به نام خدا
متن سند:
به نام خدا
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (آل عمران129)
(شهدای راه آزادی و فضیلت را مرده مپندار که به حیات جاودانی زنده اند)
این روزها جامعه اسلامی و به ویژه جامعه روحانیت شاهد فاجعه دردناکی جدیدی بود(فاجعه شهادت حضرت آیتاله حاج شیخ حسین غفاری آذرشهری که به دست جلادان رژیم در گوشه زندان انجام شد) هنوز جامعه روحانیت سوگ شهادت رجال پاک و مجاهدی نظیر حجج اسلام: سیدیونس رودباری1- سیدکاظم قریشی خمینی2 - سبحانی دزفولی و آیتاله سعیدی3 را فراموش نکرده که یکی دیگر از علمای مجاهد تهران به جرم حمایت از قرآن و اعتراض به غارتهای بیپایان این ملت توسط شاه و عمالش و به جرم حمایت بیدریغ ازانقلاب مسلحانه خلق ایران ظرف چند ماه گذشته دستگیر و با کبر سن و نقاهت مزاج در زیر شدیدترین شکنجههای جلادان شاه قرار گرفت و سرانجام به درجه رفیع شهادت رسید و بدین وسیله بار دیگر ماهیت حکومت سیاه پهلوی به دنیا نشان داده شد و زنگ خطری که دائماً کیان اسلام و ملت شریف ایران را تهدید میکند به صدا درآمد.
آیتاله غفاری (ره) زمانی شهید شد که بلندگوهای شاه و مزدوران کلم بِسَر دربار و اوقاف که اخیراً به ساحت مقدس مرجعیت هم رخنه کردهاند پیوسته شاه قاتل را اسلام پناه و خودشان را در زمره دعاگویان "ذات ملوکانه" قلمداد میکنند. شهادت آیتاله غفاری مشت محکمی بود که به دهان این روحانی نمایان خائن و خودفروخته کوبیده شد.
ناگفته پیداست که اگر غفاریها تن به ننگ ذلت میدادند و همچون زالو به مکیدن خون مردم و تامین بهترین زندگی از دست رنج توده فقیر مذهبی مشغول میشدند هیچ گاه گرفتار شکنجههای وحشیانه رژیم نمیگشتند و بلکه مستقیم و غیرمستقیم مورد تفقد و حمایت قرار میگرفتند.
شهادت آیتاله غفاری بیانگر رسالتی است که یک مسلمان آزاده به ویژه اگر لباس رسمی دفاع از مذهب را پوشیده و از بودجه ملت فقیر ارتزاق کند میبایستی ایفاء نماید. شهادت آیتاله غفاری بیانکننده میزان پشتیبانی روحانیت مترقی از انقلاب خلق ایران است و به خوبی نشان میدهد که روحانیت متعهد ایران از انقلاب مسلحانه خلق ایران (که یک ضرورت تاریخی بوده و جز آن برای نجات توده محروم راهی نیست) استقبال کرده و حتی برای پشتیبانی و دفاع از آن به قربانی دادن نیز آماده است. تبعیدهای پی در پی و زندانی شدنهای دهها روحانی مبارز و شکنجههای طاقت فرسای آنان و شهادتهای پارهای از آنها شاهدی گویا بر این ادعا است.
حوزه علمیه قم بهعنوان اعتراض به اعمال وحشیانه رژیم نسبت به دانشجویان مبارز دانشگاهها و حملههای بیشرمانه به مراکز تجمع آنها و دستگیریهای دانشمندان و روشنفکران مسئول از قبیل استاد محترم دانشگاه جناب آقای دکتر علی شریعتی و ضرب و شتمهای قرون وسطایی در شکنجهگاههای رژیم و کشتار بیرحمانه انقلابیون پیشگام خلق و سختگیریهای بیسابقه در سطح زندانهای سیاسی و حتی جلوگیری از انجام فرایض مذهبی و بازرسیهای منطقهای و یورشهای شبانه ماموران دژخیم صفت رژیم به منازل مردم بیپناه و تعطیل کردن مساجد و مراکز روشنگری و بیداری مردم از قبیل مسجد هدایت، مسجد جاوید، حسینیه ارشاد و غیره و کشتن ناجوانمردانه حضرت آیتالله غفاری در زیر شکنجه و تبعید و زندانی کردن بیش از 3 نفر از اساتید برجسته و فضلای حوزههای علمیه قم و تهران از قبیل آیات و حجج اسلام آقایان: منتظری - ربانی شیرازی - مشکینی4 – انواری5- حجتی کرمانی - علوی طالقانی- مفتح 6- آذری7- جنتی8 - خزعلی - تهرانی، گرامی- یزدی9- فاضل1- صالحی - احمدی خمینی - صانعی11 - انصاری شیرازی12 - ربانی املشی - طباطبایی – عبائی - مومن قمی - منتظری قمی - راشد یزدی13- امید - غیوری14– جعفری - جنتی کرجی - عالمی سمنانی - صالحی مازندرانی - معادیخواه - مولانا15 - شریعتی سبزواری – عندلیب16- عرفاء - سالاری - ناصحزاده – طارمی و دهها تن دیگر و به خاطر اعتراض به استثمار و غارت این ملت توسط آمریکا و اسرائیل به مدت 2 روز حوزههای درس را تعطیل نمود و در ظرف این 2 روز مجالس ختمی از طرف جامعه روحانیت به عنوان تجلیل از روح شهید بزرگ" غفاری عزیز" برگزار و در آن مجالس روحانیون و سایر طبقات با فریادهای اعتراضآمیز خود و با تظاهرات پرشکوه و درگیریهای پی در پی با ماموران جلاد رژیم خشم خود را نسبت به دستگاه فاشیستی هیئت حاکمه ایران ابراز داشتند و باز در همین زد و خوردهای اخیر طلاب و جوانان قم با پلیس تعداد زیادی از آنان زخمی و دستگیر و به زندان قم و کمیته تهران فرستاده شدند.
ما این اعمال وحشیانه قرون وسطایی را که روز به روز بر شدتش افزوده میگردد (و این خود نشانه ضعف و وحشت بیش از حد دستگاه از پیشرفت انقلاب خلق میباشد) محکوم کرده و از اساتید دانشگاهها و حوزههای علمیه و طلاب و دانشجویان محترم میخواهیم که به مبارزات پیگیر خود ادامه دهند و به دعوت مرجع بزرگ اسلام، پیشوای مبارز و رزمنده خود حضرت آیتالله العظمی خمینی مدظله پاسخ گویند و بدانند که پیروزی از آن مردان خدا و شکست قطعی از نیروهای شیطانی و استعمارگر است.
هرچه محکمتر باد پیوند مبارزه نیروهای مذهبی توده محروم و ستم دیده خلق ایران مستحکمتر باد اتحاد نیروهای انقلابی و دانشجویی.
پر شکوه باد اسلام انقلابی و ضد آریامهری. جامعه روحانیت مترقی ایران
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام والمسلمین شهید یونس رودبارى در سال 1311 ﻫ ش در یکى از روستاهاى رودبار به دنیا آمد. دروس مقدماتى را در زادگاهش گذراند و براى ادامه تحصیل راهى حوزه علمیه قم شد و مدت 10 سال در این شهر به تحصیل پرداخت. شهید رودبارى در حادثه حمله مأمورین ساواک به مدرسه فیضیه در سال 1342 مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و مدت کوتاهى پس از این حادثه به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
2. شهید حجتالاسلام سید کاظم قریشی، فرزند سید جمال در شهر خمین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی و تحصیلات ابتدائی در 15 سالگی در شهر خمین مشغول تحصیل علوم اسلامی شد و پس از مدتی به شهر مذهبی قم رفت و به تحصیلات خود ادامه داد. در سال 1341 و 1342 که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) پایه آغاز شد، سید کاظم قریشی در پیشبرد هدفهای آن، کوشش فراوان نمود، به طوری که در سال 1342 اعلامیههای امام(ه) را به رغم جو اختناق و اذیت های ساواک به تنهایی در تهران تکثیر میکرد. هنگامی که امام خمینی(ره) به ترکیه تبعید شد، وی در رمضان همان سال برای تبلیغ به شهرستان خمین رفت و پس از ایراد سخنرانی های شدید علیه رژیم پهلوی توسط ساواک دستگیر و پس از انتقال به اراک و تهران مدتی زندانی شد. وی پس از آزادی، در مراجعت به خمین، مورد استقبال قرار گرفت. وی هنگامی که زندانی بود دچار بیماری شد و هنگام عمل جراحی به شهادت رسید. ساواک علت بیماری وی را زخم معده عنوان کرده بود.
3. شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدى خراسانى در دوم اردیبهشت ماه 1308 ﻫ ش در منطقه «نوغان» مشهد دیده به جهان گشود. دروس ابتدایى را نزد پدرش سیداحمد آموخت و در دوران نوجوانى به لباس روحانیت درآمد. او براى ادامه تحصیل به مشهد رفت و منطق و اصول را نزد عالمان برجستهاى چون ادیب نیشابورى، شیخ هاشم قزوینى، شیخ کاظم دامغانى و شیخ مجتبى قزوینى فرا گرفت. پس از پایان دروس سطح به شهر قم هجرت کرد و از محضر آیات عظام بروجردى و میرزا هاشم آملى کسب فیض نمود. با راه یافتن به محضر درس حضرت امام خمینى (ره)، جزو نامدارترین شاگردان ایشان شد و با دریافت لبّ اسلام ناب محمدى، تلاشهاى سیاسىاش آغاز گردید. اولین بار در آبادان به خاطر سخنرانى علیه حکومت دستگیر شد که با وساطت آیتالله العظمى بروجردى آزاد گردید. پس از آن به فرمان ایشان براى تبلیغ و تدریس به کویت رفت و چند سال در این کشور اقامت گزید. در حادثه 15 خرداد 1342 که منجر به دستگیرى امام خمینى گردید، در کویت رژیم شاه را به باد انتقاد گرفت و با ارسال نامه براى مراجع مقیم نجف آنان را از خطرى که جان امام را در ایران تهدید مىکرد، مطلع نمود. پس از چند ماه به قصد زیارت حضرت امام با لباس مبدل وارد ایران شد و به دنبال تبعید ایشان از ترکیه به نجف، خود را به آنجا رسانید و براى بهتر شناساندن امام به علما و مدرسین حوزه علمیه تلاش فراوانى کرد. او در مسیر مبارزه علیه رژیم شاه بارها توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت، دستگیر شد و ممنوعالمنبر گردید. وى در ماجراى کاپیتولاسیون، به شدت علیه مستشاران آمریکایى به انتقاد پرداخت. پس از بازگشت به قم، به دعوت عدهاى از مؤمنین جنوب شرقى تهران، به مسجد موسىبن جعفر (علیهالسلام) آمد و ضمن اقامه جماعت در آنجا، مسجد را به صورت پایگاهى قوى علیه رژیم شاه درآورد. در سال 1345 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و 66 روز بازداشت بود. سال بعد به طور مخفیانه به عراق رفت. در سال 1347 به فرمان امام مأمور جمعآورى کمک براى فلسطینیان شد. در اردیبهشت 1349 در اعتراض به مشارکت سرمایهداران آمریکایى در اقتصاد ایران سخنرانى کرد. او ورود سرمایهگذاران آمریکایى به ایران را خیانتى بزرگتر از کاپیتولاسیون و قراردادى استعمارىتر از تنباکو مىدانست و با سخنان تند، نامهها و بیانیههاى افشاگرانه، رژیم شاه را سخت به وحشت مىانداخت. به همین دلیل در روز 11 خرداد 1349 مأموران با هجوم به منزل وى، او را دستگیر و به زندان قزلقلعه بردند. مدت 10 روز تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و استقامت نمود تا آن که سرانجام مأموران ساواک با طرح مرموزى در روز 20 خرداد 1349 با قطع برق زندان و یورش به سلولش، با پیچیدن عمامه به دور گردنش، وى را شهادت رساند. در تاریخ 21 خرداد، جنازه شهید براى مراسم کفن و دفن به قم انتقال یافت. ساواک براى جلوگیرى از حرکت مردم، به طور مخفیانه جنازه را دفن کرد؛ در حالى که در مراسم دفن، به غیر از چند نفر ساواکى و شاهد محلى تنها سید محمد سعیدى، فرزند آن شهید حضور داشت. رئیس ساواک براى جلوگیرى از شرکت مردم و روحانیون در مراسم ترحیم شهید آیتالله سعیدى، دستور داد کسانى که در این زمینه تبلیغ یا فعالیت کنند به مدت سه سال تبعید گردند. در حالى که جو خفقان و وحشت در همه جا حاکم بود و ساواک از تشکیل مجالس ترحیم براى شهید ممانعت مىکرد، جمعى از مردم تهران، در حالى که روحانى مجاهد آیتالله سید محمود طالقانى و دکتر عباس شیبانى در جلو جمعیت در حرکت بودند، با بازگشایى مسجد موسىبن جعفر (علیهالسلام) که از تاریخ بازداشت شهید بسته بود، اولین مجلس ترحیم را براى او برگزار کردند. به همین علت در تاریخ 22 خرداد، آیتالله طالقانى و دکتر شیبانى بازداشت شدند و در قم، طلاب حوزه علمیه با انتشار اطلاعیهاى از کیفیت شهادت مرحوم شهید آیتالله سعیدى، توطئهها و اقدامات اخیر رژیم پرده برداشتند.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدى، تهران،مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1376
4.آیتالله علىاکبر فیض مشکینى، فرزند علی در سال 1300 ﻫ ش در روستاى «آلنى» در یک فرسخى مشکینشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و علوم قدیم را در مشکین شهر انجام داد. سپس به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر مشغول تحصیل شد و دوره خارج فقه و اصول را نزد مدرسان سرشناس حوزه علمیه قم از جمله آیات عظام محقق داماد، حجت کوه کمرى، بروجردى و امام خمینى (ره) فرا گرفت. بعد از قیام 15 خرداد 1342 سالهایى از عمر خود را در زندان و تبعید گذراند. وى یکى از مدرسین برجسته علم اخلاق و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود. آیتالله مشکینى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مسئولیتهاى زیر را به عهده گرفت : حاکم شرع دادگاههاى انقلاب، امام جمعه قم، امام جمعه موقت تبریز در مدت کوتاهى از سال 1360، سه دوره نماینده مجلس خبرگان رهبرى که همواره ریاست آن مجلس را عهدهدار بود و عضو و رئیس شوراى بازنگرى قانون اساسى در سال 1368. آیتالله علیاکبر مشکینی در سال 1386 دار فانی را وداع و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب چهلم، آیتالله علیاکبر فیض مشکینی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
5. آیتالله شیخ محمدباقر محیالدین انواری، فرزند آیتالله زین العابدین انواری در سال 1305 ﻫ ش در همدان به دنیا آمد. پس از تحصیلات دوره ابتدایى به آموزش علوم دینى روی آورد. بخشی از تحصیلات دینی را در حوزهی علمیهی قم و قسمت عمده آن را در تهران فرا گرفت. از اساتید ایشان میتوان به آقایان: آیتالله محمد باقر آشتیانی، عماد رشتی و آیتالله محمدتقی آملی اشاره کرد. در سال 1341 ش همراه با شهید آیتاللّه مرتضى مطهرى و شهید آیتاللّه دکتر محمد بهشتى هسته روحانى هیاتهاى مؤتلفه اسلامى را تشکیل داد. پس از اعدام انقلابى حسنعلى منصور دستگیر و به 15 سال زندان محکوم شد که پس از 12 سال آزاد شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى از طرف امام (ره) به عنوان نماینده ایشان در شهربانى منصوب شد. در دوره اول مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم رزن به مجلس شوراى اسلامى راه یافت. و همچنین نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان بود و مسئولیت نمایندگى حضرت امام در کمیته اصناف را نیز بر عهده داشت. آیتالله انوارى از اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران و مدتی رئیس مرکز رسیدگى به امور مساجد بودند. آیتالله انواری در 23 مهر سال 1391 دار فانی را وداع گفته و پس از تشییع باشکوهی در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
6. شهید آیتالله دکتر محمد مفتح عالم اندیشمند، مبارز ژرفاندیش، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم معاصر، در سال 1307ﻫ ش در همدان متولد شد. پس از دوره دبستان، جهت فراگیرى معارف اسلامى به مدرسه مرحوم آخوند ملاعلى معصومى همدانى(ره) رفته و پس از آن در 15 سالگى به حوزه علمیه قم هجرت نمود و در آن جا به سرعت مدارج و مراحل علمى را با استفاده از محضر حضرات امام خمینى (ره)، آیتالله بروجردى، علامه طباطبائى و آیتالله محقق داماد پیمود و به درجه اجتهاد رسید. در کنار آن، دکتراى فلسفه را نیز از دانشکده الهیات دریافت نمود و در نزدیک کردن دو قشر دانشجو و طلبه سعى فراوان کرد. پس از اوجگیرى مبارزه روحانیت و تبعید حضرت امام خمینى به مبارزه در ابعاد مختلف آن ادامه داد که منجر به اخراج وى از آموزش و پرورش و تبعید به نقاط دورافتاده گردید. پس از تبعید ناچار به اقامت در تهران شد و فصل دیگرى از زندگانى مبارزاتى او آغاز گشت. وى در منبر و درس علیه استبداد و استعمار فرهنگى به مبارزه پرداخت. در سالهاى 1340 ـ 1342 جزء مبارزان نهضت امام بود و پس از آن سالها در خط امام حرکت میکرد. بارها دستگیر، تبعید و ممنوعالمنبر گردید. در سال 1352، مسجد جاوید را احیاء و با تشکیل کلاسها، حرکت فرهنگى خود را آغاز نمود، اما ساواک آن مسجد را تعطیل کرد و او را به همراه حضرت آیتالله خامنهاى دستگیر و روانه زندان ساخت. پس از آن، مسجد قبا را تأسیس نمود و آن را به صورت پایگاه مهمى در جهت فعالیتهاى مبارزاتى علیه رژیم شاه درآورد. در سال 1356 و 1357 نماز عید فطر را با عظمت برگزار کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به عضویت شوراى انقلاب و جامعه روحانیت مبارز درآمد. وى همچنین ریاست دانشکده الهیات را به عهده گرفت. شهید مفتح در 27 آذر 1358، در حالى که وارد دانشکده مىشد، به دست مزدوران آمریکا (موسوم به گروه فرقان) به شهادت رسید. از آثار وى حاشیه بر منظومه، ترجمه تفسیر مجمعالبیان و روش اندیشه مىباشد.
ر. ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
7. آیتالله احمد بیگدلىآذرى معروف به آذرى قمی، فرزند حسینعلی در سال 1304ﻫ ش در قم متولد شد. تحصیلات علوم اسلامى را در قم شروع و در سال 1322 جهت ادامه تحصیل راهى نجف اشرف شد. پس از بازگشت، محضر حضرات آیات سید حسن بروجردى، سید محمد محقق داماد و علامه سید محمد حسین طباطبایى را درک کرد. در جریان نهضت ملى شدن نفت فعال و از اعضاى مؤسس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود. وى به دلیل اهتمام به مبارزه با رژیم، چندین بار بین سالهاى 1357 ـ 1345 دستگیر، زندانى و تبعید شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى مدتى حاکم شرع دادگاه انقلاب قم، سپس دادستان انقلاب اسلامى مرکز، دبیر و سخنگوى جامعه مدرسین، عضو مجلس خبرگان رهبرى، عضو شوراى بازنگرى قانون اساسى و نماینده مردم قم در مجلس شوراى اسلامى بود. وى روزنامه رسالت را با جمعى از دوستان خویش تأسیس و مدتها خود براى آن مقاله مىنوشت. از تألیفات ایشان مىتوان جنگ و صلح در اسلام، ولایت فقیه از دیدگاه فقهاى خط امام، شرحى بر وصیتنامه سیاسى الهى امام (ره)، پرسش و پاسخ مذهبى، مالکیت در اسلام، ولایت فقیه از دیدگاه شیخ انصارى، احتکار و گرانفروشى و ... نام برد. آذرى قمى در سال 1377به رحمت ایزدى پیوست.
8. آیتالله احمد جنتى، فرزند هاشم در 1305 ﻫ ش در روستاى لادان اصفهان در یک خانواده روحانى به دنیا آمد. تحصیلات حوزوى را تا 18 سالگى در مدرسه جده بزرگ اصفهان ادامه داد و در خلال این مدت ادبیات را در محضر سیدمحمدباقر سدهى و حاج شیخ على مشکاتى فرا گرفت. در 1324 به قم آمد و در مدرسه فیضیه و حجتیه نزد آیات عظام شهید محمد صدوقى، عبدالکریم تهرانى، حاج سید محمود رضا آقا بهاءالدینى، سید محمدباقر سلطانى طباطبایى، مجاهد و سیدزینالعابدین کاشانى به تحصیل پرداخت و درس خارج فقه و اصول را در محضر آیات عظام سیدمحمدتقى خوانسارى، سیدمحمد حجت، بروجردى، سیدمحمدرضا گلپایگانى و امام خمینى (ره) فرا گرفت. وى پس از فراغت از تحصیل در سال1340 به تدریس فقه، شرح لمعه، رسایل، مکاسب، معالم و کفایه در قم پرداخت. از 1342 در شوراى مدیریت مدرسه حقانى با شهید قدوسى و شهید آیتالله دکتر سید محمد بهشتى همکارى کرد. آیتاللّه جنتى زندگى سیاسى و مبارزاتى خود را از سال 1342 آغاز و در طول مبارزه 4 بار دستگیر و زندانى شد. نخستین بار در 1345 ش به همراه شهید محمد منتظرى، آیتالله احمد آذرى قمى، آیتالله محمد مهدی ربانى املشى، حجۀالاسلام علیاصغر مروارید و آیتالله العظمی حسین نورى همدانى در زندان قزلقلعه محبوس شد. در سالهاى 1350 و 1351 نیز سه مرتبه دیگر دستگیر و مدتى را در زندان بسر برد. در 1351 به مدت سه سال به شهرستان اسدآباد همدان تبعید شد. مسئولیتهاى ایشان بعد از پیروزى انقلاب عبارتند از : رئیس دادگاه انقلاب اسلامى خوزستان، دبیر شوراى عالى تبلیغات، سرپرست سازمان تبلیغات اسلامى، دبیر شوراى سیاستگذارى تبلیغات خارج از کشور، امام جمعه موقت قم و تهران، عضو و دبیر فقهاى شوراى نگهبان، نماینده مجلس خبرگان رهبرى.
9. آیتالله محمد یزدی، فرزند شیخ علی یزدی در سال 1310 ﻫ ش در اصفهان به دنیا آمد. جدش شیخ محمدعلی در حوزه علمیه اصفهان به درجات بالایی رسیده بود. وی علوم مقدماتی را در حوزه علمیه اصفهان فرا گرفت و در حوزه علمیه قم فقه و اصول، منطق و فلسفه را آموخت و دوره خارج را در محضر مرحوم آیتالله العظمی سید حسن بروجردی و امام خمینی (ره) گذراند و تفسیر و فلسفه را از مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی فرا گرفت و به تدریس ادبیات عرب، فقه و اصول فلسفه در حوزه علمیه قم اشتغال داشت. آیتاله محمد یزدی از زمان شهید حجتالاسلام نواب صفوی با مبارزات اسلامی آشنا شد و از آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1341 از چهرههای بارز و مشهور روحانیت مبارز بود و در سخنرانیها و تشکیل جلسات و نوشتن مقالات و امضا و چاپ اعلامیهها فعالیت جدی میکرد که منجر به سه بار دستگیری و زندان در تهران، بوشهر، کرمانشاه و نیز تبعید به بندر کنگان، بندرلنگه، رودبار و اسلامآباد شد. در سالهای 56 و 57 یکی از عناصر اساسی مبارزه به شمار میآمد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمیته استقبال از امام را در قم تشکیل داده و در حفظ امنیت و انتظامات شهر قم به همراه جمعی از یاران انقلاب کوشید و مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی قم را به عهده گرفت و بعد از مدتی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی قم شد و در مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم کرمانشاه انتخاب شد. وی چند سالی نماینده مجلس شورای اسلامی بود و سپس عضو شورای نگهبان شد.
آیتالله یزدی از سوی مقام معظم رهبری به ریاست قوه قضائیه و امامت جمعه موقت تهران منصوب شد و در سال 1378 پس از 10 سال ریاست این قوه توسط مقام معظم رهبری به عضویت شورای نگهبان منصوب شد. وی هماکنون ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را عهدهدار است.
10. آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، فرزند آیتالله فاضل موحدی لنکرانی در سال 1310 ﻫ ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پدرش از علمای بزرگ و از مهاجرین قفقاز و منسوب به شهر لنکران بود که بعد از هجرت به ایران، تحصیلات دینی خود را در حوزههای علمیهی اردبیل، زنجان، مشهد و قم به پایان رسانده و در نهایت در حوزهی علمیهی قم به تدریس علوم دینی اهتمام کرده بود. محمد فاضل تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز کرد و پس از پایان دوران ابتدایی، به تحصیل علوم دینی پرداخت. در مدرسهی فیضیه قم، دروس مقدماتی علوم حوزوی را فرا گرفت و سپس به فراگیری دروس سطح پرداخت. کفایه را از محضر عبدالجواد جبل عاملی آموخت و سطوح و لمعه را نزد آیتالله منتظری فرا گرفت. شرح لمعه را از شیخ اسدالله نورالهی آموخت و رسائل و مکاسب را نزد پدرش و آیات: سلطانی، جبل عاملی و مطهری فراگرفت. سپس به فراگیری خارج فقه و اصول پرداخت. ابتدا از محضر آیتالله میرزامحمد مجاهدی کسب فیض کرد و سپس مدت 11 سال در محضر درس آیتالله العظمی بروجردی حاضر شده، دروس فقه و اصول ایشان را تقریر کرد. پس از آن در درس خارج فقه امام خمینی(ره) شرکت کرد و مدت 9 سال به بهرهگیری از محضر معظمله پرداخت. دروس فلسفه از جمله شرح منظومهی ملاهادی و اسفار ملاصدرا را هم از علامه سید محمد حسین طباطبایی فراگرفت.
آیتالله محمدفاضل لنکرانی مبارزات سیاسی خود را همزمان با آغاز نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آغاز کرد که در اثر آن، به بندرلنگه تبعید شد و مدت چهار ماه در آن شهر به سر برد. پس از آن، محل تبعید وی به شهر یزد تغییر یافت. در یزد، همراه با آیتالله شهید محمد صدوقی به طور مخفیانه با مردم دیدارهایی داشته و با ایراد بیانات افشاگرانه علیه رژیم پهلوی، به ویژه بعد از شهادت حاج آقامصطفی خمینی، همراه با اساتید حوزهی علمیهی قم، نامهی تسلیتی را به محضر رهبر نهضت اسلامی، امام خمینی(ره) فرستاد. وی از روحانیونی بود که اعلامیهی معروف خلع شاه از سلطنت را امضا کرد. آیتالله فاضل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره از نظام اسلامی حمایت و پشتیبانی میکرد و فعالانه در صحنه بود. در اولین دورهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری، از طرف مردم استان مرکزی به نمایندگی آن مجلس برگزیده شد. و سپس به تدریس در حوزهی علمیهی قم پرداخت. وی که از مراجع عظام تقلید بود، در خرداد 1386 بعد از یک بیماری طولانی درگذشت و پیکرش در صحن حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. از ایشان آثار زیادی در زمینههای مختلف علوم اسلامی به چاپ رسیده است که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. نهایت التقریب (تقریر درس خارج آیتالله العظمی بروجردی) 2 . تفسیرالشریعه فی شرح تحریرالوسیله 3 . مدخل التفسیر 4 . حاشیه بر عروۀ الوثقی 5 . حاشیه بر الطهارۀ مصباح الفقیه محقق همدانی 6 . شرع فروع الجهاد و الاجتهاد عروه الوثقی 7 . کتاب الصوم 8 . کتاب القضاء
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393
11. حجتالاسلام شیخ حسن صانعی، فرزند محمد على در سال 1313 ﻫ ش در شهرضا متولد شد. وى یکى از فعالین در امر مبارزه با رژیم شاه بود و به همین جهت به طور مرتب تحت مراقبت ساواک قرار داشت. در یکى از گزارشهاى ساواک در مورد مشارالیه آمده است:
نامبرده فوق یکى از وعاظ افراطى و ناراحت شهرستان قم مىباشد که در مسیر اقدامات ضد ملى خود از سال 2525 اقداماتى به شرح زیر انجام داده است: الف ـ با عدهاى از عناصر ماجراجو و ناراحت که در خارج از ایران به سر مىبرند تماس و ارتباط داشته و آنان را در جریان اتفاقات جارى قرار مىداده است. ب ـ در سال 2526 ضمن ارتباط با عدهاى از طلاب در شهرستان قم تحریکاتى در بین آنان بر علیه مصالح کشور معمول که به همین لحاظ احضار و به وى تذکرات لازم داده شده است. ج ـ در سال 2532 به سبب ارتباط با عناصر مشکوک و انجام فعالیتهاى ضد میهنى به اقامت اجبارى در شهرستان مشکین شهر محکوم مىشود. حجتالاسلام شیخ حسن صانعی، یکی از یاران مورد اعتماد امام خمینی (ره) بود که در طول نهضت اسلامی، همواره در خدمت آن قرار داشت و در این راه دستگیر و زندانی نیز شد که نمونهی آن دستگیری وی در سال 1346ش، در جریان یورش ساواک به منزل امام در قم، به همراه مرحوم حجۀالاسلام حاج سیداحمد خمینی است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت بنیاد 15 خرداد را بر عهده داشته و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز میباشند. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
12. آیتالله یحیى انصارى شیرازى، فرزند محمد در سال 1306 ﻫ ش در نوادیجان سر کوه از توابع داراب فارس متولد شد. وى پس از تحصیلات مقدماتى وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید بزرگ زمان خود امام خمینی (ره)، آیتالله سید حسین بروجردی و آیتالله مرتضی حائری یزدی بهرهمند شد. وی در دوران نهضت امام خمینی (ره) همواره در صف مقدم قرار داشت. در مرداد ماه سال 1343 پس از منبر رفتن در مسجد امام حسن (ع)، مورد تذکر قرار گرفت. در مورخه 12 /12 /43 به جرم اقدام بر ضد امنیت داخلى دستگیر و بازداشت شد و در مورخه 7 /1 /44 از زندان آزاد و قرار بازداشت وى به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل شد. او در پى ایراد سخنرانىهاى افشاگرانه در مورخه 2 /10 /44 از سوى ساواک ممنوعالمنبر شد. در یکى از گزارشهاى ساواک درباره وى چنین آمده است : «نامبرده بالا از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینى در شهرستان قم بوده که در فعالیتهاى ضد امنیتى و تحریک طلاب علوم دینى و متعصبین مذهبى به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعى مورخه 22 /5 /52 شهرستان قم مطرح و نتیجتا به سه سال اقامت اجبارى در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متوارى مىباشد.»
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره مدافع آرمانهای انقلاب و نظام بوده است. زندگی ساده و زیطلبگی او در طول سالهای بسیار طولانی تفاوت چندانی نداشته است و هنوز در منزل بسیار سادهای زندگی میکند. آیتالله انصاری شیرازی هماکنون (1392 ش) در قم حضور دارد و به تدریس و تألیف اشتغال دارد.
13. حجتالاسلام والمسلمین محمدکاظم راشد پوریزدى، فرزند علىاکبر در سال 1316 ﻫ ش در یزد متولد شد. تحصیلات مقدماتى تا پایان دوره متوسطه را در زادگاه خود به پایان برد و مدت کوتاهى به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و به صلاحدید بعضى علما جهت ادامه تحصیل به شیراز مهاجرت کرد. وی در شیراز نزد آیات عظام بهاءالدین محلاتى و ملک حسینى تلمذ کرد و همزمان به تحصیل علوم جدید نیز پرداخت و موفق به اخذ لیسانس ادبیات فارسى و انگلیسى شد. راشدپور یزدی در طول دوران مبارزه بارها طعم تلخ زندان و تبعید را چشید و همواره از یاران آیتاللّه شهید محمد صدوقى در یزد بود. او یکسال در بندر گناوه و یکسال در گلپایگان در تبعید بسر برد و سپس به شهرهاى ایرانشهر و ایذه نفى بلد شد. پس از پیروزى انقلاب در بنیاد شهید به خدمت مشغول شده و اینک در مشهد مقدس ساکن است.
14. حجتالاسلام سید علی غیوری نجفآبادی در سال 1309 ﻫ ش متولد شد. در قم از شاگردان امام(ره) به حساب میآمد و یک دوره اصول و فقه را نزد ایشان گذراند. وی از ابتدای نهضت امام خمینی(ره) با نهضت همراه شد و سال 1341 به شهر ری رفت و مسجدی به امر امام(ره) ساخت و در آنجا به فعالیت پرداخت. وی در این راه بارها دستگیر و زندان شد و در سال 1352 به سیرجان تبعید شد و مدت 3 سال در آنجا بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده امام(ره) در هلال احمر و همچنین در اتاق بازرگانی صنعت و معدن منصوب شد. وی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران است.
15. حجتالاسلام سید عبدالحمید مولانا در سال 1308 ﻫ ش در تویسرکان دیده به جهان گشود. تا سال 1327 در تویسرکان سکونت داشت، ولى پس از آن براى کسب علوم و معارف اسلامى راهى شهر مقدس قم شد و در آنجا سکنى گزید.در فرم بیوگرافى تنظیم شده از سوى ساواک تحصیلات وى در سال 1347 خارج فقه و اصول و شغل وى مدیر مطبوعاتى دارالفکر عنوان شده است.
در تاریخ 8 /3 /48 کتابفروشى وى در قم مورد بازرسى مأموران ساواک قم قرار گرفت و کتب به اصطلاح مضره آن ضبط گردید. همچنین خود وى به ساواک احضار و ضمن پر کردن فرم بیوگرافى تعهدى مبنى بر عدم فروش کتب مضره از وى اخذ شد. در راستاى طرح کلى ساواک مبنى بر تبعید روحانیون به شهرهاى دورافتاده وى نیز همزمان با 25 تن از روحانیون دیگر در تاریخ 23 /5 /52 به اتهام تحریک طلاب علوم دینى و متعصب مذهبى به شورش و بلوا به حکم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعى شهرستان قم به سه سال تبعید در شهرستان تفت در استان یزد محکوم شد. وى در محل تبعید نیز از پاى ننشسته و با آمدن به شهر یزد و ارتباط با شهید آیتالله محمد صدوقى دستورات لازم را از ایشان اخذ مىنمود به همین جهت ساواک به وى متذکر شد که در صورت ترک مجدد محل تبعید به سه ماه زندان محکوم مىشود. در تاریخ 25 /2 /53 محل تبعید وى به شهرستان فومن انتقال یافت و ادامه دوران تبعید را در این شهر سپرى نمود. حجتالاسلام مولانا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن مدیریت و اداره انتشارات درالفکر به همکاری با انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز پرداخت. سرانجام این عالم مجاهد و فرهیخته در تاریخ 8 /8 /1375 دار فانی را وداع گفت.
16. حجتالاسلام محسن عندلیب، فرزند محمدجواد در سال 1327 ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از طى تحصیلات ابتدایى جهت کسب علوم اسلامى عازم شهر قم شده و مدتى را در مدرسه مومنیه قم سپرى کرد. وى در راستاى نهضت امام خمینى (ره) فعالیتى چشمگیر داشته و پیوسته تحتنظر دستگاههاى امنیتى رژیم بود. ساواک در مورخه 20 /9 /49 وى را به جرم تهیه و توزیع جزوه ملحقات رساله امام خمینى (ره) دستگیر و بنا به حکم اداره دادرسى ارتش به یک سال حبس محکوم کرد. وى پس از آزادى در مورخه 16 /9 /50 مجددا فعالیتهاى خود را آغاز کرد. گستره فعالیتهاى وى منجر به دستگیرى مجدد وى شد. این بار ساواک وى را به مدت سه سال تبعید نمود. تبعیدگاههاى وى شهر بابک و یزد بود. (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 213