تاریخ سند: 2 خرداد 1343
موضوع: جلسه روحانیون افراطى
متن سند:
تاریخ:2 /3 /43
موضوع: جلسه روحانیون افراطى
دیروز ظهر (2 /3 /43) در منزل حاج آقا مرتضى ابطحى افراد زیر جلسه داشته و تصمیم گرفتهاند هر یک روى منابر 15 خرداد1 سال 42 را براى مردم تشریح و در پایان منبر موضوع عزاى ملّى را مطرح نمایند
1ـ مصطفى ابطحى 2ـ سید جمال صهرى سدهى 3ـ حاج آقا احمد درب امامى
4ـ شیخ مهدى مظاهرى
5ـ منوچهر منصورزاده
6ـ ابوالفضل معزى
7ـ حاج آقا مرتضى ابطحى
8ـ جزایرى
9ـ حاج آقا حسین خادمى
10ـ رهبر داماد فیروزیان مجالسى که از منابر آن مىخواهند استفاده کنند به قرار زیر است:
1ـ منزل حاج غلامعلى ادیب واقع در ایستگاه ایروانى بخش 2 شغل بلورفروش
2ـ منزل بنکدار
مقابل باغ همایون
3ـ عمومیان چهار سوق
4ـ لاهیجى معروف به گاوبندان بخش یک
5ـ سراى مخلص بازار
6ـ بنگاه میوه فروشى حقیقت بخش 3 فلکه میدان قدیم
در انفرادى حاجآقا حسین خادمى بایگانى شود
توضیحات سند:
1ـ پانزده خرداد: به دنبال ادامه مبارزه و ایراد سخنان کوبنده عصر عاشورا از سوى حضرت امام خمینى، شب 12 محرم 1383 مطابق با 15 خرداد 1342 حمله وحشیانه، رژیم شاه با سنگر روحانیت آغاز گردید. بسیارى از روحانیون دزدیده شدید و جمعى هم تحت تعقیب قرار گرفتند. در ساعت 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد سربازان گارد به منزل امام یورش بردند و پس از دستگیرى ایشان به سوى تهران روانه شدند. حاج آقا مصطفى، فرزند امام که شاهد عینى این جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر داد که «خمینى را بردند» و مردم قم سراسیمه از خانهها بیرون ریختند و اطراف خانه امام اجتماع نمودند. همزمان با دستگیرى قائد بزرگ، حضرت آیتاللّه قمى از مشهد و آیتاللّه محلاّتى از شیراز دستگیر گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا خمینىِ» مردم قم، شهر را به لرزه درآورد. زنان که در صف مقدم تظاهرکنندگان حرکت مىکردند، قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند. مردم که طالب آزادى بى قید و شرط قائد خویش بودند، بىمهابا پیش مىرفتند و با رگبار مسلسل دژخیمان چون برگ درخت بر روى زمین مىریختند. اجساد و مجروحین را با کامیون به سوى مقصد نامعلومى حرکت دادند و ماشینهاى آتشنشانى سراسر خیابانها و کوچهها را شسته و از خون پاک کردند! خبر دستگیرى قائد بزرگ به مقامات برجسته روحانى، ملّى و سیاسى پایتخت رسید و ساعتى بعد، این خبر در سراسر تهران مثل بمب صدا کرد. بازارىها مغازهها را تعطیل کردند و به تظاهرات پرداختند. مردم از خانهها و دانشگاهها بیرون ریختند و فریاد اعتراض سر دادند و همگى به سوى کاخ شاه به راه افتادند. تانکها و توپها از کشتهها پشته ساخت و خیابانهایى که به کاخ منتهى مىشد، به صورت کشتارگاه مخوفى درآمد. فجیعترین این کشتارها سر پل «باقرآباد» اتفاق افتاد که صدها دهقان کفنپوش ورامین با فریاد «یا مرگ یا خمینى» به نظامیان یورش بردند. امّا رگبار مسلسل آنان را قتل عام کرد و چرخ سنگین تانکها، گوشت و استخوانشان را در هم کوبید و جمجمههاى آنان را خرد کرد ؛ به طورى که شناخت اجساد آنان حتّى براى بستگان نزدیکشان دشوار بود.جهت سرکوبى جنبش و خاموش ساختن آتش انقلابى که مىرفت تهران را شعلهور سازد، از ساعت 8 بعد از ظهر حکومت نظامى اعلام شد و تهران در سکوتى وحشتزا فرو رفت. در همان شب بسیارى از شخصیتهاى ملّى و سیاسى و افراد سرشناس بازار و دانشجویان دستگیر شدند. امّا علیرغم این تدابیر امنیتى با طلوع صبح، هزاران تن از مردم مسلمان و از جان گذشته به پشتیبانى از قائد زندانى خویش به خیابانها آمدند و فریاد «یا مرگ یا خمینى» سر دادند و به طرف کاخ شاه به حرکت درآمدند. شاه فرمان «آتش به قصد کشت!» داد و در روز 16 خرداد تهـران به کشتارگاه مخوف و حمام خون بدل گشت. امّا مقاومت قهرآمیز و ضد شاهنشاهى مردم مسلمان پایتخت به طور پراکنده براى چند روز دیگر ادامه یافت.
همزمان با کشت و کشتار فجیع در تهران و قم، شهرهاى بزرگ و بسیارى از شهرستانها نیز زیر آتش توپ و مسلسل قرار گرفت و به ویژه شیراز که کشتار بىرحمانه شاه در این شهر روى مغول و گشتاپوى آلمان را سفید و روى تاریخ را سیاه کرد.
طبق آمار تخمینى، شمار شهیدان آن روز به 15 هزار نفر مىرسید. ر. ک: بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، سید حمید روحانى، صص 494 ـ 468 و 15 خرداد به روایت اسناد ساواک / 5 جلد
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 94