تاریخ سند: 4 بهمن 1337
گزارش اطلاعات داخلی
متن سند:
موضوع : فعالیت و ملاقاتهای دکتر بقائی
روز جمعه 3 /11 /37 ساعت 7 صبح دکتربقائی به اتفاق محمد مروی، امیرناصر قندی، سید
حسن وحیدی، سعید پارسی، محمدجعفر معین فر، مجتبی معین فر و هاشمی از منزل خود به
منزل سیدابوالقاسم کاشانی در پامنار رفته و با ایشان ملاقات نمودند و بعد، کاشانی به اتفاق
دکتر بقائی جهت بازدید مسجد نوساز در جنب منزل خود رفتند، در مسجد دکتر بقائی به
کاشانی اظهار داشت:امروز که عید است، در منزل، با مردم ملاقات ندارید؟ کاشانی اظهار داشت:
چون قدری کسالت پیدا کردم دید و بازدید را به روز مبعث موکول کردم، سپس کاشانی به دکتر
بقائی اظهار داشت: امروز این مسجد را برای شما درست کردم که برای نطق و خطابه و
متینگهای شما آماده باشد.
دکتر بقائی اظهار داشت: ان شاءاللّه زیر سایه جناب عالی، کاشانی
اضافه کرد: ان شاءاللّه در ماه مبارک رمضان که نزدیک است، فعالیت را شروع می کنیم.
کلیه
حاضرین گفتند ان شاءاللّه .
سپس در ساعت 30 /8 صبح دکتر بقائی به اتفاق همراهان خود در
جلوی مسجد با کاشانی روبوسی نموده و پامنار را ترک نمودند.
در اول خیابان سرچشمه، دکتر بقائی به اتفاق محمدجعفر معین فر، امیرناصر قندی، محمد
مروی، محمدتقی قوانینی، مجتبی معین فر و هاشمی بوسیله ماشین سواری کرایه شماره
11725 ط 37 به شمیران دربند رفته و از دربند پیاده به «پس قلعه» رفتند و ناهار را در «پس
قلعه» خوردند، محمدجعفر معین فر در پس قلعه به دکتر بقائی اظهار داشت: اداره سازمان
امنیت1 مرا برای روز 14 اسفند امسال جهت بازجوئی به آن اداره احضار کرده است چون من
تقاضای گذرنامه کرده ام که به آمریکا بروم، این پدرسوخته های بی ناموس مخصوصا مرا برای
اسفند احضار کرده اند که کار مرا عقب بیاندازند، قانونا باید 5 روزه به اداره گذرنامه شهربانی
جواب بدهند که این شخص صلاحیت خارج شدن از ایران را دارد یا خیر.
مخصوصا بی شرفها14
پرونده مرا خوابانده اند که کارم را عقب بیاندازند.
دکتر بقائی اظهار داشت: دیگر در این باره با کسی صحبت نکنید که مرا به سازمان امنیت
احضار کرده اند و آن ورقه احضاریه خود را به من بدهید شاید از یک راهی بشود کاری کرد1 و
معین فر اظهار داشت: من ترس دارم از اینکه مبادا آن مقالاتی که در روزنامه شاهد علیه زاهدی
و آن مومن بالائی می نوشتم، در سازمان امنیت موجود باشد و اسباب زحمت بشود و من هیچ
راه فراری نداشته باشم.
دکتر بقائی اظهار داشت: ان شاءاللّه به آن جاها نخواهد کشید.
تا ساعت 4 بعدازظهر دکتر بقائی به اتفاق همراهان خود در پس قلعه شمیران بودند و سپس
پیاده از پس قلعه تا تجریش آمدند و از تجریش بوسیله تاکسی شماره 4325 ط 37 به تهران
مراجعت نموده و به منزل خود رفتند.
دکتر بقائی بعد از یک ساعت به اتفاق محمدجعفر
معین فر، امیرناصر قندی، محمد مروی، هاشمی و حسن ملهمی جهت شرکت در مراسم جشن
عروسی «محمد طاووسی» از دوستان خود به منزل آقای «سینکی» واقع در خیابان ری، کوچه
آبشار، زیر بازارچه سید ابراهیم، کوچه فرزام رفتند و تا ساعت 30 /18 دکتر بقائی در جشن
عروسی محمد طاووسی بود و بعد به اتفاق همراهان خود از منزل آقای سینکی خارج شدند و به
اتفاق معین فر، قندی، حسین بنکدار، مروی و هاشمی بوسیله ماشین فولکس سواری بدون
شماره، قرمز رنگ متعلق به حسین بنکدار طبق دعوتی که از طرف آیت الله شیخ یحیی
طالقانی2 به عمل آمده بود، به مسجد آیت الله طالقانی واقع در خیابان شاه آباد کوچه
ظهیرالاسلام رفته و در جشن تولد حضرت علی شرکت نمودند و در محوطه مسجد، آیت الله
شیخ یحیی طالقانی صورت دکتر بقائی را بوسید و دکتر بقائی مدت 20 دقیقه در مسجد آیت الله
طالقانی با آیت الله طالقانی و دکتر شیخ، استاد دانشگاه، خیلی آهسته و محرمانه مذاکره
نمودند.
توضیحات سند:
1ـ مقصود سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) می باشد.
تشکیل این سازمان در سال 1335 هش توسط
مجلس شورای ملی تصویب و در 1336 رسما تاسیس گردید.
ساواک مأمور سرکوب و مقابله با مخالفان رژیم و مبارزات
اسلامی ایران بود.
این سازمان در واقع اداره مرکزی «سیا» در خاورمیانه بود.
قساوت و بی رحمی ساواک بدان حد بود که
دبیرکل سازمان عفو بین الملل در سال 1354 هش اعلام کرد: «کارنامه هیچ کشوری در جهان سیاه تر از کارنامه ایران در
زمینه حقوق بشر نیست».
2ـ در خصوص نفوذ بقائی در ساواک همین بس که به اعتراف بقایی، تیمور بختیار، اولین ریاست ساواک، برخی از
تصمیمات مهم خود را قبل از انجام، به اطلاع دکتر بقائی می رسانده و یا تیمسار پاکروان که بعد از تیمور بختیار ریاست
ساواک را به عهده داشت، تا یک هفته قبل از اعدامش (در نظام جمهوری اسلامی)، هفته ای یک روز با بقائی جلسه
داشته است و همچنین تیمسار ناصر مقدم که بعد از نصیری رئیس ساواک شد، همیشه اظهار ارادت نسبت به بقائی
می نموده است.
تیمسار فردوست نیز در تکنویسی که از ایشان وجود دارد، بسیار از بقائی تعریف و تمجید کرده و پس از
چند صفحه تعریف، در انتها حتی راه رفتن بقائی را می ستاید.
شایان ذکر است به اقرار بقائی، منصور رفیع زاده که از
اعضای حزب زحمتکشان و از ارادتمندان سرسخت بقائی بوده، توسط وی به تیمسار پاکروان برای استخدام در ساواک
معرفی شده بود که بعد از مدتی از طرف ساواک به آمریکا اعزام گشته و در آنجا به عضویت سازمان «سیا» درآمد و تا
پیروزی انقلاب اسلامی، به مدت 19 سال مسوول ساواک ایران در آمریکا بود.
3ـ شیخ یحیی عبادی طالقانی: فرزند محمدحسین طالقانی، در سال 1293 هش در تهران متولد شد.
به طوری که
معروف است پدر ایشان در علم اصول ممتاز بوده و فرد مقدسی بود.
یحیی عبادی طالقانی بعد از تحصیلات مقدماتی در
مدرسه سپهسالار و مدارس علوم دینیه در تهران، به قم رفته و در آنجا از شاگردان مرحوم سیدمحمد تقی خوانساری
بوده و دروس حوزوی را تا سطح اجتهاد ادامه داد.
وقتی که پدرشان فوت کرد به تهران بازگشته و به جای پدر خود در
مسجد «سیف الدوله» امام جماعت شد.
یادشده با نواب صفوی تماس زیادی داشته است.
از طرفداران آیت الله کاشانی
بوده است.
پرونده های انفرادی ساواک
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 253