تاریخ سند: 24 خرداد 1351
موضوع: محمد جواد نیلفروشان
متن سند:
از: 10 ﻫ تاریخ:24 /3 /1351
به: 354 شماره: 6153 /10 ﻫ
موضوع: محمد جواد نیلفروشان
ساعت 0900 روز 21 /3 /1351 در محل دبیرستان ملی خرم، آقایان حق پناه، کریمزاده، محمد جواد نیلفروشان و پرورش در مورد مسائل اجتماعی و مشروطیت و شخصیت سید جمالالدین اسدآبادی1 و استعداد و از خود گذشتگیهای او بحث و گفتگو میکردند. آقای پرورش به تمسخر گفت سید جمالالدین به گرد ما هم نمیرسد و نیلفروشان میافزاید واقعاً عجب استبدادی است.
آنگاه نیلفروشان بحث را در مورد سازمان الفتح2 پیش کشیده آقای پرورش گفت اینها افراد خبرهای نیستند به حکم دوری از وطن وارد سازمان الفتح شدهاند ولی تعلیم دیده نیستند. سپس پرورش بحث را در مورد کارخانه [ذوب آهن] آریامهر پیش کشیده و گفت این کارخانه به قول معروف آنچنان را آنچنانتر کرده است، فقیر را فقیرتر و غنی را غنیتر میکند. خانهای که در این شهر کرایهاش 60 تومان بوده حالا اجارهاش سر به فلک زده و در این میان مردم بیچاره در مضیقه قرار گرفتهاند و نیلفروشان میگوید آقا کارخانه جز ضرر چیزی برای ایران در بر ندارد.
نیلفروشان آنگاه به پرورش میگوید به راستی به سفر مزبور رفتید؟ چنانچه توانستید چند کتاب برایم بیاورید و یا با پست بفرستید.
نظریه شنبه: تصور میرود آقای پرورش در نظر دارد اواسط تیر ماه سفری به کشورهای عربی، کویت، اردن و در صورت امکان لیبی بنماید و منظور نیلفروشان همین سفر بوده است.
نظریه یکشنبه: به شنبه آموزش داده شد حتیالامکان روابط خود را با نیلفروشان و دوستان او نزدیکتر و صمیمانهتر کرده تا به خوبی پی به افکار و وضع وی ببرد. اردوان
نظریه سهشنبه: با توجه به گزارشات متعددی که از نیلفروشان واصل میگردد میبایست دقت بیشتری در مورد کنترل اعمال وی به عمل آورده لذا نظریه یکشنبه مورد تایید میباشد. رادمرد
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تایید است. حاذقی
نظریه 10 ﻫ : به امنیت داخلی دستور داده شد تا از طریق دیگر نیز درباره نحوه افکار و تمایلات نیلفروشان تحقیقات بیشتری معمول دارند.
حاجی خانی – موثقی
توضیحات سند:
1. سید جمالالدین اسدآبادى، فرزند سید صفدر، روحانى و فیلسوف مبارز، سیاستمدار انقلابى و منادى وحدت مسلمین جهان، در آبان ماه 1217 ﻫ ش، در اسدآباد همدان دیده به جهان گشود. وى تحصیلات ابتدایى را نزد پدرش آموخت و سپس از محضر بزرگانى همچون علاّمه سید صادق سنگلجى و شیخ اعظم انصارى بهره برد. پس از پایان تحصیلاتش در همدان، به کشورهاى مختلف اسلامى سفر کرد و بر علوم اسلامى، تاریخ و ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همچنین زبانهاى فارسى، عربى، انگلیسى، ترکى و فرانسه را خوب مىدانست. با دیدن وضع مسلمانان، آرزوى تشکیل یک حکومت اسلامى مقتدر اندک اندک در اندیشهاش پدیدار گشت و در هر جا که قدم مىگذاشت، انقلابى فکرى پدید مىآورد. در سال 1287 ﻫ ق، فعالیتهاى سیاسى او در مصر به قیام ارتش علیه «اسماعیل پاشا» منجر شد. سپس از مصر تبعید و به هند رفت و اولین رساله خود را در ردّ طبیعیون منتشر کرد. پس از آن به پاریس رفت و مبارزه را در آنجا ادامه داد و با همکارى شیخ محمد عبده، روزنامه «عروهالوثقى» را منتشر نمود. او مدتى بعد به لندن رفت و در سال 1303 ق پس از بازگشت به ایران، چند ماهى زندانى شد. بعد از آزادى عازم بصره شد و در رهبرى حوادث سیاسى آن منطقه دخالت داشت. در سال 1309 ﻫ ق، به استانبول رفت و مهمان پادشاه عثمانى شد و در 19 اسفند 1275 در همان جا درگذشت. عدهاى معتقدند که سلطان او را مسموم کرد. سید جمالالدین اسدآبادى سراسر عمر خود را صرف مبارزه با استعمار انگلیس، روس تزار و ستم و تبهکاریهاى دربار قاجار کرد و در بیدارى مردم منطقه و ایران و وقوع انقلاب مشروطیت سهمى مؤثر داشت.
برخى از آثار به جاى مانده از وى عبارتند از: تتمۀ البیان فى تاریخالافغان، القضاء و القدر، اسلام و علم، نیچریه یا ناتورالیسم، الوحدۀ الاسلامیه، الواردات فى سرّالتجلیات و مقدار زیادى مقاله و نامه و متن سخنرانى و مذاکرات.
2. الفتح یا سازمان آزادیبخش فلسطین در نخستین روز ژانویه 1965 یک سازمان فلسطینى جدید به نام «جنبش آزادى بخش ملى فلسطین» نخستین اعلامیه خود را منتشر و در آن اعلام کرد که شب 31 دسامبر 1964 افراد منتسب به این جنبش در داخل خاک اسرائیل به عملیات تخریبى موفقیتآمیزى دست زده و بدون دادن تلفاتى به مراکز خود بازگشتند.
این سازمان کلمه «فتح» را که شامل نخستین حروف کلمه نام خود به عربى «حرکت التحریر الوطنى الفسلطینى» مىباشد جهت اختصار براى خود انتخاب نمود.
البته حروف اول این کلمات «حتف» به معناى مرگ مىباشد که از آخر یعنى فتح است.
سازمان فتح یا «جنبش ملى آزادیبخش فلسطین» یکى از مهمترین و قدیمترین سازمانهاى مقاومت فلسطینى به شمار مىرود. نشریه این سازمان به نام «فلسطینىها» اصول اساسى این سازمان را چنین بیان کرده است:
عمل انقلابى باید از هرگونه حزب یا دولتى مستقل باشد و خشونت انقلابى تنها وسیله آزاد کردن فلسطین است این عمل را باید تمام تودهها انجام دهند و هدف آن محو آثار صهیونیزم به هر شکلى است. شعبه نظامى فتح به نام عاصفه نخستین عملیات نظامى خود را علیه اسرائیل در سى و یکم دسامبر 1964 انجام داد.
عملیات اولیه فتح مخالفت اکثر رژیمهاى عرب از جمله رژیم ناصر را برانگیخت. در آن موقع فقط سه کشور عربى الجزایر و عربستان و سوریه به فتح کمک مىکردند. الجزایر همان سال 1964 دفترى در الجزیره در اختیار سازمان قرار داد و اردوگاهى براى آموزش آنها مهیا کرد. عربستان سعودى از همان آغاز کار فتح به آن کمکهاى مادى نموده است. سوریه یک اردوگاه آموزشى در نزدیکى دمشق در اختیار فتح گذاشت.
اما در سطح بینالمللى، نخست هیچ گونه پشتیبانى از این سازمان به عمل نیامد مگر بیانیه تحسینآمیز جمهورى خلق چین از عملیات فتح که در سال 1964 به هیئت نمایندگى سازمان (عرفات و ابوجهاد) که از آن کشور بازدید مىکردند ارائه شد. بعد از شکست 1967 که باعث از بین رفتن حیثیت و محبوبیت رژیمهاى عربى مخصوصا ناصر شد، کنگره فوقالعاده سازمان فتح که بلافاصله پس از جنگ 6 روزه در دمشق تشکیل جلسه داد، تجدید عملیات علیه اسرائیل را تأکید کرد و در 29 اوت همان سال عملیات نظامى علیه اسرائیل از سر گرفته شد تا این که در 21 مارس سال بعد در نبرد معروف «کرامه» سازمان فتح قدرت مبارزه خود را به خوبى نشان داد. این نبرد نخستین مقابله نظامى مقاومت فلسطین و اسرائیل بود.
بر اثر همین نبرد تعداد بیشمارى داوطلب شرکت در سازمان فتح شدند. پس از نبرد کرامه، فتح، یاسر عرفات را به عنوان سخنگوى رسمى خود معرفى نمود و در مجلس ملى فلسطین شرکت جست و یاسر عرفات به عنوان رئیس کمیته اجرایى سازمان آزادیبخش فلسطین انتخاب شد.
این سازمان علاوه بر آن که عضو مؤثر داخلى حرکت مقاومت فلسطین در سال 1969 بود به طور رسمى رهبرى عملیات فلسطین را به دست گرفت. بعد از سپتامبر سیاه (1970 م) که 15 هزار رزمنده فلسطینى در اردن شهید شدند نیروهاى فتح از اردن خارج و در لبنان مستقر شدند و دامنه عملیات آنان در اراضى اشغالى توسعه پیدا نمود و با حمایت بىدریغ امام موسى صدر توانستند موقعیت بهترى پیدا نموده و از کمکهاى مادى و معنوى شیعیان لبنان و جهان استفاده نمایند.
مبارزان فتح به صدها عملیات در داخل اراضى اشغالى دست زدند که مشهورترین آنها «عملیات ساوى» بود که در آن انتقام موفقى از ترور برخى رهبران مقاومت در بیروت (آوریل 1973) گرفته شد.
اسرائیل در این عملیات شکست سختى را متحمل شد. رهبران فتح با مشخص نکردن مواضع خود در مسایل مطروحه دست خود را در تاکتیک و جهتگیرى باز مىگذارد. فتح رهبرى کمیتههاى منبعث از «شوراى انقلاب» را بر عهده دارد که رهبران مؤسس نقش سنگینى در آن دارند. معروفترین رهبران آن «یاسر عرفات (ابو عمار) صلاح خلف (ابو ایاذ) فاروق قدومى (ابولطف) و از شهداى معروف یوسف نجار (ابویوسف) و کمال عدوان، ممدوح صیوح (ابو صبرى) و خلیل الوزیر (ابو جهاد) هستند.
[وضعیت فعلى «تاریخ قرارداد با اسرائیل»] پس از فراز و نشیبهاى بسیار به واسطه دورى از خط اصیل جهاد اسلامى سرانجام یاسر عرفات در سپتامبر سال 1993 اسرائیل و ساف در نروژ گفتگوهاى محرمانهاى انجام دادند و بالاخره در چهارم مه 1994 (13 /2 /1373) در قالب توافقنامه غزه و اریحا در قاهره به سازش روى آوردند و لیکن این خط مشى مورد قبول مردم مسلمان فلسطین قرار نگرفت و انتفاضه پاسخى به خیانت ساف بود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
(ر.ک : فرهنگ سیاسى لبنان، علیزاده، ص 89 ـ 91 لبنان و جهان عرب، منصور قدر، ص 37)
(لبنان، بنیاد شهید دکتر مصطفى چمران، ص 122 ـ 120)
منبع:
کتاب
استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 37