صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل اسدالله رشیدیان

تاریخ سند: 6 آبان 1342


موضوع: جلسه منزل اسدالله رشیدیان


متن سند:

شماره: 208 /322 اداره دوم عملیات
تاریخ گزارش: 6 /8 /42
موضوع: جلسه منزل اسدالله رشیدیان

پیش از ظهر روز جمعه 3 /8 /42 جلسه هفتگی منزل اسدالله رشیدیان1 تشکیل بود و در حدود یکصد نفر و از جمله سرهنگ پهلوان افسر شهربانی - ادیب صدرائی خطیب سابق وزارت فرهنگ - گودرزی و ۳ نفر دیگر از کارکنان راه‌آهن – خوش‌خلق - حسام - حسین رمضان یخی - مهندس انصاری - اعتصامی - پاکدامن و جمال اویسی شرکت کردند. در این جلسه بطور کلی مطالب قابل توجهی مطرح نگردید ولی موقعی که رشیدیان با چند نفر دیگر در یکی از اطاق‌ها مشغول مذاکره بودند در اطاق دیگر خوش‌خلق در انتقاد از انتخابات مجلس شورای ملی خطاب به اویسی و ادیب صدرائی که در آن اطاق بودند گفت: در جلسه اخیر مجلس شورای ملی دکتر رهنوردی که از مازندران (گویا شهر ساری) انتخاب شد، پشت تریبون مجلس رفته و اظهار می‌دارد: متاسفانه واقعه سیل خطرناک و مهیبی که در این هفته در استان آذربایجان روی داد هم خسارات زیاد مالی برای هموطنان عزیز ما تولید کرده و هم عده‌ای از موکلین من دچار تلفات جانی این سیل شده و از بین رفته‌اند. در این موقع رحیم زهتاب‌فرد که از تبریز انتخاب شده با عصبانیت روی میز کوبیده و خطاب به دکتر رهنوردی می‌گوید (اولا بطورکلی خوشبختانه در آذربایجان سیل نیامده و هیچگونه تلفات جانی و مالی به اشخاص وارد نشده بلکه سیل در مازندران آمده است و بفرض آنکه در آذربایجان سیل آمده بود و تلفاتی داشت باز هم مردم آذربایجان موکل مستقیم شما نمی‌باشند و شما وکیل مازنداران هستید) و دکتر رهنوردی که رعب و ابهت مجلس او را گرفته بود به منظور اصلاح بیانات خود دوباره اظهار می‌دارد: درست است که مازندران سیل آمده ولی چون منشاء و سرچشمه سیل آبها از چشمه سارها و رودخانه‌های آذربایجان است بنابراین باید گفت در آذربایجان سیل آمده است و به این ترتیب من در بیاناتم اشتباه نکرده‌ام و در این موقع نمایندگان مجلس بشدت دکتر رهنوردی را مسخره کردند و یکی از نمایندگان گفت: با وجود دریای خزر در مازندران آقای دکتر رهنوردی از کجا فهمیده است که منشاء و مبداء سیل مازندران و بابل و ساری رودخانه آذربایجان بوده و یا اصولاً مگر مازاد آب رودخانه‌های آذربایجان به مازندران می‌ریزد و اویسی اظهارات خویش را بشرح فوق تکذیب کرده و گفت غیر ممکن است دکتر رهنوردی اینقدر بی‌اطلاع باشد و چنین اظهاراتی بنماید و قطعاً این موضوع را بطور شوخی به ایشان نسبت داده‌اند و خوش‌خلق تاکید کرد که صحت دارد و ادیب صدرائی هم گفتار او را تایید و گفت از خارج هم این موضوع را شنیده‌ام. ۳) سپس خوش‌خلق نامه که برادرش (بنام حسن خوش‌خلق) از کشور اسپانیا برای او فرستاده بود برای اویسی و ادیب صدرائی قرائت کرده که خلاصه نامه مزبور چنین بوده: برادر عزیزم به محض آنکه اعلامیه انتخاباتی شما را خواندم یقین کردم که سازمان امنیت ایران نخواهد گذاشت شما انتخاب شوید زیرا صرف‌نظر از اینکه ایران خفقان‌آور است و نمایندگان فرمایشی یقین می‌کنند اصولاً چون شما در اعلامیه خود کمتر نام شاه را برده‌اید و کمتر از الطاف و عنایات شاهانه بحث کرده‌اید به همین جرم قطعاً نخواهند گذاشت انتخاب شوید (زیرا از نظر سازمان امنیت هر اعلامیه‌ای که در هر سطر آن ده نوبت اسم شاه برده نشود آن اعلامیه ضد ملی و خلاف مصالح عالیه در کشور است) همچنین حسن خوش‌خلق در نامه مزبور نوشته بود: تردید دارم که در خاتمه تحصیلاتم در یکی از کشورهای اروپا بطور دائم اقامت کنم یا به کشور گل و بلبل و کشور دیکتاتورها و خفقان‌آمیز ایران بیایم و خود را تحت فشار روحی و جسمی دستگاه قرار دهم بهرحال خیال دارم که از کشور سوئد درخواست تابعیت کنم و همیشه در آنجا اقامت نمایم و آنگاه خوش‌خلق خطاب به ادیب صدرائی علاوه کرد: اعلامیه مورد بحث برادرم که در نامه‌اش به آن اشاره کرده همان اعلامیه‌ای می‌باشد که من با انشاء و با مشورت شما نوشتم البته در آن اعلامیه کمتر از معمول نام شاه را برده‌ام. ادیب صدرائی پاسخ داد من همان روز گفتم که صلاح این است که در اعلامیه خود بیشتر نام شاه را ببرید. ۴) آنگاه چند نفر دیگر وارد اطاق شدند و موضوع صحبت تغییر یافت. در مورد شغل آینده آقای دکتر منوچهر اقبال که به تهران احضار شده‌اند بحث شد و گفتند یا نایب‌التولیه بنیاد پهلوی و یا رئیس شرکت نفت خواهند شد و مهندس انزلیچی گفت از خود اعضاء عالیرتبه شرکت نفت بطور موثق شنیده‌ام که دکتر اقبال بجای انتظام رئیس شرکت نفت می‌شود. حسام گفت برخلاف تبلیغات و شایعاتی که در اطراف دکتر اقبال بلند شده ایشان مرد بسیار صالح و درستکار و پاکدامن است در زمان نخست وزیری کشور را بخوبی اداره کرده و از اغلب نخست وزیران بعد از شهریور ۲۰ وطن‌پرست‌تر می‌باشد و مهندس انزلیچی اظهار داشت حقا دکتر اقبال یک مرد دانشمند علمی هستند و مقام علمی ایشان مورد احترام جامعه است و در سیاست مداری هم خاصیت ایشان لااقل این است که رفیق باز، راستگو و باشرف است و در امور دانشگاهی که واقعاً نابغه است و در تصدی ایشان به ریاست دانشگاه پیشرفت‌های زیادی عاید دانشگاه شد. ادیب صدرائی نیز نظر حسام و مهندس انزلیچی را تایید کرد. جلسه مزبور در ساعت نیم بعد از ظهر خاتمه یافت. در پایان باستحضار می‌رساند، بطوری که خوش خلق اظهار داشت برادرش از دانشگاه تهران در رشته زمین شناسی فارغ‌التحصیل بوده و بر اثر نارضایتی از ایران (با وجود اینکه ماهیانه سی‌هزار ریال حقوق در سازمان برنامه می‌گرفته) برای ادامه تحصیل خود به آلمان غربی رفته و اکنون دبیر اول دانشجویان ایران در یکی از شهرها و دانشگاه‌های آلمان است و چون در دانشگاه آلمان دارای نمرات تحصیلی عالی بود او و چند نفر دیگر را برای تحقیقات و اکتشافات به کشورهای مختلف (به مأموریت دانشگاه مزبور) فرستاده‌اند و وی به کشورهای مختلف اروپائی و افریقائی مسافرت کرده است.
گیرندگان: مدیریت کل اداره هشتم - اداره یکم عملیات - دفتر بولتن

توضیحات سند:

۱- اسداله رشیدیان: اسداله رشیدیان فرزند حبیب اله در سال ۱۲۹۵ در تهران متولد شد او تا سال ۱۳۳۲ سابقه خدمت دولتی ندارد و به امور بازرگانی و داد و ستد و وارد کردن پارچه و قماش از خارج فعالیت می‌کرد. او به مدت ۵ سال تا سال ۱۳۳۸ شروع به احداث شهرک سازی در رشت و اصفهان می‌کرد و در سال ۱۳۴۳ بانک اعتبارات تعاونی توزیع را در تهران تأسیس کرد. پدر نامبرده جزء خدمه سفارت انگلیس بود. او و برادرش سیف‌اله بعد از وقایع شهریور سال ۱۳۲۰ با مقامات سفارت انگلیس در تهران تماس داشتند و در زمان حکومت دکتر مصدق پس از قطع رابطه دولت ایران با انگلستان نامبردگان از جمله عوامل دولت انگلیس و مجری مقاصد سیاسی انگلستان در ایران بودند. او علناً از سیاست انگلیس در ایران طرفداری می‌کرد و حل و فصل امور سیاسی و همچنین انتصابات مهم در خانه او انجام می‌شد و بعضی از وزراء نیز رسماً و علناً به منزل او می‌رفتند. و از سال ۱۳۴۵ تشکیل جلسات هفتگی در منزل رجال و شخصیت‌ها موقوف شد جلسات منزل رشیدیان نیز تعطیل گردید و در حال حاضر رشیدیان به ظاهر در امور سیاسی شرکت و دخالت ندارد و اوقات خود را صرف امور بانکی و ساختمانی می‌کند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مأموران اطلاعاتی امریکا می‌خواستند که از عوامل عمده نزدیک با پهلوی و امریکا استفاده کنند و نقطه اتصال این روابط اتحاد اقتصادی و سیاسی روزولت و... بود که در حمایت از محمدرضا پهلوی عمل می‌کردند. و روزولت از آنها بعنوان برادران یاد می‌کند. در سال ۱۳۴۰ اسداله رشیدیان جمعیت موافقین قانون اساسی را تشکیل داد، که واکنش امینی را برانگیخت و در بهمن ۱۳۴۰ اسدالله رشیدیان به همراه سید جعفر بهبهانی و سران جبهه ملی بازداشت شدند. رشیدیان پس از آزادی از زندان «حزب خلق» را تشکیل داد در زمان علم و فروکش کردن فضای باز سیاسی فعالیت رشیدیان متوقف شد. رشیدیان با دولت حسنعلی منصور موافقتی نداشت اما در زمره موافقین دولت هویدا بود.
«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص ۳۳۹»

منبع:

کتاب دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک صفحه 121



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.