تاریخ سند: 2 مهر 1347
موضوع : فعالیت جبهه ملی1 در زاهدان
متن سند:
به : 312
از : 11/ ه شماره : 1017 /11/ ه
در سال 32 شخصی به نام میرقنبری وکیل پایه 1 دادگستری از تهران به
زاهدان وارد و به طرفداری از مصدق کلوپی را مقابل شهرداری افتتاح می نماید.
اشخاصی که با نامبرده همکاری داشته اند و به نفع مصدق فعالیت و تبلیغ
می نموده اند عبارتند از
آقایان حسین جاهد.
2
غلامحسین رفعت.
امیرتوکل کامبوزیا.
مسعود
علی آزاد کارمند آموزش و
پرورش.
مهدی درودی.
3
مجیدی کتابفروش.
حمید
صمدی زاده4
نظریه رستم :
1ـ اطلاعاتی که منبع در
اختیار گذارده نتیجه
ملاقاتی است که با وی به
منظور شناسایی افرادی که
به نفع جبهه ملی در گذشته
فعالیت داشته اند به عمل
آمده و چون از افراد میهن
پرست و شاهدوست زاهدان بوده و پیوسته با عناصر اخلالگر و ماجراجو مبارزه
می نموده کلیه این افراد را می شناسد و به همین مناسبت با نامبرده ملاقاتی به
عمل آمد.
2ـ نسبت به شناسایی افرادی که منتسب به جبهه ملی معرفی شده اند و نحوه
فعالیت آنان در گذشته اقداماتی معمول و نتیجه متعاقبا اعلام خواهد شد.
توضیحات سند:
1ـ متعاقب اعتراضات گسترده
علیه تقلبات در انتخابات مجلس
شانزدهم در 22 مهر 1328
گروهی از مردم در جلو خانه
مصدق جمع شدند و او را تا سر
در سنگی کاخ شاه همراهی کرده
و خواستار لغو انتخابات در
مناطق خارج از تهران شدند.
در
آن روز مردم و رهبرانشان وارد
کاخ شدند، متحصنین بعد از
سپری کردن دو روز در دربار
دست به اعتصاب غذا زدند اما
این اعتصاب به دلیل بیماری
مصدق و چند تن دیگر دوام
نیافت و بالاخره مجبور به ترک
دربار شدند.
آنان سپس در خانه
مصدق گرد آمدند و درباره
سازمان سیاسی که رهبری مردم
را دست گیرد به مذاکره پرداختند
که نهایتا بر سر تشکیل جبهه
توافق حاصل شد و همچنین
تصمیم بر این گرفته شد که جبهه
از سازمانها و احزاب تشکیل
گردد بدین طریق در روز دهم
آبان 1328 جبهه ملی رسما
اعلام موجودیت کرد.
در
انتخابات مجدد تهران، شش تن
از رهبران جبهه ملی مصدق،
بقایی، مکی، حائری زاده،
نریمان و شایگان به مجلس
شانزدهم راه یافتند.
بعد از قیام سی تیر به تدریج
اختلاف درونی جبهه ملی از
پرده بیرون افتاد و سرانجام در
دی ماه 1331 بر سر مساله
تمدید اختیارات نخست وزیر
منجر به رویارویی کامل شد که
در این میان دکتر مظفر بقایی
نقش ویژه ای به عهده داشت و
بالاخره این اختلافات زمینه
برای تحقق کودتای 28 مرداد
فراهم آورد و پس از آن جبهه
ملی برای مدت ها متلاشی شد و
رهبران آن منزوی و مطرود
شدند.
با پایان یافتن مجلس
نوزدهم در سال 1339 شاه وعده
آزادی در امر انتخابات داد،
برخی از اعضای جبهه ملی برای
بازسازی آن به تکاپو افتادند و
بدینسان جبهه ملی دوم با رهبران
افرادی نظیر غلامحسین صدیقی،
کریم سنجابی، باقر کاظمی و
مهندس بازرگان اعلام
موجودیت کرد.
جبهه ملی دوم نیز
از همان آغاز دچار اختلاف بود.
نخستین و تنها کنگره جبهه ملی
دوم در دی ماه 1341 دو سال و
نیم بعد از شکل گیری آن و سه
هفته قبل از رفراندوم ششم بهمن
موسوم به انقلاب سفید بر پا
گردید.
این کنگره نتوانست بر
اختلافات موجود درونی پایان
دهد و خود را به نیروی سیاسی
موثری تبدیل کند.
جبهه ملی دوم
با غلطیدن در خودبینی و
بی برنامگی مفرط، فرصت های
مطلوبی را از دست داد، در نتیجه
آن اندکی بعد از همه پرسی شاه
بسیاری از رهبران جبهه ملی به
زندان افتادند بدینسان عمر جبهه
ملی دوم نیز پایان یافت.
در اوایل سال 1344 اساسنامه
جبهه ملی سوم تدوین گردید اما
با دستگیری برخی از رهبران
جامعه سوسیالیست و عده ای
دیگر جبهه ملی سوم پیش از آن
که چشم بگشاید از دنیا رفت.
2ـ حسین جاهد فرزند علی متولد
1302 تهران، وی در سال 1339
در انتخابات انجمن شهر زاهدان
شرکت و با اکثریت آراء به
عضویت انجمن آن شهر برگزیده
گردید.
در سال 1347 ساواک در
پاسخ به استعلام استانداری
سیستان و بلوچستان در مورد
صلاحیت نامبرده، عضویت جاهد
را در انجمن شهر زاهدان به
صلاح نداسته است.
وی از سال
1342 به عنوان خبرنگار
روزنامه اطلاعات و نماینده
فروش این روزنامه معرفی
می گردد.
شغل اصلی جاهد،
خرازی بوده است.
3ـ مهدی درودی نام پدر
غلامعلی، تاریخ تولد 1309،
ساواک در خصوص بیوگرافی
وی نوشته است : برابر لیست
ارسالی از شهربانی استان وی
منتسب به حزب توده معرفی شده
که تایید نگردیده است.
درودی
در سال 1345 مبادرت به برپایی
جلسات مذهبی در رد عقاید
بهائیت در شهر زاهدان نموده
است وی تاجر می باشد.
4ـ عبدالحمید صمدی زاده،
متولد 1277 خامنه (تبریز)
در بازجویی صورت گرفته از
وی (9 /3 /52) توسط ساواک
توضیحاتی در خصوص کلوپ
مصدق اظهار داشته که به شرح
ذیل می باشد :
س ـ هرگونه فعالیت خود را در
احزاب یا دستجات سیاسی شرح
دهید.
ج ـ هنگامی که مصدق مصدر کار
بود و مورد لطف و علاقه
شاهنشاه بود به علت علاقه
شاهنشاه و آرزوی ملی شدن نفت
من تصمیم گرفتم که کلوپی در
زاهدان به نام کلوپ مصدق جهت
پشتیبانی از ملی شدن نفت دایر
کنم.
س ـ محرک شما در تشکیل این
کلوپ چه کسی بود؟
ج ـ واللّه نه تاریخ تشکیل آن را
می دانم و نه محرک اصلی را به
یاد دارم فقط به خاطرم هست
یک نفر از تهران گویا از طرف
آیت الله کاشانی و یا از طرف
مصدق آمده بود و چنین
پیشنهادی کرد اسم او را فراموش
کردم چون تقریبا 80 ساله بوده و
کاملاً پیر شده ام من هم در آن
موقع تشکیل کلوپی دادم به نام
کلوپ مصدق که محل آن مقابل
باغ ملی شهر زاهدان بود.
مجموعا یک یا دو ماه این کلوپ
مشغول کار بود و دلخوشی ما از
این جهت بود که نفت را ملی
می کنیم.
حق عضویتی [نیز] در کار نبود.
س ـ در طول این مدت که کلوپ
شما دایر بود شما چه اقداماتی
کرده اید؟
ج ـ نه اعلامیه ای دادیم نه
فعالیتی فقط روزی که قرار بود
تابلوی شرکت نفت را بردارند و
تابلوی ملی شدن نفت را به جای
آن نصب کنند، من به اتفاق
اعضای کلوپ با خوشحالی رفتیم
و این کار را کردیم البته در آن
روز اجتماع عظیم و مهمی از
مردم و طبقات مختلف و سایر
احزاب بودند ما هم بودیم.
دیگر
فعالیتی نداشتیم بعدا اختلاف بین
مصدق و شاهنشاه پیدا شد که ما
همه پس از وقوف به این مطلب
بلافاصله کلوپ را تعطیل کردیم
...
(پرونده عبدالمحمید
صمدی زاده در ساواک)
منبع:
کتاب
امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک صفحه 125