صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات اللهیار صالح

تاریخ سند: 2 خرداد 1349


موضوع: اظهارات اللهیار صالح


متن سند:

موضوع: اظهارات اللهیار صالح
رونوشت گزارش خبر شماره 1012 /21-2 /3 /1349

ساعت 8 صبح روز 24 /2 /49 آقای علی آل یاسین به منزل آقای اللهیار صالح در تهران خیابان فخررازی شماره 79 وارد شد.
مذاکرات ابتدایی در خصوص وضع بیمارستانهای کاشان و مجهز نبودن آنها بحث شد، مخصوصاً زایشگاه شیر و خورشید؛ اظهار داشتند به اتفاق آقای دکتر جهانشاه صالح رفتیم بیمارستان زنان شیر و خورشید کاشان، چیزی که نمی‌شود به اینجا گفت زایشگاه و بیمارستان است. آقای جهانشاه بسیار از دیدن وضع شیر و خورشید کاشان ناراحت شدند.
آقای آل‌یاسین گفت حالا که آقای حاج عباس گلپرچی در خیابان شاه عباس در محل گورستان قدیمی و متروک یحیی آباد بیمارستان و درمانگاه دیگری برای شیر و خورشید می‌سازد، آنها که از عهده اداره بیمارستان متینی و زایشگاه برنمی‌آیند، چطور اینجا را اضافه بر تشکیلات خود نگاهداری خواهند نمود.
آقای صالح گفت پس خبر نداری که قرار است بیمارستانهای تقوی و اخوان و درمانگاههای وزارت بهداری را هم بدهند به شیر و خورشید. شما منتظر بدتر از اینها هم باشید، اگر حالا این دو بیمارستان مختصر حرکتی دارد فردا که آنها را به شیر و خورشید دادند و آقای ارباب سلیمانی مدیر عامل شیر و خورشید که فقط در انار و باغ میوه در فین کاشان اطلاعاتی دارد، مانند کرم ابریشم سردرگم خواهد شد. این آقا نه اطلاع از امور اداری دارد، نه مالی و با زد و بند مدیرعامل شده است. خدا عاقبت مردم کاشان را بخیر کند.
بعد از این راجع به کتابی بحث شد که آقای حسن نراقی در باب اماکن قدیم کاشان و سنگ مزارات و نوشته کتیبه‌های مساجد و آب ‌انبارهای قدیمی تهیه نموده است و نقاط ضعف این کتاب گفتگو شد.
آقای آل یاسین گفت کار بحرین هم که تمام شد، امروز در مجلس به آن رأی خواهند داد. آقای صالح اظهار داشت کار استقلال بحرین دو سال قبل تمام شده بود، حتی پرچم آن را هم در سازمان ملل گذارده بودند. اعلیحضرت به محض اطلاع از این مطلب، شخصاً به امریکا تشریف بردند و خواهش کردند که فعلاً سر و صدای آن را بخوابانند و در سرویس اخبار نگذارند تا کم کم زمینه افکار عمومی در ایران آماده شود. این بود که در نطقی راه را برای رجوع به آراء عمومی باز کردند و باز فاصله‌ای رعایت شد تا به این ترتیب از آب درآمد. بنده می‌دانم هیچ وقت ممکن نبود بحرین جزء ایران شود، ولی یک طلبکاری ملت ایران از دولتهای بزرگ غرب بود که اقلاً شفاهاً این مطالبه برای ما مفید بود. سناتور امریکائی گفت شاه ایران ژست کریمانه‌ای در خصوص بحرین نشان دادند؛ بلی، پدر ایشان هم در موقع مسافرت به ترکیه همین ژست را در واگذاری مرتفعات آرارات به دولت ترکیه نشان داد. کوه آرارات موقع مهم سوق‌الجیشی دارد و در افسانه‌ها هم هست که کشتی نوح پس از طوفان در این کوه به زمین نشست. به هر حال واگذاری هر قطعه از خاک وطن به بیگانه غلط است، زیرا اشتهای بیگانگان تمام ‌شدنی نیست. آقای تیمسار جهانبانی1 که مدال تخصص در امور شوروی را به خود اختصاص داده، کارش این است که در کمیسیونهای سرحدی فقط تسلیم روسها بشود که در چند نقطه مقداری از خاک ایران را به روسها داده است و حالا هم قرار است کمیسیون دیگری این آقا[را] ببرند و حتماً قرار است یک امتیاز دیگری به روسها داده شود.
با رفتن انگلیس‌ها از خلیج، قرار است روسها به جای آنها بیایند و صحبت است که از ما تقاضای پایگاه در خلیج دارند. معلوم است دولتی که بین مردم خود پایگاه ندارد، همیشه تسلیم اجانب می‌شود تا با حمایت آنها خودش سر کار بماند. شما تصور می‌کنید حالا که بحرین با اکثریت جمعیت ایرانی به عرب‌ها داده شده، از خوزستان و فکر تصرف آن صرف نظر می‌کنند؟ تاریخ ثابت کرده است که سیاست هر دولت، بستگی به وضع جغرافیایی آن دارد؛ همانطور که دولت کمونیست شوروی همان سیاست پطرکبیر را دارد، قطعاً ممالک دیگر مانند آمریکا و انگلیس هم از این قاعده مستثنی نیستند.
آقای آل یاسین گفت بنده شنیده‌ام درآمد بحرین کفاف مخارج آن را نمی‌داده؛ ما اگر همین اندازه از خاک که داریم آباد کنیم کافی خواهد بود. افتادن در یک جنجال بی‌ مصرف چه خاصیتی دارد؛ شاید با این گذشت شاهنشاه، لااقل ملل عرب مخصوصاً عراقی‌ها بفهمند در ایران حسن نیت[هست] و کم کم موجب بهبود روابط شود.
آقای صالح گفت ابداً اینطور نیست. ملل کوچک روابط خود را خودشان تنظیم نمی‌کنند؛ بلکه کارگردان آنها دولت‌های بزرگند که حکومت‌های دست ‌نشانده خلاف میل مردم تحمیل می‌کنند و افرادی که بین هموطنان خود موقعیتی ندارند، ناچارند به ساز اربابانشان برقصند؛ چه ایران، چه عراق؛ در این موقع مذاکره در باب مرحوم بدیع الزمان فروزانفر و کتاب شرح مثنوی طرح شد و چندی در این باب مذاکره شد.2
نظریه منبع. نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات. مفاد گزارش صحیح است.
نظریه امنیت داخلی. مفاد گزارش منبع، نظر عالی را به اظهار نظر آقای اللهیار صالح در مورد بحرین و اقدامات تیمسار جهانبانی جلب می‌نماید. اعمال و رفتار آقای صالح تحت نظر می‌باشد.
رئیس ساواک. اعمال ‌آقای صالح زیر نظر می‌باشد.
رونوشت برابر اصل است. اصل در شماره 121138 می‌باشد.
به پرونده کلاسه 23000 ضمیمه و بایگانی شود. 7 /4 /49

توضیحات سند:

1. سپهبد امان‌الله‌ جهانبانى، فرزند میر امان‌الله‌ در سال 1274ش در تهران متولد شد. وی از فرماندهان ارتش بود که 5 دوره نماینده مجلس سنا و مدتی نیز رئیس اداره کل صنایع و معادن بود. جهانبانی از 10 سالگی جهت تحصیلات مقدماتی و عالی به مدارس نظام روسیه فرستاده شد. پس از بازگشت با درجه یاوری در قزاقخانه مشغول خدمت شد و مدتی ریاست قسمت توپخانه آتریاد کرمانشاه را برعهده داشت. وی که مقارن کودتای اسفند 1299 درجه سرهنگی داشت، پس از تشکیل قشون متحدالشکل، به ریاست ارکان حزب برگزیده شد. وی فرمانده قوای اعزامی به آذربایجان جهت دفع خطر اسماعیل آقا سمیتقو بود. جهانبانی در دوره سلطنت رضاخان، فرمانده لشکر شرق بود و مدتی هم ریاست بازرسی ارتش را بر عهده داشت. در سال 1316 به دلایل نامعلومی مورد غضب قرار گرفت و مدتی در زندان قصر حبس شد و در سال 1317 با خلع درجه و اخراج، از زندان آزاد شد. پس از تبعید رضاخان در شهریور 1320ش، به خدمت بازگشت و در کابینه‌های فروغی و سهیلی وزارت راه و جنگ را بر عهده داشت. وی برادر سرلشکر منصور جهانبانى بود که غلامرضا پهلوى با دخترش ازدواج کرده بود. امان‌الله‌ رئیس انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى و از امراى نظامى مورد اعتماد شاه بود. فردوست در خاطرات خود درباره او مى‌نویسد:
«روس‌ها با وجود آن‌که مى‌دانستند یا احساس مى‌کردند که طرف مأمور ساواک است، رغبت زیادى نشان مى‌دادند و حداکثر استفاده را مى‌کردند. آنها اکثراً با رفقاى ایرانى خود به طور عمدى آماده بحث در همه زمینه‌ها بودند و اطلاعاتى مى‌گرفتند و براى حفظ روابط خود تعمداً اطلاعاتى مى‌دادند؛ این رویه از قدیم در روابط سفارت‌خانه‌هاى روس و انگلیس مرسوم بود. سپهبد امان‌الله‌ جهانبانى که این اواخر رئیس انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى بود، احتمالاً همین نقش را داشت.»
جهانبانى داراى دو پسر به نام‌هاى مسعود و خسرو بود که هر دو در رژیم گذشته جزو عناصر وفادار و سرسپرده بودند. مسعود جهانبانى با حکم شاه سفیر ایران در پاریس و خسرو جهانبانى در بانک مرکزى اشتغال داشت. امان الله جهانبانی در سال 1353 درگذشت.
2. اداره کل سوم پس از دریافت این گزارش، طی شماره 1250 /312- 17 /3 /49 به ساواک قم نوشت: «دستور فرمایید در موقعیت مناسب منبع گزارش دهنده خبر فوق را به وسایل فنی مجهز و نسبت به ضبط اظهارات نامبرده بالا در مورد مسائل مختلف مملکتی اقدام و نتیجه را ضمن ارسال نوار مربوطه جهت بررسی به این اداره کل اعلام نمایند.» بخش ضمائم

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 493


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.