اظهارات طباطبائی درباره مرگ سعیدی
متن سند:
به: ۳۱۶ تاریخ: ۱۲/۴/۴۹
از: ۲۰ه ۳
اظهارات طباطبائی درباره مرگ سعیدی
طباطبایی برادر زن سعیدی در یک مذاکره خصوصی اظهار داشته است. بعد از فوت سعیدی شخصی به نام مشایخی از طرف آیتالله شریعتمداری۱ نزد خواهرم آمده و بدون مقدمه وارد راهرو منزل شده و از طرف شریعتمداری گفته است تمام مخارج شما را آقای شریعتمداری میدهد به شرط اینکه نگویید سعیدی کشته شده، و اگر کسی سئوال کرد جواب بدهید سکته کرده است و یک دسته اسکناس در حدود هزار تومان در کنار راهرو گذاشته و هر چه خواهرم اصرار کرده که این کار صحیح نیست مشارالیه جوابی نداده و رفته است.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد
نظریه یکشنبه: تحقیق از طباطبایی باعث شناسایی منبع خواهد شد. آسای
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تایید است.
نگهبان
بخش یکم پهلوان
توضیحات سند:
۱- سید کاظم شریعتمداری در سال ۱۲۸۳ ه. ش در تبریز متولد شد تحصیلاتش را در تبریز، مشهد و قم ادامه داد. در سال ۱۳۲۷ به دلیل استقبال از محمدرضا پهلوی محبوبیت خود را از دست داد و از آن زمان رابطه خود را به طور پنهان با رژیم حفظ نمود، ولی بعد از پیروزی انقلاب به دلیل مشارکت در کودتای آمریکایی نوژه از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد و در گوشه انزوا فوت کرد. محمدرضا پهلوی آنگاه که از سوی روحانیون مبارز و مقاوم تحت فشار قرار میگرفت و اعصاب و روانش خرد میشد، چارهای جز توسل به آقای سید کاظم شریعتمداری نداشت. امیر اسدالله علم وزیر دربار شاه در اجرای فرمان شاهانه! با واسطهای مطمئن و مورد وثوق با شریعتمداری تماس میگرفت و از او چاره جویی میکرد. گاهی نیز آنچه را که تحلیل گران دربار تصمیم میگرفتند به آقای شریعتمداری ابلاغ میشد و او را موظف به اجرای آن میکردند. موارد زیادی از اینگونه امور دیده شده است که توسط نزدیکان آگاه و وابستگان رژیم از جمله ارتشبد حسین فردوست رئیس دفتر ویژه شاه، احمد علی انصاری (پسرخاله فرح) و ... در خاطراتشان ثبت و ضبط شده است و علاقه مندان میتوانند به آثار و نوشتههای این افراد مراجعه کنند درباره شهید سعیدی، رژیم به این نتیجه رسید که میتواند با همکاری آقای شریعتمداری از گسترش موج اعتراض آمیز مردم جلوگیری کند. آقای شریعتمداری خواسته یا ناخواسته وارد میدان شد به فردی به نام مشایخی مأموریت داد تا با تطمیع خانواده شهید سعیدی آنان را به سکوت وادار کند و یا بدتر آن که آنها را به «دروغگویی» بکشاند. لابد آقای شریعتمداری و اطرافیانش اطلاع نداشتند که سعیدی به چیزی که در همه عمر خود نمیاندیشید، پول و پولپرستی بود و زندگی محقرانهای داشت. خانوادهاش هم به ادامه چنین وضعی عادت کردهاند و هیچ گاه هزار تومان پول نمیتواند آنها را از راهی که برگزیدهاند منحرف سازد. آقای شریعتمداری با فرستادن هزار تومان پول میخواست ضمن احوالپرسی و دلجویی از فرزندان آن شهید، به آنان توصیه کند که هرگز نگویند سعیدی در زندان به شهادت رسیده است که ممکن است برای آنان ناراحتی ایجاد شود! خانواده سعیدی با پرخاش به فرستاده شریعتمداری او را از خانه شان راندند و پول ارسالی را نپذیرفتند و دسیسه ساواک را خنثی کردند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 567