صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : ملاقات کاشانی

تاریخ سند: 5 آبان 1338


موضوع : ملاقات کاشانی


متن سند:

شماره : 2191 / د ـ ج ساعت 1040 روز 2 /8 /38 کاشانی باتفاق سید محمد باقر بروجردی، محمد غروی1، ثقفی و محمد صادقی، فلسفی واعظ از منزل خود در پامنار خارج شده و جهت شرکت در مراسم ختم سید عزیزاله لاریجانی به مسجد لاریجانی که در اواسط پامنار میباشد رفته اند و عده زیادی از دوستان و بستگان کاشانی و کلیه اهالی و کسبه پامنار در محوطه مسجد لاریجانی اجتماع کردند و حاج نواب کاشانی که از افراد بسیار فعال جمعیت فدائیان اسلام سابق میباشد و مدت 3 سال است که از تهران متواری شده بود و در کاشان بسر میبرد در محوطه مسجد لاریجانی مرتبا شعار با صلوات بنفع کاشانی برای عظمت دین اسلام میداد و در ساعت 1110 دیروز مجلس ختم ...
کاشانی بر چیده شد و فلسفی واعظ بمنبر رفتند و مدت (نامفهوم) دقیقه درباره طرز زندگی مرحوم و خدماتیکه آن مرحوم بدین اسلام کرده اند و طرز زندگی کردن ملت مسلمان در عصر حاضر نمود و در میان صحبت خودش فلسفی واعظ اظهار داشت فعلاً در این مملکت دو دسته هستند که میتوانند ملت مسلمان ایران را از این بدبختی نجات بدهند اول دسته علمای و روحانیون همچون حضرت آیت اله بروجردی، کاشانی و دیگر علماء که امتحان خود را داده اند و دسته دوم رجال و اعیان هستند، اما چون ملت ایران تا بحال از طبقه رجال جز دورغ شنیدن و منفی بافی کردن چیز دیگری ندیده اند فعلاً دنبال طبقه علماء خواهند رفت و سپس فلسفی واعظ در حالیکه بسیار عصبانی شده بود با صدای بلند اظهار داشت از ملت مسلمان! طبقه علماء و روحانیون ؟؟ مملکت از شما مردم دل خونی دارند.
اگر میخواهید در دنیا صاحب آبرو باشید و با عزت زندگی نمائید دور علمای حقیقی خود را بگیرید و از قدرت نمائی بعضی ها ترس نداشته باشید و بدانید قطعا حق پیروز خواهد شد امام حسین مردانه مبارزه کرد و در راه حق و حقیقت کشته شد و اسمش ؟؟ در تاریخ به نیکی برده میشود اما یزید و یاران او با این همه قدرت که در دنیا داشتند چه شد ؟؟ رفتند و مردم اگر طالب یک زندگانی خود و آبرو در دو دنیاهستید رابطه خودتانرا با خدا قطع نکنید و از علماء و روحانیون حقیقی دل جوئی نمائید و سپس فلسفی واعظ چند کلمه ذکر مصیبت نمودند پایان سخنرانی خود، آیت اله بروجردی و کاشانی را دعا کرده و در ساعت 1200 صبح مجلس و پایان یافت و کلیه حاضرین مسجد لاریجانی را ترک نمودند و کاشانی در جلوی درب مسجد لاریجانی بوسیله ماشین سواری شخصی شماره 2050 ط 37 باتفاق امیر ناصر قندی و سید ابوالحسن (نامفهوم) بمنزل حاج محمد علی گرامی1 واقع در اول خیابان گرگان رفتند و تا ساعت 1800 کاشانی در منزل محمد علی گرامی بود و سپس جهت انجام نماز مغرب و عشا به مسجد جنب منزل خودشان در (نامفهوم) رفتند و ضمنا حاج حسین نواب کاشانی که از دوستان وی و از افراد جمعیت سابق فدائیان بود و شب و روز دنبال نواب صفوی بود و در موقع دستگیری نواب صفوی و افراد جمعیت فدائیان اسلام از تهران متواری شد و بکاشان رفت و تازه بتهران آمده است در خیابان چراغ برق مقابل (نامفهوم) الملک مغازه لاستیک فروشی دایر کرده است و در خیابان چراغ برق هم مدت چند هفته است که (نامفهوم) حسین نواب کاشانی هیئت عزاداران حسینی تشکیل داده است که صبحهای جمعه هفته در منزل خودش تشکیل میشود و گویندگان هیئت عزاداران حسینی که حاج حسین نواب کاشانی (نامفهوم) است آیت اله بتولی و آیت اله حاج سید قاسم اسلامی1 میباشند و مداح هیئت حسینی هم (نامفهوم) شمشیری میباشد و کنترل هیئت حسینی در روزهای جمعه هر هفته بسیار لازم و واجب است.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله حاج محمد غروی کاشانی در سال 1313 ه ق در کاشان متولد شد.
تحصیلات مقدماتی و سطح را در کاشان نزد آیت الله حاج ملا حبیب کاشانی فرا گرفت، سپس به اصفهان رفت و مدت پنج سال به حلقه شاگردان جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملا محمد کاشانی پیوست و بعد با اینکه به درجه اجتهاد رسیده بود برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و چهارده سال در حوزه درس استادان بزرگ فقه و اصول چون آیات عظام میرزا حسین نائینی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی حضور یافت و از آنها اجازه اجتهاد را گرفت.
وی بعد از 14 سال اقامت در نجف به ایران بازگشت.
وی به علت صدور فتوای دو نفر از مفسدین فی الارض، تحت فشار حکومت قرار گرفت و از کاشان به تهران تبعید شد.
او در مبارزه علیه انگلیس، نزدیکترین همکار آیت اله کاشانی بود.
در سال 1341 به دلیل مخالفت با همه پرسی شاه، اجتماع عظیم روحانیت مبارز تهران در منزل وی تشکیل شد.
همین اجتماع از طرف عمال ساواک به عنوان مظهر مخالفت روحانیت و مردم تهران همه پرسی شاه تلقی گردید و منجر به بازداشت آیت الله غروی و سایر روحانیون و حبس در زندان قزل قلعه شد.
آیت الله غروی در سال 1341، بعد از آزادی از زندان، به وسیله اعلانات و آگهی به مبارزه خود ادامه داد و با تشکیل جلسات مخفی یا آشکار با حضور افراد مبارزی چون آیت الله غفاری مبارزه علیه دستگاه را تعقیب کرد.
این مبارزات باعث دستگیری و زحمات و گرفتاریها برای وی و شهادت دوستانش اسماعیل رضایی شد و حتی مدتها ممنوع الملاقات بود.
وی برای مبارزه با رژیم شاهی پهلوی روز مرگ جمال عبدالناصر را عزای عمومی اعلام کرد.
آیت اله غروی سرانجام در تاریخ پنجم آذر ماه 1357 بعد از دو سال بیماری در سن 85 سالگی در بیمارستان جم به رحمت ایزدی پیوست و جنازه اش را طبق وصیت به کاشان منتقل و در مزار فیض، مقبره خانوادگی، به خاک سپرده شد.
1ـ حاج محمد علی گرامی، پس از اعتراض به انتشار مقاله توهین آمیز به امام (ره) در 19 دی ماه که در روزنامه اطلاعات منتشر شد، دستگیر گردید و تبعید شد.
1ـ حاج شیخ قاسم اسلامی در تهران متولد شد و پس از خواندن مقدمات، به قم عزیمت کرد و سطوح عالی را نزد استادان و مدرسین آن حوزه فرا گرفت.
آنگاه به تهران مراجعت نمود و به ترویج و تبلیغ دین از راه منبر پرداخت.
وی مبارزه و سخنرانی را با شروع کشف حجاب در سال های 15 ـ 1314 آغاز کرد و در سال 1329 در سخنرانی که علیه شاه و رزم آرا داشت در مسجد دستگیر شد و بعدا با ناخن های کشیده آزادش ساختند.
در سال 1332 به خاطر سخنراهایی که علیه شاه می کرد به قلعه فلک الافلاک تبعید شد.
وی دارای تألیفات و آثار قلمی چندی است که تعدادی از آنها را به کتابهای دکتر شریعتی نگاشته است.
برخی از آنها از این قرارند: 1ـ سخنی چند با...
...
2ـ تشیع یا مکتب نهایی انسانها (2 جلد) 3ـ پدر و مادر ما معذوریم.
وی سرانجام در 5 مرداد ماه 1359 در منزل مسکونی خود در شمیران تهران، توسط دو موتور سوار ترور شد.

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 1 صفحه 147



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.