تاریخ سند: 17 اسفند 1329
گزارش
متن سند:
تاریخ: 17 /12 /1329
گزارش
طبق گزارش مأمور ویژه قبل از ظهر روز ۱۵ ماه جاری عدهای از طلاب و اشخاص مختلف به منزل کاشانی رفت و آمد نمودهاند. بعدازظهر مقارن ساعت ۱۶ کاشانی با چند نفر از اطرافیان خود به مجلس تذکری که به مناسبت درگذشت مرحوم آیتالله محمد فیض از طرف کاشانی در مسجد مروی تشکیل شده بود، به مسجد مزبور رفته عده زیادی از تجار، علماء، وکلاء مجلس و رجال منجمله بهبهانی، حاج آقا رضا رفیع، سید ضیاءالدین طباطبائی، دکتر بقائی و خسروانی نماینده محلات در مجلس مذکور حضور بهم رسانیده، شیخی به نام خوشدل به منبر رفته و پس از خواندن اشعاری درباره فضل و تقوای مرحوم فیض، از علماء منزوی تنقید و آنها را به دخالت در امور اجتماعی تشویق و اظهار داشته است فعلاً ایران وضع صحرای کربلا را دارد و کاشانی حالت امام حسین (ع)، کسی که میخواهد به امام حسین (ع) کمک نماید به کاشانی کمک کند تا در اثر فداکاری این شخص دین و قرآن محفوظ بماند. بعداً اشعاری درباره حمله فرانسویها به مسلمانان مراکش و ریختن بمب به مساجد آنجا خوانده و از مجاهدت و فداکاری کاشانی ستایش و به اظهارات خود خاتمه داده است. در این موقع سید ضیاءالدین و حاج آقارضا رفیع از مجلس مزبور خارج و اسلامی به منبر رفته بدواً در اطراف زحمات حضرت رسول(ص) و فداکاریهای مسلمانان در آن عصر بیاناتی ایراد و اظهار نموده است حالا منتظر چه هستید باز هم میخواهید عمامهها را بردارند و قباها را پاره کنند چرا به فکر دین و قرآن نیستید؟ این ملت حق ندارند از دولت شکایت کنند برای اینکه پیشوای مردم، علما هستند و وقتی که علماء حق خود را به دیگران واگذار میکنند، شکایت از دیگران معنی ندارد. علما باید در امور اجتماعی و قوانین دخالت و حتی روزنامهها باید تحت کنترل علماء باشد. سپس خطاب به کاشانی و بهبهانی نموده و اظهار داشته است شما که به فکر مسلمانان کاشمر بودید چرا حالا به فکر مسلمانان ابرقوی یزد نیستید تا این دین ساختگی وابسته به اجنبی و به تمام معنی جاسوس یعنی دین بهائیت در مملکت اسلامی این اندازه تقویت شود و یک مشت زن و اطفال بیگناه را ریز ریز نمایند و بعد از یک سال این دستگاه دولتی یعنی عمال اجنبی باز از تعقیب اینها خودداری نماید. در این بین محمدی نام، از بین جمعیت خطاب به اسلامی اظهار داشت آقای کاشانی میفرماید امروز از تفت یزد تلگرافی به ایشان و آقای بهبهانی رسیده که دو نفر از مسلمانان تفت یزد را چند نفر از بهائیها کشتهاند قاتلین دستگیر و به دستور مقام بالاتری آزاد شدهاند. بعد اسلامی بیانات مفصلی در اطراف کشف حجاب و بدی وضع مدارس و دکاکین نوشابهفروشی بیان و اظهار داشته است با این دستگاه فاسد دولتی باید مبارزه نمود و به جای اینکه خون در بدن شما مسلمانها منجمد گردد، باید در راه خدا و قرآن به زمین ریخته شود. بعداً به آقاخان محلاتی و خسروانی وکیل محلات شدیداً حمله و اظهار نموده است اگر تو وکیل مسلمانهای محلات هستی چرا زیر بغل آقاخان را گرفته بودی. ساعت ۱۸ مجلس مذکور خاتمه یافته کاشانی به اتفاق سید جعفر امامی و شمشیری مدتی به طور خصوصی مذاکره و بعداً با دکتر بقائی به منزل خود مراجعت و پس از اداء نماز اطرافیان در ساعت ۲۰:۳۰ متفرق و کاشانی به اندرون رفته است.(۱)
توضیحات سند:
1- قبل از ظهر روز ۱۶ اسفند ماه ۱۳۲۹ سپهبد رزمآرا نخستوزیر در مسجد امام خمینی «ره» واقع در بازار تهران به قتل رسید. نخستوزیر که در معیت اسدالله علم وزیر کار برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد امام خمینی «ره» حضور یافته بود. در حیاط مسجد توسط خلیل طهماسبی به ضرب سه گلوله کشته شد. طهماسبی عضو جمعیت فدائیان اسلام بود و در اولین بازجوئی به قتل اعتراف کرد و گفت: «چون رزمآرا خائن بود، او را کشتم.» جسد نخستوزیر فوراً به بیمارستان سینا حمل گردید. دولت به مناسبت قتل رزمآرا اعلامیه داد. خلیل فهیمی وزیر مشاور به سمت سرپرستی موقت دولت تعیین شد و در روز بعد کمیسیون خاص نفت، ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد. در همین روز جنازه رزمآرا در کمال سردی مشایعت شد و در مقبره خانوادگی واقع در باغ طوطی در حضرت عبدالعظیم دفن گردید.
آیتالله کاشانی در یک مصاحبه با خبرنگاران خارجی قتل رزمآرا را واجب دانست و خلیل طهماسبی را منجی ملت ایران معرفی کرد. بعدازظهر آن روز میتینگ بزرگی در میدان بهارستان به مناسبت قتل رزمآرا برپا شد. در این اجتماع حسین مکی و دکتر بقایی ضمن ایراد سخنانی کشتن رزمآرا را به ملت ایران تبریک گفتند. در همین اجتماع اعلامیه سید مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام تحت عنوان «ای پسر پهلوی» منتشر شد و در آن اخطار داده شده بود که اگر حضرت خلیل طهماسبی آزاد، نشود عده زیادی از رجال دچار سرنوشت رزمآرا خواهند شد. در مجلس شورای ملی سردار فاخر حکمت از قتل رزمآرا اظهار تأسف و تألم نموده و مجلس شورای ملی به نخستوزیری حسین علا ابراز تمایل نمود. جمعیت کثیری از جبهه ملی، حزب ایران، مجمع مسلمانان مجاهد، حزب استقلال، کمیته جوانان، گروهی از بازرگانان و اصناف در میدان بهارستان اجتماع نموده و تظاهرات دامنهداری برای ملی شدن صنعت نفت به عمل آوردند. در تاریخ ۲۳ اسفندماه ۱۳۲۹ سفارت انگلیس در یادداشتی نسبت به ملی شدن صنعت نفت در کمیسیون خاص نفت اعتراض نمود و تقاضا کرد، همجواری ایجاب میکند دولت ایران قرارداد نفت را فسخ نکند. در روز بعد در جلسه مجلس شورای ملی طرح ملی شدن صنعت نفت به اتفاق آرا به تصویب رسید. از طرف تماشاچیان تظاهرات بسیار شدید و دامنهدار انجام گرفت و پس از تعطیل مجلس سر و صورت نمایندگان توسط مردم غرق در بوسه شد.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 353