تاریخ سند: 9 مرداد 1357
موضوع: محاکمه 24 نفر متهمین در ساری
متن سند:
از: 2 ﻫ 1 تاریخ: 9 /5 /2537[]
به: 312 شماره: 2174 /2ﻫ1
موضوع: محاکمه 24 نفر متهمین در ساری
پیرو: 2159 /2ﻫ1 ـ 9 /5 /37
0509
در ساعت 0915 روز جاری دادگاه شعبه دوم جنائی به ریاست آقای صدر گیلانی و مستشاران ولائی و کلانتریان و دادستان نصیریراسخ و 20 نفر وکلای مدافع مورد بحث تشکیل و پس از ورود 24 نفر متهمان مزبور جلسه رسمیت پیدا کرد، همزمان با ورود هریک از متهمان بهمحوطه دادگاه صدای صلوات بیش از 250 نفر از بستگان و آشنایان آنها که در جلوی محوطه دادگستری اجتماع کردهبودند مکرراً شنیده میشد. پس از اعلام رسمیت جلسه و قبل از قرائت کیفرخواست وسیله منشی جلسه یکی از وکلای مدافع بهنام عبدالکریم لاهیجی اظهار داشت مطابق اصل 76 دادگاه علنی است، دیروز اعضای محترم دادگاه از من خواستند تا من از مردم بخواهم آرامش را حفظ کنند تا شما بتوانید به اتهام رسیدگی کنید، آنها قبول کردند و از ما تقاضای بلندگو کردند و شما هم قول دادید بلندگو نصب کنید ولی امروز نه تنها بلندگوئی در کار نیست بلکه در یک سالن دربسته با وجود اینهمه افراد مسلح ما نمیتوانیم با وضعیت موجود از متهمین دفاع کنیم. بنابراین با اجازه از حضور دادگاه ما دفاع نخواهیم کرد سپس تمام وکلای مزبور از جای خود برخاسته1 و از سالن بیرون رفتند. رئیس دادگاه بلافاصله پس از ترک جلسه وسیله وکلای مورد بحث اعلام تنفس نموده ولی 24 نفر متهمین با 55 نفر پاسبان مأمور مراقب در سالن دادگاه بوده و با استفاده از این موقعیت با اقوام خود صحبت میکنند. نتیجتاً در ساعت 1015 تصمیم گرفته میشود به خواستههای وکلای مدافع ترتیب اثر داده و محل محاکمه را تغییر دهند و سالن محاکمه به طبقه فوقانی که گنجایش حدود 300 نفر را دارد منتقل میشود. در ساعت 1025 ابتدا متهمین با مأمورین مراقب وارد سالن میشوند و سپس والدین آنها به سالن وارد که با ورود آنها صدای بلند صلواتهای مکرر شنیده میشود. در ساعت 10:35 رئیس دادگاه، مستشاران و دادستان وارد سالن میشوند لکن وکلای مدافع از حضور در سالن خودداری و علّت عدم حضور آنها این استکه اظهار میدارند هنوز عده زیادی در محوطه هستند و سالن گنجایش کافی ندارد در نتیجه رئیس دادگاه دستور میدهد افرادیکه در محوطه هستند میتوانند بالا آمده و پشت درب سالن که باز خواهد بود بنشینند که بههمین طریق عمل شده است، در این هنگام یکی از وکلای مدافع بهنام دکتر نورعلی تابنده به سالن آمده و پس از بررسی وضع سالن سایر وکلا را دعوت مینماید، در ساعت 10:55 دادگاه اعلام رسمیت میکند و دادستان چگونگی اتهام متهمین را که در زمینه اخلال نظم، ایجاد تخریب و ایراد ضرب به مأمورین دولت در اردیبهشت سال جاری در بابل صورت گرفته بهطور کامل قرائت و سپس گزارشات رؤسای بانکهائی را که متحمل خسارت شده و طول درمان مأمورین مضروب را قرائت میکند سپس متهم ردیف اول بهنام غلامرضا استادان فرزند محمّدعلی شغل دانشجو اهل اصفهان به جایگاه احضار و در دفاع از خود کلیهی اتهامات را تکذیب مینماید سپس دادستان خلاصه اظهارات متهم را خطاب به منشی دادگاه جهت درج و ضبط در پرونده نامبرده چنین قرائت کرد «متهم ردیف یک غلامرضا استادان اظهار داشت دلایل اتهامات را که عبارتند از گزارشات مأمورین شهربانی، سازمان اطلاعات و امنیت بابل، صورتجلسات موجود در پرونده و اظهارات مأمورین انتظامی در نزد آقای بازپرس بابل و اظهارنظر پزشک قانونی و صورت جلسه معاینه محل تنظیم شده توسط بازپرس بابل و صورت مجالس تحقیق از گواهان محلی (کارکنان بانک صادرات شعبه سبزهمیدان بابل) و سایر مدارک و قرائن که برایم قرائت گردید و فهمیدهام تمام دلایل مزبور را تکذیب مینمایم و من در این جریانات دخالتی نداشتهام و در آن روز عازم دانشکده بودم که ناگهان شخصی جلوی من را گرفت و خود را آقاجان نسب معرفی نمود و من را به کلانتری برد و در کلانتری من را به سختی کتک زدند و گفتند هرطور که ما میگوئیم باید بنویسی سپس آقای بازپرس از ما تحقیق بهعمل آورد و هرچه به بازپرس گفتیم ما در این جریان دخالت نداریم توجه نکرد و ما را بازداشت کرد.»
سپس متهم ردیف 2 به نام محسن حبیبی سوادکوهی فرزند عباسعلی شغل محصّل اهل بابل به جایگاه احضار و کلیه اتهامات را تکذیب و خود را بیگناه معرفی و سپس خلاصه اظهارات حبیبی از طرف دادستان برای منشی جلسه جهت درج و ضبط در پرونده نامبرده اینچنین قرائت شد «محسن حبیبی سوادکوهی ضمن تکذیب تمام دلایل اظهار داشت در روز حادثه من در منزل بودم و با شنیدن سروصدا بیرون آمدم (من از خانه بیرون نیامدم و روی تراس منزل بودم) مادرم در جلوی من ایستاده بود در این موقع مأموری من را صدا کرد نزد مأمور رفتم او مرا به کلانتری برد و در کلانتری من را کتککاری کردند و پس از بازداشت آقای بازپرس از من بازجوئی و به من گفت شما را به روز سیاه خواهم نشانید و برای ما قرار بازداشت تعیین کردند.»
سپس متهم ردیف 3 به نام قاسم رضائی فرزند حسن شغل دانشجو اهل بابلسر به جایگاه احضار و کلیهی دلایل اتهام را تکذیب و سپس خلاصه اظهارات وی از طرف دادستان جهت درج و ضبط در پرونده نامبرده اینچنین برای منشی جلسه قرائت گردید «من جلوی کوچه ایستاده بودم که مأموری مچ دستم را گرفت و یک کشیده به من زد و من را به کلانتری برد، من را در انباری انداختند و 8 مأمور برسر من ریختند و من را کتک زدند و همانطوریکه متهم ردیف اول گفت لوله اگزوز ماشینی را که دود گازوئیل داشت جلوی انبار گذاشتند و دود گازوئیل به انبار میآمد بهطوریکه نمیتوانستیم نفس بکشیم، بالاخره ما را به شهربانی بردند و بعد به زندان اعزام شدیم آقای مشیری در زندان از ما تحقیق کرد و گفت پروندهای برای شما بسازم که کسی نتواند آن را حمل کند و سپس 50 هزار تومان قرار وثیقه برای ما صادر نمود و با اینکه اقوام من خواستند با پرداخت وثیقه من را آزاد کنند ولی آقای بازپرس قبول نکرد و ما را بهزندان ساری فرستاد.»
سپس متهم ردیف 4 بهنام حمیدرضا زاهدی2 فرزند روحالله شغل دانشجو اهل بابل به جایگاه احضار و خلاصه اظهارات وی بهوسیله آقای دادستان برای منشی جلسه جهت درج و ضبط در پرونده قرائت شده بهاین شرح است «من علاوه براینکه دانشجو هستم در یک شرکت راهسازی هم کار میکنم و معمولاً هر روز تا ساعت 1230 در منزل درس میخوانم و بعد به شرکت میروم آنروز که روز امتحان من بود ساعت 0200 از منزل حرکت کردم و هنوز چند قدمی از منزل دور نشده بودم دیدم مردم را میزنند و صدای تیر بلند شد در این هنگام باطومی به سر من خورد و موقعی که به هوش آمدم دیدم در شهربانی هستم در شهربانی من را کتککاری کردند و روانه بازداشتگاه نمودند در بازداشتگاه سرپاسبان احمد یا سرپاسبان مصطفیپور مرا به فلک بست و بعد گفت بلند شو جلوی من راه برو من قبول کردم بعد گفت جلوی من برقص من هم رقصیدم و آنها میگفتند چه نمایش کمدی خوبی سپس دوباره من را به فلک بستند و بعد به زندان شهربانی اعزام کردند، در زندان بازپرس از ما بازجوئی کرد فکر کردیم شاید وضع ما بهتر شود ولی بازپرس هم ما را مورد بیمهری قرار داده و نگذاشت ما بنویسیم و خودش همه چیز را نوشت و به ما گفت امضاء کن، در حال حاضر من بدون خطا در زندان هستم و تقاضا دارم در اسرع وقت به وضع من رسیدگی شود.»
سپس متهمین ردیف 5 تا 8 به ترتیب خلیل لاهوتی فرزند نصرتالله دانشجو اهل رودسر. حسین رزاقی فرزند رجب دانشجو اهل شاهی. جواد فیاضمهر فرزند حسین دانشجو اهل کرمانشاه و عبدالرحیم صالحه فرزند محمد دانشجو اهل اهواز به جایگاه احضار و کلیه دلایل اتهام را تکذیب و خلاصه اظهارات آنها وسیله دادستان جهت درج و ضبط در پرونده برای منشی جلسه قرائت گردید. جلسه دادگاه در ساعت 1300 روز جاری خاتمه یافته و رسیدگی به اتهام سایر متهمین به ساعت 800 فردا 10 /5 /37 موکول گردید.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: ضمن تائید نظریه شنبه مطالب حائز اهمیت این جلسه روی نوار ضبط و در صورت لزوم درثانی اعلام تا تقدیم گردد. نتیجه رسیدگی به وضع سایر متهمین مستمراً به عرض خواهد رسید. دوستان
نظریه چهارشنبه: نظریات فوق مورد تائید است. رومی
محترماً در صورت تصویب ارسال گردد. پورجوان 9 /5 /37
محتشم 9 /5 /37
1ـ ارسال شود 2ـ هر روز به صورت تلفنگرام به مرکز منعکس نمائید. بیگدلی 9 /5 /37
توضیحات سند:
1. در اصل: برخواسته.
2. اداره کل سوم حدود 5 ماه بعد از این مسئله، طی شماره: 6941 / 324 - 28 /9 /57 درباره حمیدرضا زاهدی فرزند روحالله به ساواک مازندران نوشت: «اداره دوم نیروهای مسلّح شاهنشاهی اعلام نموده که نامبرده بالا یکی از منسوبین ستوان دوم مسعود زاهدی فرزند خیرالله میباشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید تحقیق و اعلام نمایند که آیا در بازجوئیهای انجام شده از یادشده فوق مواردی که حاکی از همکاری و یا همفکری مشارالیه با ستوان دوم مسعود زاهدی باشد به دست آمده است یا خیر؟»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 490