تاریخ سند: 1 خرداد 1347
موضوع: سیداسماعیل بلخی افغانی
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:1 /3 /1347
به: 312 شماره:2316 /9ﻫ
موضوع: سیداسماعیل بلخی افغانی
عطف: 2187 /9ﻫ ـ 28 /2 /47
روز 28 /2 /47 آیتالله میلانی سیداسماعیل بلخی1 روحانی شیعهمذهب افغانی را برای صرف نهار به منزل خود دعوت مینماید. در این مجلس آیتالله خادمی2 مقیم اصفهان و آیتالله بحرالعلوم مقیم رشت حضور داشته و مطلبی خلاف مصالح کشور مطرح نگردیده است.
توضیح منبع خبر: ساعت 7 صبح روز 29 /2 /47 آیتالله سیداسماعیل بلخی وسیله اتومبیل به صوب افغانستان عزیمت نموده است.
توضیح رهبر عملیات: آیتالله سیداسماعیل بلخی در مدت اقامت خود در مشهد عمل خلافی انجام نداده است.
آیتالله خادمی اصفهانی و آیتالله بحرالعلوم رشتی روز 26 /2 /47 بهمنظور زیارت به مشهد وارد و مهمان آیتالله میلانی میباشند. اعمال و رفتار آنان تحت کنترل است.
آیتالله خادمی در فیش سابقه ندارد ـ 2 /3 /47
روی پروندۀ تردد روحانیون بایگانی شود ـ 4 /3 /47
توضیحات سند:
1. علامه سیداسماعیل بلخی در سال 1299ش. در قریه سرپل بلخاب استان جوزجان افغانستان در یک خانواده روحانی زاده شد. او در کودکی همراه پدر و برادرش، سیدابراهیم، پس از فوت مادر خود (بیبی هاجر)، به خراسان و شهر مشهد مهاجرت کردند و سپس دو برادر در مدرسه بالا سر حرم حجره گرفتند و دروس حوزوی را آغاز نمودند. در مدتی کوتاه از علوم قرآنی، نهجالبلاغه، حکمت، ادب، عرفان و سیاست، چیزها آموخت و هوش خود را به اساتیدش اثبات کرد. او شعور سیاسی و اندیشه مکتبی فوقالعادهای داشت و در همان سالهای اول جوانی، فعالیتهای ضداستعماری خود را آغاز نمود. در تجمع و اعتراض به طرح کشف حجاب رضاخان، او همراه با شیخ بهلول، یکی از سخنرانان مسجد گوهرشاد بود.
آقا سیداسماعیل در رمضان 1315ش. پس از هشت سال تحصیل در حوزه خراسان، همراه پدر پیر خود به وطن مراجعت کرد و پس از ورود به هرات در تکیۀ میرزاخان مسکن گزید و قیام علیه بیداد و استبداد ظاهرخان، حاکم آن روزگار افغانستان، را از همین نقطه آغاز نمود. او با سفر به نقاط مختلف افغانستان، یارانی برای خود جذب کرد و تصمیم به تأسیس تشکلی به نام «حزب ارشاد» گرفت. طی دو ماه، نزدیک به 2500 نفر به این تشکل پیوستند. او با سخنرانیها و خطابههای آتشین خود علیه خاندان سلطنتی و خیانت دولتمردان، توجه بسیاری را به خود جلب کرد که دولت وقت حکم ممنوعالخروجی او را صادر نمود و تا هشت سال نتوانست از هرات خارج شود. پس از هشت سال اقامت در هرات، عوامل بیداد و ستم را بر آن داشت تا او را به مزارشریف تبعید کنند و کمتر از چهار سال در این سرزمین به سر برد. او در این مدت همراه با شیخ محمدتقی بهلول به تبلیغ پرداخت. سیدبلخی علاوه بر ارشاد و تبلیغ، تشکیلات «مجتمع اسلامی» را با همکاری سیدحیدرشاه قطب به منظور برپایی حکومت اسلامی به راه انداخت و افرادی را در ولایات شمال افغانستان به عنوان مسئول و معاون کمیته ایالتی معرفی کرد. همچنین در تأسیس تشکلهای سیاسی همچون «حزب وطن»، «سازمان جوانان اسلام» و «حزب ارشاد» همکاری داشت.
سیداسماعیل بلخی معتقد بود پیشرفت و توسعه بدون وحدت ملی ممکن نیست و یکی از علل پیشرفت کشورهای مترقی وحدت ملی بوده است. این جمله زیبا همیشه تکیهکلام آن مرد بزرگ بود که «شیعهای که سنی نیست، شیعه نیست و سنیای که شیعه نیست، سنی نیست.» و آن را در عمل نیز به خوبی نشان داد. شهید بلخی با وجود تدابیر شدید نظارتی که از جانب حکومت در نظر گرفته شده بود، در سال 1329 دست به تشکیلاتی زد که هدف عمدۀ آن را قیامی بزرگ علیه حکومت قرار داده بودند. اما اقدامات آنان لو رفت و حکومت نیز عوامل آن را، از جمله علامه بلخی، دستگیر کردند. در سال 1343 با روی کار آمدن دولت دکتر محمد یوسف و تصویب قانون اساسی جدید، علامه سیداسماعیل بلخی از زندان آزاد شد و فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را از سر گرفت. در سال 1344 سفرهایی به ولایت شمال، مزار شریف و زادگاهش بلخاب داشت و پس از آن به دعوت مردم هرات، به آن ولایت رفت و در سال 1345 برای رفع اختلاف میان اهل تسنن و اهل تشیع قندهار، عازم آن دیار گردید. او در سفرهایی که در سال 1346 به ایران، عراق و سوریه داشت، با استقبال پرشور از طرف حوزههای علمیه و علما و مراجع مواجه گردید و با علمای شیعه و سنی افغانی، مراجع و بزرگان دیدار نمود. در سفر به سوریه با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان دیدار و مذاکره نمود. در نجف اشرف حسینیه و مدرسۀ علمیۀ امام سجاد علیهالسلام را تأسیس کرد و در جمع اساتید، علما و طلبههای حوزۀ علمیۀ آن بلاد سخنرانیهایی پرشور و بیدارکننده ایراد کرد. با ورود به حوزۀ علمیۀ قم در سال 1347، طلبههای افغان و علما و مراجع حوزۀ قم از او استقبال کردند و در دارالتبلیغ سخنرانی نمود. پس از آن وارد حوزۀ علمیۀ مشهد شد و پس از استقبال علما، طلاب افغان و خاوریها، در مدرسۀ علمیۀ عباسقلیخان مشهد سخنرانی کرد.
پس از بازگشت به وطن، به هزارهجات سفر کرد و حسینیهای را در بهسود تأسیس کرد. او در این سفر مریض شد و به کابل بازگشت و در شفاخانۀ علیآباد کابل بستری شد و به صورت مرموزی توسط عوامل رژیم، مسموم گردید و روز یکشنبه ۲۴ تیر 1347 به شهادت رسید. (به نقل از مجله اینترنتی تبیان، مقاله «علامه شهید سیداسماعیل بلخی»، منتشر شده در تاریخ 24 /4 /1389)
2. آیتالله سیدحسین خادمى اصفهانى، فرزند ابوجعفر در سال 1280 ﻫ ش در خانوادهاى روحانى در اصفهان به دنیا آمد. تا سیزده سالگى علوم ابتدائى را فراگرفت و سپس در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول شد و نزد اساتید بزرگى نظیر آیاتالله سید على نجفآبادى، سید محمد نجف آبادى، شیخ على یزدى، میرزا احمد اصفهانى و میرزا محمد صادق اصفهانى بسیارى از مراتب علمى را طى کرد. وى که در دو خانواده بزرگ صدر و شرف الدین، بزرگ شده بود، جـهت ادامـه تحصیل بـه نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقى و آیتالله نائینى بهره برد و پس از آن که به درجه اجتهاد نائل آمد، به اصفهان بازگشت و متجاوز از پنجاه سال در حوزه علمیه اصفهان به تدریس، تألیف و سایر وظایف علمى همت گمارد.
در طول نهضت امام خمینى (ره) به ویژه در سالهاى 43ـ42 یکى از همگامان اصلى نهضت به شمار مىرفت و در ماجراى دستگیرى و زندانى شدن حضرت امام(ره) در خرداد 42 به همراه سایر علماى بلاد به تهران عزیمت و مرجعیت ایشان را گواهى کرد.
نقش ایشان در اصفهان در برپائى مجالس و تظاهرات مردم و تشویق علماء و روحانیون براى همراهى با انقلاب به حدى بود که استان اصفهان را پیشتاز مبارزات مردمى در سال هاى پرهیجان 56 و 57 کرد. وى در طول دوران دفاع مقدس ـ مادامى که در قید حیات بود ـ از پشتیبانى مادى و معنوى رزمندگان اسلام دریغ نورزید.
از ایشان آثار علمى قابل توجهى مانند رهبر سعادت، رساله در عدم ارث زوجه، خاتمه برائت و استصحاب، حواشى بر کتب اصول و... برجاى مانده است. آیتالله خادمى در سال 1364 در سن 84 سالگى دیده از جهان فرو بست و پس از یک تشییع با شکوه، در جوار مرقد مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.
ر. ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، آیتالله سید حسین خادمى، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 21