تاریخ سند: 27 بهمن 1343
موضوع : اظهارات رئیس جمهور عراق
متن سند:
شماره : 45028 /231
دیروز (24 /11 /43) عبدالسلام عارف ضمن ملاقات با دانش آموزانی که
برای بازدید عراق به این کشور آمده اند اظهار داشت که عراق اولین کشوری بود
که به کوشش استعمار برای ایجاد یک پایگاه در خلیج [فارس] پی برد و آن را به
اطلاع جامعه عرب رسانید و به مستعمرین نیز فهماند که اجازه نخواهد داد فاجعه
فلسطین برای بار دیگر
تکرار شود هدف نهایی
عراق آزاد کردن خلیج
[فارس ]از دست استعمار و
تأمین رفاه ملل آن منطقه
است.
توضیح ـ درباره اینکه
دانش آموزان از چه کشوری
بوده اند دستور تحقیق داده
شد.
* 872 ـ الف
اداره کل هفتم و اداره کل
سوم
توضیحات سند:
* هم چنین امروز
(30 /10 /43) در گزارشاتی
ساواک این چنین نوشت :
ـ برابر اطلاع واصله اخیرا از
طرف ناصر به ملامصطفی پیغام
داده شده که اگر قسمت کردنشین
ایران را تصرف کنی استقلال
کردستان عملی است و برای
اجرای این منظور دولت مصر
حاضر به همه گونه کمک و
همکاری می باشد اما در حال
حاضر ملامصطفی هدفش این
است که فقط با یک دولت
مصاف بدهد و آن هم دولت
عراق است زیرا او به خوبی
می داند که مقدوراتش اجازه
چنین حرکاتی را به وی نخواهد
داد.
ـ از وقتی که جلال طالبانی به
ایران پناهنده شد و طرفداران
وی دم از استقلال کردستان
می زنند عراقی ها سخت ناراحت
شده و به همین علت است که به
قلع و قمع و دستگیری
طرفداران جلال طالبانی
مبادرت نموده اند.
ـ عراقی ها در منطقه خانقین و
دهلران و سوسنگرد با وضع
غیرعادی به تقویت پاسگاههای
مرزی پرداخته اند معمولاً
پاسگاههای عراقی در سنوات
سابق از جوخه و گروههای
شرطه مسلح به سلاح های کالیبر
کوچک تشکیل می شد هم اکنون
در اغلب این پاسگاهها دو دسته
ارابه جنگی و خمپاره انداز و
توپ و در برخی از نقاط
مسلسل ضدهوایی وجود دارد
هر چقدر دولت عراق از
مرزهای ایران نگرانی داشته
باشد به همان اندازه از جنگ و
جدال با اکراد دوری خواهد
ورزید و این موضوع به ضرر
ایران است.
ـ ملامصطفی بارزانی هدفش
این است که فعالیت مصریها و
تعداد افراد ارتش مصر را در
عراق خارج از آن اندازه که فعلاً
موجود است جلوه گر سازد وی
به فرماندهان واحدهای
شورشی که در مرز ایران مستقر
هستند ضمن ملاقات این فکر را
القاء می نماید هدفش این است
که مرزبانان ایران را با این نوع
شایعات متوجه خود نمایند.
همان، صص 465 و 469
منبع:
کتاب
تحولات داخلی عراق و امنیت ملی ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 397