تاریخ سند: 25 شهریور 1351
موضوع: جلسه تفسیر و قرائت قرآن وسیله سید جواد شرافت
متن سند:
از: 20/ﻫ/م
به: 20/ﻫ /12 شماره: 723 /20/ﻫ/م
از ساعت 1630 روز 24 /6 /51 جلسه تفسیر و قرائت قرآن در باغ حاجی توسلی محل انجمن کاوشهای علمی و دینی دماوند با شرکت سیدجواد شرافت و عدهای از اهالی تشکیل گردید و چند دقیقه بعد از شروع مجلس پسر1 فلسفی واعظ2 که در تهران رئیس دبیرستان ملی میباشد و مرد 50 سالهای که نسبتاً تنومند بود به مجلس وارد شدند پس از احوالپرسی شرافت با واردین شخص ناشناس از اینکه فلسفی وسیله ای شده که ایشان با شرافت آشنا گردیده اظهار خوشوقتی نمود و از شرافت سئوال کرد که در تهران چنین برنامههایی دارید جواب داده شد قبلاً برنامه هایی بود ولی حالا به عللی تعطیل است ضمناً آدرس منزل شرافت در تهران وسیله شخص ناشناس اخذ گردید .
برنامه با قرائت آیات آخر سوره بقره وسیله روحاله میرزائی دانشجوی دانشسرایعالی شروع شد سپس شرافت اظهار نمود امروز تفسیر یا توضیح پیرامون آیات سوره بقره وسیله این ناچیز خاتمه مییابد یعنی در چهارسال قبل بنا به ماموریت و وظیفه ای که از طرف دوستان مومن خود پیدا کردم از بسم الله الرحمن الرحیم این سوره شروع کردم و امروز هم آخرین آیات آن را توضیح میدهم و در جلسات بعد سوره آل عمران را تفسیر مینمایم شرافت بیان داشت به موجب آیات قرائت شده مالکیت هرچه در زمین و آسمان میباشد متعلق به خداوند است و برخلاف رژیم های سرمایهداری که هر کاری دلشان خواست در مالکیت و ثروت مینمایند اسلام اینطور نیست اسلام مالکیت را پذیرفته ولی مشروط و محدود و اجازه نمیدهد هر مالک و ثروتمندی هر کاری دلش خواست بکند.
نامبرده پیرامون گناه و معصیت و محیط فاسد و آلوده صحبت کرد و متذکر شد حالا که میبینیم محیط به تمام معنی آلوده است و رادیو ـ تلویزیون ـ سینما ـ مجلات و روزنامهها ـ دبستان و دبیرستان و دانشگاههای محیط ما آلوده به گناه است و زنهای لخت و عریان در افق دید می باشند چه باید کرد حالا که میبینیم حکومت شرعی نیست و قوه قهریه در دست حکومت صالح نمیباشد پس لااقل خودمان را کنترل کنیم و مرتکب گناه نشویم و شاگردانی چون سید رضی وسید مرتضی در مکتب این عمل بودند.
شرافت با استفاده از آیات دیگر قرآن مجید خصوص تأثیر تبلیغ و نصیحت و موعظه چنین گفت پیغمبر یعنی رهبر یا پیشوا یا لیدر وقتی در امری تبلیغ میکند باید اول خودش مومن به مطلب باشد وقتی میبینیم که رهبری خودش به هیچ یک از اصول فقه اسلام و قرآن مومن نیست ولی دم از حمایت اسلام می زند و از مردم مسلمان میخواهد که عملکننده باشند وقتی میبینیم رهبری خودش غرق در شهوات و نعمات است ولی دم از برابری میزند وقتی میبینیم رهبری خودش کاخ ها و ماشینها و هزاران چیزهای دیگر دارا است ولی دم از مساوات و رفع تبعیض میزند چطور توقع دارید این تبلیغات موثر باشد پیغمبر اکرم یعنی لیدر حزب اله روزی که خرما خورده بود خرما خورده را نصیحت نکرد.
شرافت در پایان اظهار داشت اسلام ثروت و به کار انداختن سرمایه را از طریق مشروع میپذیرد نه اینکه با به کار انداختن ثروت مشروبسازی و مشروبفروشی باز کنند و در پناه قانون هم از این کار حمایت کنند اسلام این نوع سرمایه ها را نمیپذیرد.
در این مجلس شریعتمداری دانشجو ـ روح اله میرزائی دانشجوی دانشسرای عالی ـ محمود صفری آموزگار ـ رهنما ـ معیر ـ اولادیان ـ نوراله امینی ـ محسنی فر ـ ندیمی ـ درویشی ـ محمدابراهیم نمازی ـ محمد ابراهیم میرزائی ـ فلسفی فرزند فلسفی واعظ و یک نفر همراه ناشناس و عدهای افراد محلی و دانشآموزان که جمعاً حدود 40 نفر بودند این جلسه در ساعت 1800 پایان یافت.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبر صحیح به نظر میرسد ضمناً امکان دارد که این جلسات در پوشش تفسیر و قرائت قرآن وسیلهای باشد تا ذهن جوانان را نسبت به دستگاه حکومت و مصالح مملکت بدبین نمایند.
ساسان
نظریه 20ﻫ /م ـ ضمن تائید نظریه یکشنبه تشکیل اینگونه مجالس جز تبلیغات سوء و انعکاس غلط در بین جوانان نتیجه دیگری نداشته و به نظر میرسد در این پوشش تبلیغات مضره برعلیه کشور میشود.
نظریه سه شنبه 20ﻫ 12ـ از ساواک دماوند خواسته شده تا از نامبرده مراقبت کامل بعمل آید.
سپاهی
در ساعت 10 روز 3 /7 /51 به بخش 312 واصل گردید
دایره عملیات : مهم است 3 /7 /51
توضیحات سند:
1 .
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی (ره) دارای 6 فرزند بود که 5 تن از آنها پسر بودند.
شاید در اینجا منظور، آقای کمال فلسفی یکی از پسران ایشان باشد که از آغاز نهضت امام خمینی (ره) در جریان مبارزات قرار داشت .
2 .
حجتالاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال (8)1286 شمسی (1326 هجری قمری) در تهران تولد یافت.
تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند شد.
وی نخستین بار در سن 16ـ15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع شد که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان رضاخان آغاز و در سال 1316 شمسی پس از حادثهی خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم شد.
حجتالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت.
از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، شد.
در پی غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.
آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس شد و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر بود.
در حادثهی مدرسهی فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد.
در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت.
به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل شد.
او که در حادثهی خونین 15 خرداد در زندان به سر میبرد، تدریس فن خطابه را برای علاقهمندان در زندان آغاز کرد.
این دورهی زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر شد، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد.
وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهایش را پیامهای حضرت امام قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت.
پس از تبعید امام به ترکیه، وی از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت و در سال 1350 در مورد حادثهی اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد.
پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.
آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامهی اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت.
فلسفی در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازهی عزاداری از شهربانی منع کرد.
سرانجام پس از 7 سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (ره) به وطن، در مدرسهی علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد.
در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.
» حجتالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیتالکرسی میباشد.
ایشان با وجود کهولت سن تا پایان عمر بابرکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و بالاخره در روز جمعه 27 /9 /77 و در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) در شهر ری به خاک سپرده شد.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
منبع:
کتاب
شهید سید محمد جواد شرافت به روایت اسناد ساواک صفحه 240