیا و آخرت بیبند.
31- چنانچه موانعی در نیل به هدفهای اجتماعی خود مشاهده نمائید در صورت برخورد با این گونه موانع چه اقداماتی انجام میدهید؟
عاقلانهترین راه، چون هدف من رضای خدا و سعادت و کمال انسانی مردم است نه غیر آن که در اقدامات شتاب کنم.
32- چه نگرانی خاطری نسبت به شغل و وضع آینده خود احساس میکنید؟
33- آیا از موضوع به خصوص ترس و نگرانی دارید؟ بلی... خیر... چه مواردی؟
با نبودن آزادی فکر و عقیده و مبارزات صحیح اجتماعی و سیاسی و ... و مضافاً به همه اینها ترویج شهوات و بیبندوباریها و هرزگیها3 در چنین شرایطی هر روز بیشتر از پیش به آینده مردم هراسناکم مگر این که در تقویت بنیه دینی مردم کوشش شود و بیبندوباریها کنترل شود.
34- زندگی خود را در مدار کدامیک از حالات زیر میگذارنید؟
(1) آرام و گوشهگیر.
(2) پرتحرک و فعال.
(3) متعادل.×
35- در زندگی گذشته اگر حوادث ناگواری برای شما پیش آمده مختصراً ذکر نمائید؟
36- در زندگی هیچگاه به ناراحتی عصبی و روحی دچار شدهاید و یا به متخصص روانی مراجعه نمودهاید؟
37- اگر در زندگی خود احساس خلاء عاطفی و کمبود محبت مینمائید بیان کنید.
38- آیا هیچ وقت به فکر افتادهاید که دیگر زندگی برای شما غیرقابل تحمل است؟ بلی ... خیر ... در چه مواردی؟
39- آیا در ناراحتی دیگران خود را سهیم و شریک میدانید؟
تا اندازهیی که وسع و امکانم اجازه دهد.
40- آیا زندگی آرام و بدون حادثه برای شما کسالتآور است؟
نه تنها کسالتآور نیست بلکه برای همه مردم آرزو دارم.
41- آیا در زندگی خود احساس ایمنی و امنیت مینمائید؟
الف- از لحاظ مالی.
ب- از لحاظ عاطفی.
پ- از لحاظ اجتماعی.
فعلاً که مالی و اجتماعی در زندان مشهد برایم مطرح نیست ولی از حیث عاطفی با شرایط ملاقات غیرمعقول اینجا احساس نگرانی میکنم.
42- آیا اعتیاداتی دارید؟ بلی ... خیر ...×
43- اگر مثبت است چه نوع اعتیاداتی دارید و میزان آن چیست؟
44- این اعتیادات از چه زمانی در شما به وجود آمده است؟
45- عامل اصلی که این اعتیاد را در شما به وجود آورده است چه بوده؟
46- آیا از مسافرت خوشتان میآید؟
47- تاکنون به کدام کشورها مسافرت کردهاید و از شهرستانهای ایران کجا را دیدهاید؟
48- اگر به عقیده شما در اجتماع فعلی ایران محدودیتهائی در جهات مختلف وجود دارد شرح دهید و اثرات آن را ذکر نمائید.
چند بار هم در بالا ذکر کردهام محدودیت بیان و قلم و اجتماعات.
49- شما به کدامیک از ایدئولژیهای[ایدئولوژیهای] متداول دنیا تمایل بیشتر در خود احساس میکنید؟
اسلام عزیز.
50- آیا این احساس را که شما پیدا کردهاید در اثر مطالعات علمی و فلسفی و خواندن کتاب بوده و یا در اثر مصاحبت با اشخاص و گوش دادن به رادیوهای مختلف آن را مفید تشخیص دادهاید؟
در خانوادهیی مذهبی پرورش یافتهام و از من چهارده سالگی تا بیست و نه سالگی در ضمن شغل آزاد بازرگانی به تحصیل و تحقیق مسائل اسلامی در حد ممکنم اشتغال داشتهام.
51- ممکن است غیر از مطالب بالا علل و جهات دیگری موجب تکوین این عقیده و احساس در شما شده باشد آن علل و جهات را بیان فرمائید.
چون در اثر مطالعات و بحثهای پراکنده ایدئولژیهای [ایدئولوژیهای] دیگر را نتوانستم بپذیرم، چون دیدم تنها اسلام است که بعدهای مختلف روح انسان را در نظر دارد یعنی از جهت مادی و معنوی او را اقناع میکند و خلایی برای او باقی نمیگذارد.
52- از سیستمهای حکومتی موجود در جهان کدامیک را برای تأمین هدفهای دموکراسی و رفع آلام و گرفتاریهای جوامع بشری مفیدتر و مناسبتر میدانید؟
جواب کلّی ندارم شرایط و مقتضیات زمانی، مکانی، انسانی در آن مؤثر است.
53- به نظر شما ناراحتیهای مردم ایران و احیاناً نابسامانیهای اجتماعی ناشی از چه علل و عواملی میباشد.
از تبعیضات ناروا که اشاره شد و توضیح داده شد که در گذشته هزار فامیل تبعیض داشتند و در اثر مبارزاتی از هزار فامیل هم به تدریج کاهش مییابد.
54- مفهوم دموکراسی از نظر شما چیست؟
مردم بتوانند در سرنوشت خود و از راه معقول شرکت کنند نه این که حزب یا احزابی قیم مردم باشند.
55- شخصاً به کدامیک از موارد مربوط به نقائص اوضاع ایران برخورد کردهاید؟
تناقض بین طرحهای خوب و نیمه خوب و عمل کرد و طرز پیاده شدن آنها.
56- آیا این نقائص به نظر شما ناشی از سیستم اداری و ضعف مدیریت است یا ناشی از شخص یا اشخاص میباشد.
تسلط حزبی غیرصالح.
در اینجا میخواهم به دو چیز اشاره کنم یکی به این که چطور میشود مردمی دست از مبارزه سیاسی برمیدارند و به مبارزات خشونتآمیز دست میزنند. در اینجا از وضع پرونده خودم برای شما شرح میدهم. من یک بازرگان در محیط بازار دارای روحیهیی مذهبی و امکانات مالی متوسط بلکه نازل بودم. وقتی دولت وقت تغییراتی در قوانین داد که حسّ کردم حمله دولت به دین است از اعلامیهها و تلگرافها که به مقامات میشد، خشنود بودم که امکان اعتراض هست و هرچه آقای خمینی و دیگران اعتراض میکردند و هرچه شدیدتر بود مقداری از ناراحتی من را همراه خود میبرد تا پانزدهم خرداد پیش آمد و ایشان را بازداشت کردند. فشار بر من و امثال من طاقت فرسا شد. خلاصه پس از حوادث ناگوار و گذشت چند ماه ایشان به قم برگردانده شدند و من مورد اعتماد
ایشان قرار گرفتم و نماینده مالی ایشان شدم، در ضمن هر روز مسائلی از ایشان به توسط من سئوال میشد از آن جمله دو مسئله است که در پروندهام منعکس است و از قضا پس از چند ماه در رمضان همان دو نفر شبی به منزلم میآیند، خدا را شاهد میگیرم که من مطلقاً یادم نبود که این دو نفر یعنی دو برادر از من مسئله خواستهاند که از آقای خمینی بپرسم و فردا شب هم چمدان را به من میدهند که نگه دارم و خود آن دو میگویند، در تمام پروندهشان که من از آن مطلع نبودهام البته من در هیئتهای دینی شرکت داشتهام و اعلامیه هم که مخالف دین و قانون نباشد پخش کردهام ولی مرا با همسر و سه فرزند محکوم به ابد کردهاند و حالا هشت سال و خوردهیی از آن تاریخ میگذرد.
ضمناً یادی از تیمسار بهزادی دادستان ارتش هم بیمورد نیست. ایشان در آن ایّام بازپرس نظامی پرونده ما بودند. هرچه به ایشان گفتم مثل من همانند آن قصابی است که از خرابه بیرون آمد چون کاردش خونی بود او را قاتل شناخته در صورتی که او نبود و قاتل شخصی دیگری بود ولی تیمسار نپذیرفت و نوشت آن چه نوشت و من و همسر و فرزندانم را به این روز گرفتار کرد. امیدوارم که نزد خدا و وجدان خودش دست کم روسفید باشد، منظور این بود که من با آن سابقه زندگی و فعالیت صرفاً دینی و داشتن مهمان و امانت و پرسیدن دو مسئله که در همه جا خدا را شاهد میگیرم که از آن تصمیم آنها اطلاعی نداشتم چنین گرفتاری برایم پیش میآید، خوب هرکس مرا میشناسد از خود چه میپرسد! آیا نمیپرسد: دیگر مبارزه سیاسی مفید نیست؟ و خلاصه از این راه مردم ما زیانهای فراوان کرده و میکنند.
مطلب دوم درباره زندان مشهد است. در همه زندانها اقوام و بستگان زندانی که از نظر قانونی ممنوعیت خاصی نداشته باشند با زندانی ملاقات میکنند و هرگاه زندانی از شهرستان دیگری آمده باشد به او ملاقات حضوری میدهند و ملاقات حضوری فرزندان زندانی امری شایع است. ما به مشهد منتقل شدهایم، ملاقات حضوری نداریم که هیچ، فرزند ده ساله و هشت سالهام به اینجا آمدهاند، ملاقات حضوری ندارند، برای مسافرانی که از هزار کیلومتر راه آمدهاند هفتهیی سه روز ملاقات، یک روز زنانه و یک روز مردانه یعنی همسر من که از تهران بیاید حق خواهد داشت فقط در هفته یک روز یا دو روز ملاقات کند و از همه آنها مهمتر اقوام درجه اول در اینجا تفسیر خاصی شده یعنی میگویند اقوام درجه اول همان طبقه اول در ارث هستند. حال شما خود بگوئید این اعمال با آن طرحها سازگار است یا نقض غرض است و مردم و خانوادهها که رفتار مسئولان زندان مشهد را میبینند چه قضاوتی خواهند داشت.
توضیحات سند:
1. حزب ایران نوین: اشاره آقای حبیبالله عسگراولادی به حزب ایران نوین است که تمام مصادر قدرت را، تا دستور شاه برای تک حزبی شدن کشور و تشکیل حزب رستاخیز در 11 اسفند 53، در دست داشت و یکه تاز همه عرصههای اجتماعی بود. بدین شرح که: در پی نخست وزیری منوچهر اقبال در سال 1336 ش و تشکیل حزب ملیون از سوی او، اکثریت مجلس به دست این حزب افتاد. سپس شاه در یک اقدام فریبکارانه، برای آن که نشان دهد که مخالفان نیز وجود دارند و می¬توانند با برنامه¬های دولت چه در مجلس و چه در دیگر مراکز قدرت مخالفت کنند، دستور داد تا امیر اسدالله علم حزب مردم را پایه گذاری نماید تا نقش حزب اقلیت و جناح اقلیت را درمقابل حزب ملیون که نهاد اکثریت بود، اجراء کند. پس از آن که اقبال از نخست وزیری برکنار و به ترتیب شریف امامی و سپس علی امینی عهده دار قدرت شدند، این دو حزب همچنان با طی دوران فراز و نشیب به فعالیت خود ادامه دادند تا این که علم نخست وزیر شد و حزب مردم به اوج قدرت سیاسی رسید اما هنگامی که ابتدا کانون مترقی و سپس حزب ایران نوین به عنوان یکی از با نفوذترین احزاب سیاسی تاریخ ایران پا به عرصه فعالیتهای سیاسی نهاد، وضعیت حزب مردم و قدرت آن رو به زوال نهاد و به نظر میرسد که ناگزیر در همراهی با حزب جدید و یا حذف از صحنه رقابت¬های سیاسی شد. حمایت¬های دول انگلستان و امریکا چه مستقیم و چه غیر مستقیم از طریق عناصر وابسته از حزب ایران نوین و پشتیبانی¬های شاه وکسب جایگاه¬های حساس مملکتی توسط اعضای آن حزب باعث شد تا در نتیجه فعالیت و تلاش منصور، عده بسیاری از رجال سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران به عضویت ایران نوین در آیند و رفته رفته تسلط و نفوذ خود را بر کلیه مراکز قدرت افزایش بخشیده و استوار گردانند. حزب مردم نیز از این رهگذر بی آسیب نماند چرا که برخی از اعضای آن برای آن که در دولت حزبی جدید مصدر مشاغل مهم دولتیشوند، به عضویت ایران نوین در آمدند. این در حالی است که با اعلام موجودیت ایران نوین، عده ای از نمایندگان مجلسین از مناصب خود در حزب مردم، استعفا داده و رسما به حزب جدید ملحق شدند. مهرانگیز منوچهریان، منوچهر سعید وزیری، محمود روحانی، محمود ضیایی، مهدی یعقوب تهرانی، ناصر بهبودی، سید محمدعلی مرتضوی و سرهنگ حبیبالله ملک زاده آملی از جمله افرادی بودند که یک هفته قبل از تشکیل ایران نوین از مقام خود در حزب مردم استعفا داده و در حزب جدید نام نویسی کردند... (حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، بخش مقدمه، صفحه 24 و 25)
2. سانسور قلم و بیان: سانسور كتاب در حكومت پهلوي دست كمي از محدود كردن آزادي بيان نداشت. گاه كتاب روايي را به خاطر اينكه ممكن است ذهنيتي را نسبت به پهلوي ايجاد كند توقيف ميكردند. رساله حضرت امام خميني تنها به دليل مؤلف آن ممنوع شد. كتاب «مهدي موعود» علي دواني كه مجموعهاي است از روايت بحارالانوار در مورد ظهور امام مهدي(ع) چون روايتي نقل كرده است كه قبل از ظهور حضرت، زنديقي از قزوين قيام ميكند و پرده ناموس مردم را ميدرد و ظلم ميكند و چون اين روايت به رضاشاه تطبيق ميكرد، توقيف شد. به گزارش فريدون هويدا « برقراري سانسور توسط ساواك تا بدان حد پيشرفت كرده بود كه گاه اتفاق ميافتاد جلوي انتشار كتابهايي را كه قبلاً بارها چاپ شده بود ميگرفت.» از چاپ مجدد كتاب «حسينبن علي را بهتر بشناسيم» نوشتۀ آيتالله يزدي با اينكه بارها به چاپ رسيد، جلوگيري به عمل آمد. كتاب « مسائل عصر ما» نوشتۀحجتالاسلام عبدالكريم هاشمينژاد كه بيشتر به سؤالات اجتماعي جوانان از اسلام پاسخ ميداد و بارها چاپ شده بود، توسط ساواك « مضر و تحريكآميز» شناخته شد. كار سانسور و مميزي به عهدۀ وزرات اطلاعات و جهانگردي بود؛ اما ساواك ميتوانست با تشخيص خود نظر وزرات اطلاعات را وتو كند و از چاپ و انتشار هر آنچه از ديد آن سازمان زيانآور بود جلوگيري كند. اسناد و مدارك بسياري از سانسور و مميزي از وزارت اطلاعات باقي مانده است كه اكنون نزد وزارت ارشاد در سازمان اسناد و مدارك انقلاب اسلامي نگهداري ميشود. اين اسناد گوياي وحشت عميق نيروهاي رژيم و سختگيري بيش از حد در مورد كتاب ميباشد.
جدول ذيل نمونهاي از سانسور و نظر مميزان در مورد بعضي از كتابها ميباشد.
1ـ فاطمه بر كرسي رهبري، مطالبي دربارۀ فرعونها و طاغوتها آمده كه محل تأمل است. جملۀ «فقر بسياري از استعدادها را سركوب ميكند.» حذف شود.
2ـ انتظار، عامل حركت (دكتر علي شريعتي)، كلمۀ طاغوت داراي ابهام است. كليشههاي روي جلد كه مربوط به آفريقاي سياه و رهايي از اسارت است حذف شود.
3ـ تا دميدن سحر، با استعارۀ اسارت، پرنده و قفس، مطالبي در مورد زندان و زندانبانان و آزادي بيان دارد كه قابل تأمل است.
4ـ صلح امام حسن (ترجمۀ آيتالله خامنهاي)، كلمۀ سلطنت از كتاب حذف شود.
5ـ ايران در آستانۀ ظهور اسلام، كتاب از ظلم و ستم و عيش و نوشهاي شاهان ساساني صحبت كرده است. اگرچه سنديت دارد، ولي نشر آن به مصلحت نيست.
6ـ انقلاب تكاملي اسلام (جلالالدين فارسي)، اين كتاب شبيه مطالب تبليغي ماركسيستهاي اسلامي است، ممنوعالانتشار شود.
7ـ بعثت و ايدئولوژي، طرفداري از عقايد ارتجاعي و سخناني برخلاف ميراث ملي، سانسور شود.
8ـ ولايت فقيه(امام خميني)، مطالب خلاف مصلحت نظام دارد، از پخش آن جلوگيري شود. در نوار مرزي توزيع شده است.
9ـ سرود جهشها (محمدرضا حكيمي)، پشت جلد كتاب يك قطره خون جلوهگر است. دعوت به عصيان كرده و اشاره به خميني دارد.
10ـ رسالۀ توضيحالاحكام (آيتالله سيد محمد شيرازي)،مسئلۀ جهاد در غيبت و تولا و تبري بايد حذف شود؛ چون در رسالههاي عمليۀ امروز وجود ندارد.
11ـ بينهايت كوچكها (دكتر علي شريعتي)، در مورد عدم جدايي دين از سياست بايد با مقامات صالحه [ساواك] صحبت شود.
12ـ پنج داستان (جلال آل احمد)، به روز آزادي زن، كنايات فراواني دارد.
13ـ خونابه (جلال آل احمد)، داستان خونابه مملو از ابهام و ايهام است. داراي مطالبي پيرامون مسئلۀ نفت، سانسور مطبوعات و تقسيم املاك است كه بايد اصلاح شود.
14ـ امدادهاي غيبي (مرتضي مطهري)، با اين شرط چاپ شود كه جملۀ «انقلابي كه مانند انقلاب ديگران كارش تنها اين نبود كه طبقهاي را به جان طبقۀ ديگري بيندازد»، حذف شود.
15ـ دوستان خوب، سطوري كه به همكاري مورچگان و پيروزي آنهاست حذف شود؛ زيرا تشويقكننده انقلاب است.
16ـ جهاد و شهادت (سيد محمود طالقاني)،بسيار نامناسب و برخلاف مصالح مملكت است.
(چهارده سال رقابت ايدئولوژيك شيعه در ايران، روحالله حسينيان، صفحه 209 تا 217))
3. فساد و بی¬بند و باری: در عصر پهلوی اول و دوم حرکت به سمت غرب و غربگرایی با سرعت خیره کنندهای آغاز گردیده بود. غربگرایی، نه بهادادن به دانشهای جدید غربی، بلکه ستایش از الگوهای فرهنگی مغرب زمین به ویژه عیاشی و خوشگذرانی از جمله خصایص حکومت پهلوی بود. دولتمردان ایران در این عصر الگوی فرهنگی غرب را محور برنامهها و سیاستهای پیشرفت در کشور میدانستند. اینان حتی در توسعه فرهنگ و بالابردن سطح علمی دانشگاههای کشور نیز از الگوی فرهنگی غرب (امریکا، انگلیس) پیروی میکردند و میکوشیدند رفتار و مسیر حرکت خود را در اداره کشور بر اساس آنچه که در غرب روی میداد هماهنگ سازند. از مشخصات سالهای 1342 تا 1357 گسترش و رواج انواع فساد (اداری، مالی و اخلاقی) در ارکان دولت و جامعه است که در نتیجه آن ثروت ملت توسط دولت و دربار سلطنتی حیف و میل میشد و به جیب یغماگران خارجی میرفت. رواج فساد در ابعاد وسیع آن، از اساسیترین ویژگیهای حکومت هویدا به شمار میرود، روحیه دولتمردان هویدا غالبا در جهت ترویج فساد و شکستن قبح آن بود و کسی که تسلیم چرخ فساد نمیشد، ناتوان، ناهماهنگ و مرتجع قلمداد میگردید. از مستخدم اداره گرفته تا وزیر و وکیل و ... در این گردونه غرق شده و به آن تظاهر میکردند، دروغ و دورنگی مد روز شده و رشوه گرفتن علامت عرضه و لیاقت به شمار میرفت.
آمار و ارقام مربوط به اماکن فساد و فحشا، مراکز فروش مشروبات الکلی، قمارخانهها، کابارهها و دانسینگها، تعداد معتادان مواد مخدر، میزان رشوهها و پروندههای جرایم مختلف، نمونهای از فساد اخلاقی در جامعه بود. در این دوره فساد و فحشا به صورتهای مختلف، جامعه را فرا گرفته و توسعه یافت و حکومت هم علاوه بر این که ممانعتی ایجاد نمیکرد، با وسایل مختلف به آن دامن میزد. قمارخانههای مجهز و کازینوهای شبانه روزی وابسته به دولت، همیشه دایر بود و پولهای هنگفت به دست آمده از نفت در آنها صرف میشد و در نهایت به مجامع معتبرتری از همین نوع در خارج منتقل میشد. جزیره کیش که با صرف میلیاردها دلار به صورت مونت کارلوی ایران و برای آن خطوط ویژه هواپیماهای کنکورد در نظر گرفته شده بود، نمونهای از هزینههای هنگفت جهت عیاشی بود، در سالهای آخر سلطنت شاه، به لحاظ آشفتگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز فساد مالی، فحشاء به صورت یک بحران اجتماعی در آمده بود. محلههای بدنام و فحشا خانهها بسیار زیاد شده و تنظیم روابط اجتماعی بر اساس آنها انجام میشد، روز به روز بر تعداد فواحش و مراکز فحشا افزوده میشد و آمار غیررسمی حکایت از 50 هزار فاحشه در ایران داشت، محلههای بد نام در تهران و شهرستانها به صورت پایگاه بزرگ جنایت و فساد و قتل و اعتیاد در آمده بود و علاوه بر حاشیه خیابانها که لانه فساد بود، در زندانها نیز فساد و فحشا بیداد میکرد... (مقاله: مراکز فساد در عصر پهلوی، طلعت دهپهلواني، پژوهشکده باقرالعلوم)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 370