تاریخ سند: 20 تیر 1333
برگ بازجویی گزارش
متن سند:
بازجو زمانی
متهم محمدعلی شریفی
محترما معروض می دارد
به قرار اطلاع موثق محمدعلی شریفی کارمند منتظر خدمت وزارت دارایی
یکی از اعضاء فعال و مؤثر حزب منحله توده و عضو کمیته مرکزی حزب مزبور
می باشد و در سالهای23 و 24 و 25 در رشت عضو کمیته ایالتی رشت بوده و با
کنسول شوروی ارتباط
داشته و سپس به تهران
می آید و عضو کمیته مرکزی
حزب توده می گردد و یکی
از مؤسسین خانه صلح است
و نیز مشارالیه دارای دامادی
است به نام علی کباری که
عضو کمیته مرکزی حزب
منحله توده بود چون تحت
تعقیب بود و غیابا محکوم به
اعدام می شود و مدتها در
تهران در حال اختفاء زندگی
می کرده و سپس به خارج از
ایران مسافرت می کند.
در نتیجه محمدعلی شریفی
در تاریخ 17 /4 /33 در
خیابان شاهرضا به وسیله مامورین ویژه رکن 2 فرمانداری نظامی دستگیر و به
مامور جلب کننده پیشنهاد دادن مبلغ یک هزار ریال می کند تا از جلب او
صرفنظر نماید که مأمور ویژه او را به فرمانداری جلب و تحویل می نماید.
1ـ در بازرسی که از منزل او به وسیله مامورین فرمانداری به عمل آمد مقداری
نشریات و کتب و اساسنامه و مرامنامه حزب منحله توده با یکدست چک که
اجاره انجمن پرداخت شده کشف می گردد.
2ـ در بازجویی که از نامبرده به عمل آمد اظهار می کند تا سال 27 عضو حزب
منحله توده بودم و از آن تاریخ به بعد فعالیتی نداشتم و از اواخر 27 الی اواخر 28 به مدت یک سال به اتهام
داشتن مرام اشتراکی بازداشت شدم و در دادگاه تجدید نظر تبرئه گردیدم نامبرده می گوید دو سال است
عضو انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی می باشم و اظهار می کند در سالهای 23 و 24 و 25 در رشت
عضو حزب توده بودم و می گوید از محمدعلی کباری بدون اطلاع هستم و می گوید عضو خانه صلح
نمی باشم.
نظریه :
محمدعلی شریفی علاوه بر فعالیت های حزبی جزءِ خانه صلح بوده و نام او در مدارک مکشوفه از منزل
خسرو اسدی قید گردید و انکار عضویت او بعد از سال 27 برای فرار از مجازات است و نیز [به] طور قطع
از محل علی کباری عضو کمیته مرکزی که داماد اوست با اطلاع می باشد چون منزل و اثاثیه علی کباری در
اختیار اوست در صورت تصویب مقرر نمایند نامبرده طبق ماده 5 بازداشت گردد و سوابق او از رکن 2
ستاد ارتش درخواست شود چون در رکن 2 دارای سوابق ممتدی است.
20 /4 /33
به عرض برسد
برابر ماده 5 بازداشت و تحقیقات شود.
20 /4
منبع:
کتاب
چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 103