تاریخ سند: 18 دی 1354
موضوع: خسرو جهانبانی
متن سند:
از: 302 تاریخ:18 /10 /1354
به: عرض میرسد
موضوع: خسرو جهانبانی
در ساعت 1700 بعداز ظهر روز 16 /10 /54 (سه شنبه) جنابان آقایان وزیر کشاورزی - دارائی و امور اقتصادی- رئیس سازمان برنامه و بودجه - هادی هدایتی1- شاهرخ پارس تبار و خسرو جهانبانی بحضور والاحضرت شهناز پهلوی شرفیاب شده در این شرفیابی که با ابتکار آقایان خسرو جهانبانی- شاهرخ پارس تبار و سیامک پارس تبار رئیس دفتر والاحضرت انجام شده در نظر است طرح یک مجتمع گاوداری (2000 گاو) در منطقه شمال بررسی و بمورد اجرا درآید و از طرفی قرار است قریبا این موضوع طی فرمانی در روزنامههای رسمی کشور درج شود و بطوریکه آقای شاهرخ پارس تبار اظهار داشته آقای وزیر کشاورزی قول همه گونه کمک در مورد تحویل زمین داده، بطوریکه در اظهارات تلفنی روشن گردیده آقای پارس تبار قصد دارد شرکاء دیگری را در این طرح نفوذ داده و به نحوی از انحاء استفادههائی ببرند و حدود 4000 هکتار زمین مورد احتیاج است که در ضمن صحبت شده فعلا سهام این شرکت متعلق به والاحضرت و دو نفر برادران پارس تبار و خسرو جهانبانی باشد و سپس اگر دیگران خواستند شرکت داده شوند امتیازی به آقایان بدهند و در ضمن دفتر شرکت در ساری استقرار خواهد یافت و اطاقهائی بنام والاحضرت اجاره خواهند نمود و توصیه شده والاحضرت شفاهی موضوع را بشرفعرض ملوکانه برسانند و از طرفی از طریق وزارت دربار شاهنشاهی نیز کمکهائی بشود تا نظیر طرحهائی که والاحضرت شاهپور عبدالرضا2- محمودرضا3 در دست اجرا دارند آبرومند شود خلاصه اینکه هدف آقایان خسرو جهانبانی- سیامک و شاهرخ پارس تبار اینست که از اجرای این طرح به نحوی از انحاء سوء استفاده کنند و حتی موضوع را باستحضار والاحضرت محمودرضا رسانیدهاند ولی ایشان روی خوشی نشان ندادهاند. %س
بعرض تیمسار ریاست ساواک رسید- تاریخ 30 /10 /54
طبق فرمانی والاحضرت شهناز سرپرست عمران منطقه مازندران و گیلان شدهاند با آن موضوع اشتباه نشود
توضیحات سند:
1. هادی هدایتی، فرزند ابوالحسن در سال 1302 ﻫ ش در شهر رى متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و دورهی متوسطه را در مدرسهی دارالفنون به پایان برد، سپس برای ادامهی تحصیل به اروپا رفت و در کشور فرانسه، دکترای حقوق گرفت. در زمان حضور در آنجا، به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و به طرفداری از حزب توده پرداخت.
وی پس از بازگشت به ایران، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در 17 اسفند 1342 به عنوان وزیر مشاور به کابینهی تازه تأسیس حسنعلی منصور پیوست و پس از حدود یک سال، در 18 آذر 1343 وزیر آموزش و پرورش شد که این سمت را در کابینهی هویدا نیز ادامه داد. هادی هدایتی از اعضای شبکهای بود که به عنوان «تودهایهای انگلیسی» مشهور بودند. اعضای این شبکه، از مأمورین سرویس جاسوسی انگلیس محسوب میشدند که تحت هدایت اسدالله علم انجام وظیفه میکردند. حسین فردوست در معرفی او میگوید: « هادی هدایتی تودهای انگلیسی، از تملق بیحد و زیادهروی در چاپلوسی به محمدرضا [موفق شد] خود را در پست وزارت نگه دارد.» وی همچنین در شبکهی مطبوعاتی و روشنفکری موسوم به « بدامن » نیز عضویت داشت و زمانی که سردبیری روزنامهی فرمان را به عهده گرفت، در راستای اهداف بیگانگان به فعالیت پرداخت. هادی هدایتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت.
2. عبدالرضا پهلوی اولین فرزند رضاخان از عصمتالملوک دولتشاهی بود که در سال 1303 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی بعد از گذراندن دورهی تعلیمات ابتدایی در ایران با برادرش محمدرضا به مدرسهی لهروزه سوئیس رفت و به تحصیل خود ادامه داد و در بازگشت به ایران در سال 1315 در دبیرستان نظام و متعاقب آن در دانشکده افسری مشغول به تحصیل شد. پایان تحصیلات نظامی وی مصادف با حملهی متفقین و اشغال ایران بود. وی همراه با پدرش به تبعیدی ناخواسته به جزیرهی موریس تن داد. بعد از مرگ رضاخان به سال 1323 برای ادامه تحصیل به دانشگاه هاروارد آمریکا رفت و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از آن دانشگاه شد و در سال 1326 به ایران بازگشت. وی از افراد باسواد خانوادهی پهلوی محسوب میشد. همین امر موجب شده بود که شاه چندان روی خوشی به وی نشان ندهد. عبدالرضا از جمله کسانی بود که نامش بعد از اشغال ایران در شهریور 1320 به عنوان جانشین رضاخان مطرح شد. هر چند برخی بر این عقیدهاند که این شایعه ساخته و پرداختهی دولت انگلیس برای ترساندن محمدرضا پهلوی به منظور کنترل وی بوده است. با پایان یافتن تحصیلات عبدالرضا در آمریکا و بازگشت او چنین پیشبینی میشد که وی در رأس یکی از مشاغل مهم منصوب شود، ولی شاه که چندان مایل نبود هیچ یک از اعضای خاندان پهلوی در جامعه سرشناس شوند به این امر توجهی نکرد و تنها ریاست افتخاری سازمان برنامه را به وی سپرد و عبدالرضا بدون توجه به جنبهی تشریفاتی مسئولیتش پا از گلیم خود فراتر نهاد و به دنبال آن بود که هر چه خودش میخواهد در سازمان برنامه اجرا شود، ولی ابوالحسن ابتهاج رئیس سازمان برنامه مانع او شد. عبدالرضا پهلوی تنها عضو از خانوادهی پهلوی است که تنها یک بار در سال 1329 ازدواج کرد و تا آخر به همسرش وفادار ماند. همسر وی پریسیما زند فرزند ابراهیم زند بود. پریسیما زند از همان ابتدای زندگی به علت شخصیت جاهطلبی که داشت مدعی سلطنت شوهرش به جای محمدرضا شد و علناً همه جا این سخن را به زبان میآورد. نامبرده برای امرار معاش خود علاوه بر مستمریای که از دربار دریافت میکرد مالک زمینهای وسیعی در مازندران و به خصوص ساری بود. از املاک واگذاری نزدیک به 3700 هکتار در اختیار وی گذارده شده بود که در آن با روش مکانیزه به کشت و زرع میپرداخت. وی در این مزرعه گندم بذری تهیه میکرد و به وزارت کشاورزی میفروخت و از این راه منفعت سرشاری میبرد. وی علاوه بر کارهای کشاورزی، از سهامداران گروه کارخانههای نورد آلومینیوم و شرکت ماشینآلات کشاورزی جاندیر و مالک شرکت شکار ایران بود. او که به این درآمدها اکتفا نمیکرد مانند سایر اعضای خانواده پهلوی دست به معاملات غیرقانونی و گرفتن حق و حساب از شرکتهای خارجی برای بستن قراردادهای هنگفت در ایران میزد. از جمله این اقدامات، قرارداد احداث کارخانه کاغذسازی در شمال ایران توسط یک شرکت کانادایی است. شرکت کانادایی در این میان حدود 12 میلیون به حساب عبدالرضا ریخت. عبدالرضا پهلوی با شروع طوفان انقلاب اسلامی به خارج از کشور متواری شد.
3. محمودرضا پهلوى، ششمین فرزند رضاشاه و دومین فرزند از عصمتالملوک دولتشاهى در 12 آبان 1305 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات نظام را در ایران گذراند. در واقعه شهریور 1320 از همراهان رضاخان در تبعید بود. بعد از مرگ رضاشاه و بازگشت به ایران براى تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بازرگانى و صنعتى در دانشگاه کالیفرنیا و میشیگان تحصیل کرد. محمودرضا در سال 1333 با مهردخت اعظم زنگنه ازدواج کرد. سه سال بعد، این وصلت به جدایى انجامید. وى در سال 1343 با مریم اقبال دختر منوچهر اقبال نخستوزیر و رئیس هیئت مدیره شرکت نفت ازدواج کرد. محمودرضا در امر سرمایهگذارى و داشتن سهام در شرکتهاى مختلف یکى از افراد شاخص خاندان پهلوى بود. وى 24 مؤسسه صنعتى و چندین معدن و یک کارخانه آجر و یک کارخانه لاستیک اتومبیل داشت. علاوه بر این نوع فعالیتها، محمودرضا با دارا بودن مرغوبترین زمینها براى کشت خشخاش، بزرگترین تولیدکننده تریاک در ایران بود. وی پس از انقلاب کشور را ترک کرد و در سال 2001 در آمریکا درگذشت.
ر. ک : پهلوىها، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، جلد دوم، ص 357 ـ 360
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 216