تاریخ سند: 6 آذر 1347
موضوع: سرگرد فراری فتح اله ناظر1
متن سند:
شماره: 2404
فتح اله ناظر که در لایپزیک به نام "مرتضوی" به سرمی برد اصلاً اهل خراسان است.
2 وی در حدود پنجاه سال دارد و در سال 1318 یا 1317 رشته سوار دانشکده افسری را به پایان رسانید و در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی به سازمانهای تودهای افسری پیوست.
موقعی که شبکه سازمان افسری کشف شد وی در فرانسه بود (برای طی دوره تکمیلی) و درجه سرگردی داشت.
بر اثر این خبر وی به اروپای شرقی سفر کرد و از همان ابتدای ورودش در آلمان شرقی با سازمانهای ارتشی و امنیتی آنجا همکاری را آغاز نمود.
ناظر سابقاً زن فرانسوی داشت ولی پس از مدتی از وی جدا شد و زن برادرش را که فوت کرده بود ولی خانم ثروتمندی بود به همسری گرفت.
فعلاً همین خانم از ایران آمده است و با وی و فرزندانشان در لایپزیک به سرمی برند.
در تمام مدتی که ناظر در آلمان شرقی است کاری جز پرونده سازی و خبرچینی برای مقامات آلمانی و حزبی انجام نداده است یا اینکه چندین سال دورههای زبان را در دانشگاه لایپزیک دیده است هنوز زبان آلمانی را بطور متوسط نیز فرا نگرفته است.
وی آدمی است تودار- خونسرد- ساکت- کم حرف- مورد اعتماد رهبری حزب و سازمانهای امنیتی آلمان شرقی.
از تمام کارهای پشت پرده اطلاع دارد و به موقع برای مخالفانش پاپوش درست می کند.
برای امیر شفابخش نیز وی پرونده سازی کرد و مسئله دزدی کنیاک دزدیهای وی در ایران[را] به مقامات آلمانی اطلاع داد.
انگیزه اساسی وی در این کار دست یافتن به همسر شفابخش بود.
وی با اکثر زنان ایرانی در لایپزیک ارتباط جنسی داشت و مدتها با مهین خانم همسر رادمنش نیز رابطه داشت و به کمک همین خانم بود که توانست شغلی نیز در دفتر هیئت اجراییه حزب با ماهی 800 مارک به دست آورد.
وی فعلاً از دانشگاه لایپزیک 800 مارک و از دستگاه حزبی نیز 800 مارک دریافت می نماید.
از ایران نیز دائماً پول به نام خانمش می آید.
یکی از دختران ناظر (البته دختر برادرش) در پاریس تحصیل می کند و همسرش نیز برای تمدید گذرنامه همواره به پاریس می رود.
فتح اله ناظر از آن گروه مردانی است که به هیچ چیز اعتقاد ندارد.
به نظر وی زندگی مجموعهای از پشت هم اندازیها و حقه بازیهایی است که آدمی باید با حیله وتزویر راهش را برای زندگی خوش و مقام باز کند.
درکارهایش صداقت نیست آدمی است دورو- اساساً مایل به برگشتن به ایران نیست و در هر جا زندگی خوش به وی عرضه کنند همانجا را وطن خودش می داند وی مایه ای نیز برای خدمت به وطن ندارد.
عکس نیز از این شخص در اختیار نیست که تقدیم گردد.
اصل در پرونده فتحاله ناظر ...
25448
پرونده رضا رادمنش ضمیمه و بایگانی شود.
توضیحات سند:
1 .
فتحاله ناظر سال 1299 در مشهد متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مشهد گذراند و سپس وارد دانشکده افسری گردید و در سال 1320 فارغ التحصیل شد.
ناظر در سال 1324 به عضویت حزب توده درآمد و در همان سال برای مدت کوتاهی دستگیر و سپس آزاد شد.
وی در سازمان نظامی به فعالیت پرداخته و مسئول شاخه دانشکده افسری بود.
پس از کشف سازمان نظامی حزب توده مدت دو سال مخفی شده و سپس در سال 1334 به فرانسه گریخت و پس از یک سال به آلمان شرقی (لایپزیک) رفت و در کنار کار حزبی به تدریس زبان فارسی در دانشگاه لایپزیک پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمده و در سال 1358 از طرف حزب توده کاندید نمایندگی مجلس شورای اسلامی از مشهد بود.
ناظر در سال 1361 دستگیر و پس از مدتی از زندان آزاد گردید.
2 .
ایرج اسکندری درباره وی میگوید: مثلاً یکی دیگر [فتح الهی] ناظر است او آجودان شاه و از افسران سابق بود.
او می گفت: وقتی بعد از لو رفتن سازمان افسری ما مخفی شدیم کیانوری پیغام داد برو خودت را معرفی کن.
من گفتم چطور؟ من بروم خودم را معرفی کنم! من آجودان شاه بوده ام.
شش قدم پشت سر او راه می رفتم او همیشه با رضایت به من نگاه می کرد و خیلی اظهار اعتماد و اطمینان می کرد.
حالا اگر من بروم خودم را معرفی بکنم هیچ تردیدی نیست که مرا اعدام می کنند.
یکی دو دفعه هم توسط کیانوری به حزب پیغام داده بودم که اگر بخواهید او را بزنید من حاضرم.
من همیشه پشت سرش هستم.
می توانم او را بزنم.
این ناظر آدم با ایمانی است ولی شخصاً آدم عامی و بیسوادی است در خراسان فامیل معروفی هستند.
(خاطرات ایرج اسکندری ص 638).
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 215