متن تلگراف۱ امام خمینی در پاسخ تسلیت فضلاء و محصلین علوم اسلامی
در مورد شهادت آیتالله سید محمدرضا سعیدی در مرداد ماه ۱۳۴۹
متن سند:
متن تلگراف۱ امام خمینی در پاسخ تسلیت فضلاء و محصلین علوم اسلامی
در مورد شهادت آیتالله سید محمدرضا سعیدی در مرداد ماه ۱۳۴۹
بسمه تعالی
خدمت عموم فضلا و محصلین حوزههای علمیه ایدهم الله تعالی
حوادث اخیر ایران که قتل فجیع مرحوم سعیدی مترتب بر آنهاست، موجب کمال تأثر است. این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این وضع اسف انگیز در گوشه زندان از پای در میآید بلکه چه بسا افراد مظلوم و بی گناه به جرم حق گویی در سیاه چالههای زندان مورد ضرب و شتم و شکنجههای وحشیانه و رفتار غیر انسانی قرار میگیرند. این خوان یغما که مدتها است مورد هجوم چپی و راستی قرار گرفته و گاهی با صراحت تقسیم گردیده شده و مورد تقسیم قرار گرفته است. از طرفی کارشناسان چپی که مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامی است به اسم تأسیس کارخانه ذوب آهن (که نفع آن برای استعمار و کسب وجهه دستگاه جبار بیشتر از نفعی است که به ملت میرسد) و از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ آمریکا به اسم عظیمترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نمودهاند، سرمایه دارانی که بنا به نوشته بعضی از روزنامهها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قیمت دارد باید دید برای چه منظور در تهران اجتماع میکنند؟ آیا برای غمخواری و انسان دوستی است؟ کسانی که دنیا را به خاک و خون کشیدهاند و دهها هزار انسان را برای شهوات به زیر خاک کردهاند در اینجا دوست صمیمی ما هستند؟! یا نفوذ دولت ایران و عظمت شما موجب این امر است؟! (این را هم همه میدانند) یا سودجوئی سیاسی دنبال آن سایر ممالک اسلامی و دیگر ممالک شرقی است از یک طرف، و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر موجب این بدبختیهاست.
ملت ایران بداند که اگر خداوند متعال به این دستگاه خود باخته در مقابل اجانب و جبار، در مقابل ملتها مهلت دهد، این آخرین چوب حراج نیست که به مخازن زیر زمینی و روی زمینی این کشور زده شده است.
باید منتظر بالاتر باشند اگر بالاتری باشد. اکنون زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلی و حتی توزیع متاع در سراسر کشور و جلب سیاحان را در اختیار آنان خواهند گذاشت و برای ملت ایران جز باربری و کارگری برای سرمایه داران و ذلت و فقر و فاقه چیزی نخواهد ماند. شما از خوابهایی که برای این کشورها دیدهاند اطلاع ندارید. اینجانب کراراً خطر دولت اسرائیل و عمال آن را به ملت گوشزد کردم که باید مقاومت منفی کنند و از معاملات با آنها احتراز جویند. اکنون راه را برای مصیبت بزرگتری باز کردهاند و ملت را به اسارت سرمایه داران میخواهند در آورند.
بر رجال دینی و سیاسی و جوانان مدارس دینی و دانشگاه، بر همه طبقات لازم است که قبل از اجرا شدن این واقعه و نتایج مرگبار آن اعتراض کنند به دنیا برسانند که این قراردادها مخالف رای ملت است.
اینجانب اعلام میکنم که هر قراردادی که با سرمایه داران آمریکا و دیگر مستعمرین بسته شود مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است وکلای مجلسین ایران چون منتخب ملت نیستند رأی آنها قانونی نیست و مخالف قانون اساسی و خواست ملت است در این قضایا باید با نظارت مقامات بی طرف جهانی رفراندم شود تا خواست ملت معلوم گردد. من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را که برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد به ملت اسلام عموم و خصوص به ملت ایران تعزیت میدهم، و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار را مسئلت مینمایم.
والسلام علی من اتبع الهدی روح الله الموسوی الخمینی - جمادی الثانی ۱۳۹۰
توضیحات سند:
۱- با اینکه خبر شهادت سعیدی در همه ایران منتشر شده بود و همگان بر این نکته اتفاق نظر داشتند که او به دست جلادان ساواک و بر اثر شکنجه در زندان قزل قلعه جان به جان آفرین تسلیم کرده است و واکنشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و کلانتریها نیز بیانگر این موضوع بود و تقریباً تمام شخصیتهای مذهبی و سیاسی با صدور اعلامیههایی مسئله را تأیید کرده بودند و حتی خبر این ضایعه از طریق رسانههای گروهی خارجی پخش شده بود، حضرت امام خمینی تا حدود دو ماه از اظهار نظر و یا صدور اعلامیه و بیانیهای در این باره خودداری فرمودند که این مسئله باعث شگفتی همگان شده بود. حجتالاسلام حمید روحانی (زیارتی) نویسنده کتاب تحلیل و بررسی نهضت امام خمینی، پیرامون علت تأخیر صدور اعلامیه از سوی حضرت امام این گونه توضیح میدهد ... برای به دست آوردن نظر امام و علت سکوت او در برابر این فاجعه دردناک، روزی به حضور او شتافتم و مسئله را این گونه آغاز کردم: حضرت امام صادق (ع) آنگاه که خبردار میشوند زنی از پیروان مکتب تشیع را به جرم اظهار علاقه نسبت به حضرت فاطمه - سلام الله علیها - دستگیر و به زندان بردهاند، به پای میخیزند و به مسجد میروند و برای آن زن دعا میکنند. حضرت میتوانستند دعا را در نیمههای شب در کنج خانه نیز بفرمایند، لیکن برای اظهار پشتیبانی نسبت به یکی از پیروان خود، آن گونه عکس العمل از خود نشان میدهند. و اکنون سید جلیل القدر و مجاهدی را دستگیر و در گوشه زندان بی سر و صدا به شهادت رساندند برای من شگفتآور است که میبینم از طرف آن رهبر هیچ گونه واکنشی نشان داده نمیشود. این سکوت را چگونه میتوان توجیه کرد؟ امام در پاسخ اظهار داشت:
«من بنا ندارم که در مورد این فاجعه سکوت کنم، منتهی شرایط من با شما تفاوت دارد. من در مقام مرجعیت نمیتوانم هر خبری را بدون تحقیق درباره صحت و سقم آن بپذیرم و ترتیب اثر دهم. درباره مرحوم سعیدی، از آنجا که از چگونگی فوت ایشان هنوز خبر موثقی به دست من نرسیده است نمیتوانم نظر بدهم. من منتظرم در این مورد از طرف افرادی که در ایران مورد اعتماد من هستند خبر درستی دریافت کنم تا ببینم وظیفهام چه اقتضا میکند.» وی سپس به تشریح شایعه پراکنیهای مخالفان امام در نجف پیرامون دستگیری و صدور حکم اعدام آیتالله منتظری، آیتالله ربانی شیرازی و حجتالاسلام سید احمد کلانتری در دادگاه صحرایی رژیم شاه و مسائل دیگر میپردازد و توضیح میدهد که پس از سفر آیتالله طاهری اصفهانی به نجف و دادن گزارش رویدادهای ایران به حضرت امام، معظم له تأیید فرمودند که: «کشته شدن آقای سعیدی در زندان تقریباً مسلم شده است...» و پس از آن، اعلامیه حضرت امام به صورت «تلگراف در پاسخ به تسلیت فضلا و محصلین علوم اسلامی حوزههای علمیه» صادر شد. در این اعلامیه ضمن حمله شدید به نفوذ آمریکا و اسرائیل در ارکان سیاسی و اقتصادی ایران، قتل فجیع آیتالله سعیدی به ملت اسلام عموماً و خصوص به ملت ایران تسلیت گفته شده است. در اعلامیه حضرت امام، به طور غیر مستقیم به شهادت مهندس نیک داودی در زندان رژیم همزمان با شهادت سعیدی اشاره شده است.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 547