صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

عریضه سرگشاده به حضور بندگان شاهنشاه آریامهر ارواحنا فداه

عریضه سرگشاده به حضور بندگان شاهنشاه آریامهر ارواحنا فداه


متن سند:

ما طبقه زحمتکش فرهنگیان از پیشگاه پدر تاجدار خود اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر که همواره در پیشبرد هدفهای مقدسه خاصه امر آموزش از بذل عنایت دریغ نمی فرمایند استمداد می کنیم که هر چه زودتر به وضع اسف بار این صنف بی پناه رسیدگی فرمایند.
چندی است که معلمان باسابقه و باتجربه به علت وضع آشفته و عدم تأمین مالی استعفا نموده و عطای وزارتخانه را به لقایش بخشیده اند چرا باید محلی که اساس تعلیم نونهالان کشور است از افراد برگزیده و لایق تهی بماند؟ یکی از دبیران باتجربه که لیسانسیه فیزیک است و اخیرا بازنشسته شده می گفت پس از سی سال خدمت 2000 تومان حقوق بازنشستگی می گیرم در صورتی که فرزندم که سال گذشته لیسانس فیزیک شده در یکی از مؤسسات در اولین روز استخدام معادل حقوق سی ساله مرا دریافت می نماید.
آیا این تبعیض قابل توجیه است؟ اگر فلان معلم در اقصی نقاط مملکت از گرسنگی بمیرد و بچه اش از بی دارویی در بستر مرگ جان دهد چه لطمه ای به وزارت خانم وزیر باشرف خواهد خورد واگر دبیری در کلاس هشتاد نفری بی نور و مرطوب گچ بخورد و سرانجام از درد سل و روماتیسم در بستر بیماری افتد کجا خانم فرخ رو پارسای متأثر می شود؟ و اگر دسته دسته از معلمان از تعلیم روگردانده به سایر مؤسسات روی آرند این وزیر نالایق و معاونین از خدا بی خبرش تا کی سر به خواب غفلت دارند و کی و چگونه می توانند مسئولیت خود را در برابر ایده شاهنشاه آریامهر که پیشرفت فرهنگ و ترقی و تعالی نوجوانان را خواستار می باشند جوابگو باشند؟ تا کی اندر چو بنفشه سر غفلت در پیش حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار ما اینک صریحا اعلام می کنیم و به پیشگاه مبارک ذات اقدس شاهنشاهی عرضه می داریم تا زمانی که این سبکسر بی آبرو و دستیاران دغل بازش که دست به نهب و غارت اموال فرهنگیان گشوده اند از سر راه برداشته نشوند ما از پای نخواهیم نشست و به مبارزه خود ادامه خواهیم داد تا فرهنگی بوجود آید که از وجود رجاله هایی چون بطحایی دزد حیله باز و والی زاده پست فطرت پرونده ساز و این خانم بی نماز و دیگر دستیاران بی شرم و پر آزش منزه تا سازندگان انسان های فردا که در مسیر انقلاب اداری و آموزشی گام برمی دارند بتوانند آرمانهای اجتماعی و انقلابی شاهنشاه آریامهر را تحقق بخشند.
حال ملاحظه بفرمائید که کار خانم وزیر از چه قرار است : اخیرا دبیر شیمی منحصر به فرد دبیرستان امیرکبیر که در سه دبیرستان دیگر هم تدریس می نمود به سمت راهنمای تعلیماتی منصوبش نمودند و کلاسهای ششم متوسطه را که باید با آئین نامه جدید امتحان نهایی بدهند بدون دبیر گذاشته اند سپس بهمان دبیری که راهنمای تعلیماتش نمودند پیشنهاد دادند ساعتی سی تومان به عنوان حق التدریس گرفته و کلاسهای ششم دبیرستان امیرکبیر را اداره نمایند.
چه ضرورت دارد که دبیر علوم را در وسط سال تحصیلی پس از امتحانات ثلث اول راهنمای تعلیماتی نمایند؟ قطعا در شماره 26 آذر 49 روزنامه کیهان خوانده اید که وزیر بی پارسای آموزش و پرورش گفته است نباید تبعیض قائل شد در صورتی که خودش با صدور ابلاغ های متعدد و متفاوت و گذاردن افراد نالایق به سمت مدیرکل و ریاست ادارات و پرداخته اضافه کار به افراد خاص در مفهوم خانم وزیر تبعیض نیست.
آیا دکتر مرشد کیست که سمت مشاور پزشکی خانم وزیر را دارد و ماهانه چهار هزار تومان از بودجه ضعیف فرهنگ که باید صرف تعلیم و تربیت نونهالان گردد دریافت بدارد؟ اصولاً مشاور پزشکی در وزارتخانه ای که متجاوز از پنجاه نفر پزشک در پایتخت دارد چه مفهومی دارد؟ آیا نمی شود وزیر یا معاونانش از وجود این پزشکان برای درمانهای خصوصی خود استفاده نمایند که دیگر دکتر مرشدها را مشاور ننموده و یا لااقل آنها را برای درمان معلمین و محصلین به مدارس اعزام دارند؟ خانم وزیر تصور کرده است وزارت آموزش و پرورش دبیرستان رضاشاه کبیر است که زمان تصدی ریاست آن یک سوم شهریه آن را حیف و میل نماید و شبها با محصلین در خانه هایشان به قمار و می گساری بپردازد.
واله باله محیط آموزشی باید مبری از هرگونه فساد و تباهی باشد.
عجیب است وزیر بی لیاقت و معاون بی کفایتش مهدی بطحایی می گویند باید از عواید محلی حقوق بیشتری به معلمین داد.
عواید محلی چیست؟ بستن مالیات بر دوش مردم!!! اگر حرفهای شما تبلیغات نیست و راست می گوئید از اسراف و تبذیر و دزدی و غارت و چپاول و تطاول خودداری کرده به حقوق معلمین زحمتکش اضافه نمائید تا مجبور نشوند از بانک بازرگانی همه ماهه با ربح سنگین برای کمبود مخارج خود وام گرفته و یا اجناس گرانقیمت را بالاجبار از فروشگاه فرهنگیان به قسط خریداری نمایند.
آیا شاهنشاه مفخم و معظم رهبر با خرد ملت ایران اجازه می فرمائید بعرض مبارکشان برسانیم که بودجه محرمانه وزارت آموزش و پرورش قبلاً 150 هزار تومان بوده که هم اکنون این رقم به 500 هزار تومان رسیده است که آن هم طبق اسناد تنظیمی موجود در چند فقره که هر کدام آن بیست هزار تومان بوده است در وجه مجید سرتیپی خوش صورت بدسیرت که در آن موقع مدیرکل دفتر وزارتی و هم اکنون مدیر کل روابط عمومی است و با خانم وزیر سری و سری دارد پرداخت گردیده است ولی اگر معلمی رنجدیده و مریض احتیاج به مبلغی ناچیز داشته باشد خانم وزیر از چنین کمکی امتناع می نماید.
خوب است بدانید که علت تغییر آقای فرزام مدیرکل سابق حسابداری این بوده است که ایشان به مقاماتی گزارش داده است که خانم وزیر 500 هزار تومان بودجه محرمانه که در اختیار دارد به دفعات مختلف و هر دفعه بیست هزار تومان در وجه مجید سرتیپی پرداخت نموده و گزارش و افشای این حقیقت باعث خشم وزیر و تعویض ایشان گردیده!!! به به از این چپاول علنی...
دیگر از اقدامات مشعشعان وزیر بی تدبیر و معاون پارلمانش این که مرکز تربیت معلم را در خیابان ری تخلیه نموده و مکانی نامناسب که به هیچ وجه اطاقهای آن برای کلاس مناسب نیست به مبلغ 12 هزار تومان در ماه اجاره نموده اند و محل سابق را بدون استفاده گذارده اند.
شنیده شده است که چهار ماه مال الاجاره را به عنوان دستخوش به مهدی بطحایی داده اند تا او بتواند در هتل کمودور از سام استاندار اصفهان و رجبی مختلس مدیر کل رفاه معلم و مهندس مدیر (مهندس قلابی) مدیر کل امور حرفه ای دعوت نموده تا در این اجتماع که خانم بطحایی هم حضور داشته است طرق نیل به وزارت آقای ...
پیش بینی و ارزیابی گردد.
وا اسفا بر ما و شما و فرهنگیان که سرنوشت نسل آینده کشور به دست مهدی بطحایی دسیسه باز و مجید سرتیپی بدضمیر و حسین رجبی توطئه گر باشد.
آیا تقدیر و سرنوشت 140 هزار معلم محروم و زحمتکش و صدها هزار دانش آموز معصوم این آب و خاک باید بدست این تبهکاران سالوس ورز سپرده شود؟ ادب اقتضا نمی کند که از دهان ما که خود فرهنگی و مربی هستیم سخنی خلاف ادب بگوئیم والا کارهای خلاف عفتی که زعمای فعلی آموزش و پرورش با استفاده از موقعیت اداری خود مرتکب می شوند و هر کس از شنیدنش متأثر و متألم می گردد فاش می ساختیم واقعا تأسف دارد وزارتخانه ای که درخشان ترین چهره انسانیت یعنی معلمان تحصیلکرده در آن خدمت می کنند بدست چند نفر بی عفت و دزد افتد و آبروی طبقه شریف و نجیب و اصیل معلم را ببرد تازه وزیرش هم ادعا نماید که از طبقه معلم برخاسته است.
ما به صدای بلند می گوییم شاهنشاها که خود رهبری باخرد، عاقل، دلسوز ،مدبر، متفکر لایق و ملت دوستی هستید فرخ رو پارسای از ما معلمین نیست و با اعمال ننگینش عار داریم بگوئیم او از طبقه معلم است آری او با این اعمال مفتضحانه اش نمی تواند مجری منویات ذات اقدس همایونی شاهنشاه آریامهر باشد.
بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه ارواحنا فداه وزیری را حمایت می فرمایند که در مسیر انقلاب گام بردارد نه کسی که معلمین را که برای رشد اجتماع و به ثمر رساندن افراد صالح و شایسته که چشم و چراغ مملکت باید باشند ناراضی سازد نه آن که به عنوان ساختن مدرسه پانزده ملیون تومان وام از بانک اعتبارات صنعتی در تهران بگیرد و حیف و میل نماید ما پیشنهاد می نمائیم که این وام پانزده میلیون تومانی که هم اکنون وزیر و بطحایی و دستیارانشان می خواهند از آن کیسه های خود را بیش از پیش پر نمایند تحت نظر کمسیونی به مصرف امور ساختمانی برسد که چهار نفر از معلمین پایتخت، دو نفر آموزگار و دو نفر دبیر به طریق انتخاب نه انتصاب تعیین گردند تا با نظارت آنها این مبلغ به مصرف واقعی برسد.
آیا می دانید مهدی بطحایی که در سمت معاونت انجام وظیفه می کند آموزگاری ساده در بروجرد بوده است که تبلیغات انحرافی علیه مصالح ملی داشته است که ایده و خواسته اش را به پسرعمویش مسعود بطحایی که با تیمور بختیار خائن کثیف مزدور وطن فروش کار می کرده و اینک بدست عدالت افتاده و به حبس ابد محکوم گشته یا بطحایی دیگری که عضو کنفدراسیون به اصطلاح می باشند و به دستیاری و کمک عمویش مهدی بطحایی پس از مردودی از امتحان اعزام محصل به خارج به آمریکا عزیمت که در آن جا به واسطه عملیات ننگینش اخراج شده و اکنون در تهران مانند پسرعموی دیگرشان تحت تعقیب است.
سؤال ما از معاون پارلمانی وزیر آموزش و پرورش این است که با اطلاع از سوابق دو پسر عمویش چرا به آنها پول داد تا یکی به آمریکا و دیگری به عراق برود و با خائنین ملل و ملت تبانی کرد و علیه مصالح مملکت قیام نماید؟ ما خطاب به مهدی بطحایی و امثال او می گوییم : شما که از همه چیز این مملکت برخودارید حقوق ماهی شش هزار تومان می گیرید و به برکت مقامتان خانه مجللی در خیابان وزرا ساخته اید ماشین سواری با راننده و بنزین رایگان در اختیارت می باشد و تمتع کامل و بهره برداری کافی و وافی می نمائید دیگر چرا به وسیله پسرعموهایت توطئه علیه وطنت می کنی؟ آقای بطحایی وزیر شدن احتیاجی به این گونه خیانتها ندارد شما باید بدانید دستگاه و مراجع انتظامی بسیار قوی است و پشتوانه آنها هم اراده خلل ناپذیر ملت ایران به زعامت شاهنشاه آریامهر است و ما با توجه به این حقیقت به شما و دیگر رجاله های خائن و بی وطن اعلام می کنیم که محال است بتوانید در این قبیل دسایس و خیانتها کمترین توفیقی حاصل نماید زیرا ملت نجیب و غیور ایران حامی پادشاه ملت درست و عدالت گستر خویش است و همه افراد و آحاد ملت می گویند زنده باد شاه پاینده ایران

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرخ روی پارسای صفحه 217



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.