صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد

تاریخ سند: 25 اسفند 1349


بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد


متن سند:

تاریخ: 25 /12 /1349
بازجویی از آقای حسن حسین‌زاده موحد

س . هویت کامل خود را بیان نمایید.
ج . اسم حسن فرزند محمدمهدی شهرت حسین‌زاده موحد دارنده شناسنامه شماره 143 صادره از تهران متولد 1331 شغل بلورفروش واقع در سرای حاجب الدوله . بازار جنب بانک صادرات مغازه پدرم به نام محمدمهدی حسین‌زاده موحد مجرد . مسلمان . شیعه اثنی عشری . میزان معلومات سوم متوسطه ساکن تهران. خیابان شهباز جنوبی. کوچه دبستان عاصمی. کوچه فرعی پلاک 14 منزل اجاره‌ای آقای حاج رمضان تلوزاد
س . چنانچه تاکنون از طرف مقامات انتظامی، امنیتی و قضایی کشور احضار و یا بازداشت شده‌اید جریان را با ذکر علت بازداشت و مدت بازداشت و سرانجام کار مشروحاً توضیح دهید.
ج . در سال 46 یک مرتبه توسط مقامات امنیتی بازداشت شدم. این بازداشت به علت همکاری با یک عده ده ‌نفری و پخش اعلامیه بود. این بازداشت پس از شش ماه، با محکومیت 3 ماه در دادگاه‌های نظامی خاتمه یافت. پس از آن در سال 47 بار دیگر توسط مقامات امنیتی به علت پخش تراکت به همراهی و همکاری شخص دیگری به نام داود دستمالچی دستگیر شدم این دستگیری سرانجام به یک سال زندان منجر شد و در خرداد سال 48 آزاد شدم و اخیراً هم دو نامه احضاریه هم از طرف مقامات امنیتی برایم آمده بود ولی به علت کثرت مشاغل در مغازه به محل‌های مذکوره نرفتم.
س . وابستگی خود را به احزاب، دستجات، هیئت‌ها‌ی مذهبی، جمعیت‌ها و کانون‌ها با ذکر نوع و نحوه فعالیت و تاریخ شروع فعالیت مشروحاً توضیح دهید.
ج . از بدو امر من با یک عده‌ی ده ‌نفری که عبارت بودند از محسن امیرحسینی، محسن خاتم (خیاطان)، صادق کاتوزیان، علی توکلی، اسدالله ابراهیمی، سیف‌الله رفیعی، بخشی، رحیم حاج کاظمی. مرتبط بودم. پس از دستگیری و انحلال این جمعیت فرد دیگری که با داود دستمالچی باشد کار می‌کردم و ارتباط با جمعیت و حزبی نداشته‌ام گو اینکه در جلساتی از قبیل هیئت انصارالحسین شرکت می‌کردم و پس از آزادی هم باز در همین‌گونه جلسات شرکت می‌کرده‌ام مضافاً به اینکه عضو





حزب ملت ایران1 نیز شده‌ام. توضیحاً راجع به مطالب فوق باید عرض کنم که جلسه ده ‌نفری در اسفند سال 45 تأسیس یافت و در اول اردیبهشت سال 46 به علت پخش تراکت در اطراف بازار توسط اسدالله ابراهیمی، قاسم سعیدی و ابراهیم نظری و محمد خوانساری که اینان نیز در جلسه شرکت داشتند دستگیر شدیم. در مورد مرتبه دوم باید عرض کنم که اینجانب به همکاری داود دستمالچی به تهیه مهر پلاستیک و تهیه تراکت و توزیع در امجدیه پرداختیم و لذا دستگیر شدیم متن این تراکت‌ها یکی بر علیه اسرائیل و دیگری به نفع آیت‌الله خمینی بود. این بار هم توسط آقای حاج محمد خلیل نیا2 به حزب ملت ایران دعوت شدم در این جمعیت ماهانه 150 ریال به عنوان حق عضویت می‌دادم و دو ماه این مبلغ را پرداخت کرده‌ام. به عنوان افراد حزبی کسانی را به اسامی علی فتحی، حسن خلیل‌نیا، محمد کچویی3 را می‌شناسم. علاوه بر این هیئت انصارالمهدی را نیز داشتیم که جلسه مذهبی بود و مدتی شخص من و مدتی سید عبدالرسول حجازی و در این اواخر عبدالمجید معادیخواه4 در آن جلسه صحبت می‌کردند و سرانجام به علت ممنوع‌المنبر بودن آقای معادیخواه جلسه رسماً از طرف مأمورین انتظامی تعطیل شد.
س . جلساتی که تشکیل داده‌اید به چه نامی و چه عنوانی بوده و چه افرادی در آن شرکت داشته‌اند چه تصمیماتی اتخاذ و عمل شده و چه مبالغی از افراد و به چه عنوانی جمع‌آوری شده و از چه تاریخی.
ج . جلساتی که تشکیل داده‌ایم از تاریخ رمضان المبارک 1390 مصادف با آبان ‌ماه جلسه اول یعنی سه ‌نفری من و فتحی و حاج محمد خلیل نیا در منزل خلیل ‌نیا تنها به نام و برای حزب ملت ایران تشکیل می‌شد و از من مبلغ 150 ریال به عنوان حق عضویت گرفته می‌شد و آقای فتحی تا آنجا که من اطلاع دارم 200 ریال ماهانه می‌داده است. تصمیمات این جلسه راجع به جمع کردن افراد برای حزب ملت ایران بوده است.
جلسه دوم هم که چهار نفر در آن شرکت داشته‌اند باز با نام و برای حزب ملت ایران بوده است در آن جلسه نیز گفتگو پیرامون اشکالات نسبت به حزب ملت ایران و امکان یا عدم مبارزۀ قانونی بود البته







به علت اینکه در مواقع کاملاً مذهبی که مربوط به حزب نیست و حزب اقدام نمی‌نماید جزوه و یا نشریه‌ای منتشر کنیم مبلغی نیز خود جمع کرده بودیم که نزد آقای محمد کچویی می‌باشد و تاکنون مصرف نشده است. تاریخ شروع جلسه دوم از اواخر ماه شوال و اوائل ذیقعده بوده است. جلسه دوم معمولاً روزهای جمعه ساعت 2 بعدازظهر در منزل کچویی با شرکت من و علی فتحی و حسن خلیل نیا و محمد کچویی تشکیل می‌شد. مبلغ جمع شده ما هم هفتگی 20 ریال من می‌داده‌ام و سه نفر دیگر تا آنجا که می‌دانم هفتگی 50 ریال هر یک می‌داده‌اند و اکنون حدود 1000 یکهزار ریال موجودی پیش آقای محمد کچویی است.
س . کلیه مذاکرات و تصمیماتی که در این جلسه گرفته با تعیین مسئولیت و نقش هر یک از این افراد مشروحاً توضیح دهید.
ج . مذاکرات در این جلسات پیرامون مسائل مربوط به حزب ملت ایران بود تا آنجا که در نظر دارم در یک جلسه آقای محمد کچویی سؤالی مبنی بر اینکه آیا افراد غیرمذهبی هم در فعالیت این حزب شرکت خواهند داشت یا نه مطرح کردند و جواب از ناحیه آقای علی فتحی این بود که نباید شرکت داشته باشند و این جانب با اشاره به این موضوع که حزب ملی و عمومی است و قید مذهب را ندارد سخن آقای علی فتحی را رد کردم. در جلسه دیگری راجع به اینکه، با اینکه پیوند مذهبی ما محرک ما در دخالت در حزب بوده و لذا باید در اموری که مذهبی تر است و حزب اقدام نمی‌نماید خود بودجه‌ای جمع کرده و منتظر آینده باشیم این مسئله از طرف من و آقای حسن خلیل نیا مطرح شد و علی فتحی زود پذیرفت. کچویی ابتدا قبول نمی‌کرد ولی سرانجام پذیرفت و لذا از همان جلسه مبلغ هفتگی میان ما 4 نفر به میان آمد در جلسه دیگری سؤال از طرف محمد کچویی راجع به نحوه دعوت افراد به حزب مطرح شد و جواب از طرف آقای فتحی بدین ترتیب که با شرکت در جلسات مذهبی و صحبت با افراد روشن، آنان را به طرف حزب دعوت کنیم و قرار بود آقای علی فتحی لیستی از هیئت‌ها‌یی که بتوان افرادی را در آنجاها دعوت کرد به افراد بدهند ولی تا آخرین جلسه نداده بودند. مشخصات کامل و محل سکونت این افراد بدین ‌قرار بوده است.
1. حسن خلیل نیا کتابفروشی در مقابل پارک شهر . منزل در مقابل سید نصرالدین واقع در خیابان






خیام 2. محمد کچویی شغل صحاف . محل کار در خیابان استانبول پاساژ تمبر طبقه دوم، منزل خیابان نیروی هوایی، خیابان همایون، ایستگاه موتورآب، کوچه باشگاه پلاک – [3 .]علی فتحی شغل حسابدار در میدان، محل کار مقابل خیابان صفاری جنب میدان، جنب کبابی.
س . کلیه رفقا و دوستان خود را با ذکر اسامی آنان و فعالیتی که با آنها داشته‌اید از تاریخ پس از استخلاص از زندان مشروحاً توضیح دهید.
ج . از رفقای قدیم محسن امیرحسینی را چند بار در هیئت انصارالحسین دیده‌ام و هیچگونه فعالیتی با او نداشته‌ام. 2. محسن خیاطان (خاتم) تنها یک بار در ختم پدرش در مسجد ارک و یک بار هم در ختم مرحوم سعیدی در همان مسجد و هیچگونه فعالیتی با او نداشته‌ام 3. رحیم حاج کاظمی در تمام مجالس هیئت انصارالحسین و انصارالمهدی با او بوده‌ام و در مسافرت‌ها و به هنگام آزادی زندانیان با او به ملاقات ایشان می‌رفته‌ام. اما در کارهای حاد و صرفاً سیاسی به هیچ وجه با او همکاری نداشته‌ام. محمد خوانساری را اغلب در جلسات هیئت انصارالحسین می‌دیده‌ام و اواخر البته نمی‌آمده در موسم قضیه بحرین او یک اعلامیه به امضای حزب ملت ایران به من داده بود ولی در غیر این مرحله با او هیچگونه فعالیتی نداشته‌ام. اسدالله ابراهیمی را تنها یک بار در مسجد هدایت ماه رمضان دیده‌ام و در هیچ کجای دیگر او را ندیده با او فعالیتی نداشته‌ام. داود دستمالچی را یکی دو بار در مغازه‌ام آمده بود و یکبار هم او را در هیئت انصارالمهدی قبل از اینکه از عبدالرسول حجازی دعوت کنیم به منبر فرستادم ولی دیگر تاکنون او را نه در قم و نه در تهران دیده‌ام. سیف‌الله رفیعی را یک یا دو بار روز جمعه به مسجد آقای غیوری که عصرهای جمعه در آنجا جلسه‌ای داشتند و آقای محمد امامی کاشانی5 سخنرانی می‌کردند رفتم و او را نیز در همین مسجد دیده‌ام ولی با او در هیچ زمینه‌ای از مسائل سیاسی وارد صحبت نشده و هیچ نوع فعالیتی با او نداشته‌ام. علی فتحی آشناییم با او از مسجد هدایت و هیئت انصارالحسین آغاز شد در فعالیت‌ها تا اندازه‌ای که در گذشته مبسوطاً شرح داده‌ام در جلسات انصارالمهدی شرکت داشته در حزب ملت ایران عضو بوده و جلسه‌ی چهارنفری دوم هم شرکت داشته و از اعلامیه ی(پیام قائد) هم مطلع بوده است. محمد کچویی در جلسه انصارالمهدی شرکت می‌نموده و در حزب ملت ایران عضو بوده، ولی اطلاعش را از اعلامیه‌ها خبر ندارم.







دو برادر به نام فامیلی کبیری از ابتدا در هیئت انصارالمهدی بوده و اغلب در هیئت‌ها‌ی انصارالحسین و خمسه طیبه و حسینیه ارشاد6 با من بوده‌اند ولی نه از ایشان برای عضویت در حزب دعوت شده بود و نه از اعلامیه با خبر بودند. با شخص دیگری به نام اکبر آقا در هیئت آشنا شده بودم و هیئت انصارالحسین نیز می‌آمد ولی در این قبیل مسائل خصوصی‌تر و سیاسی دخالت نداشت. حاج محمد خلیل نیا در جلسه با او آشنا شده بودم او از من دعوت به شرکت و عضویت در حزب ملت ایران نمود ولی از فعالیت من و برادرش حسن خلیل ‌نیا تا آنجا که من می‌دانم (به غیر از مورد حزب ملت ایران) بی‌اطلاع بود. علی خلیل‌نیا چند مرتبه او را در مغازه‌شان که برای دیدن حسن می‌رفتم دیدم و اواخر هم در هیئت انصارالمهدی جزو شاگردان بوده از فعالیت من و برادرش تا آنجا که من می‌دانم مطلع نبوده است. عباس آگاه که در جلسه خمسه طیبه با او آشنا شده بودم و سپس در جلسه انصارالمهدی نیز شرکت می‌کرد در قم از اعلامیه‌های مجازی که به هزینه شخصی خود تهیه کرده بودم به او نیز یک عدد داده بودم ولی در سایر مراحل فعالیت‌های سیاسی و خصوصی با من به هیچ وجه مربوط نبوده است.
س . اظهارات خود را گواهی نمایید.
ج . اظهارات خود را شخصاً نوشته‌ام و با امضاء گواهی می‌نمایم.7

توضیحات سند:

1. حزب ملت ایران ، حزبی است که با انشعاب داریوش فروهر از حزب ایران شکل گرفت. روزنامه « ندای پان ایرانیسم » که گاهی نیز به نام های: « آپادانا » و « مرد فردا » منتشر می‌شد، ارگان آن بود و زمانی هم روزنامه « آرمان ملت » توسط حزب منتشر می‌شد. در تیرماه سال 1332ش، یکی از احزاب تشکیل دهنده‌ی « جبهه مؤتلفه احزاب ملی » بود و پس از کودتای 28 مرداد نیز، به نهضت مقاومت ملی پیوست.
2. محمد خلیل‌نیا، فرزند محمدباقر در سال 1319 ﻫ ش در شهر تهران متولد شد. تحصیلات را تا ششم ابتدایى ادامه داد و سپس به کسب و کار پرداخت. وى در بازار بین‌الحرمین به کسب اشتغال داشت. در سال 1339 در جلسات سازمان نگهبانان آزادى متعلق به مظفر بقایى شرکت مى‌کرد، سپس با تعدادى از اعضاى جبهه ملى از جمله داریوش فروهر آشنا شد و با او و حزب ملت ارتباط برقرار کرد. در سال 1341 به علت فعالیت در جبهه ملى دستگیر و به مدت ده روز بازداشت شد که محکومیت وى، دو ماه حبس قابل خرید تعیین گردید. بار دوم در شهریور 1354 به علت ارتباط با اعضاى جبهه ملى دستگیر و در تاریخ 9 /12 /54 آزاد شد.
3. شهید محمد کچویی، فرزند رمضان در سال 1329 ﻫ ش به دنیا آمد. شهید کچوئی که به کار صحافی اشتغال داشت‌، در تاریخ 24 /4 /1351 دستگیر و زندانی شد. اتهام او اعتقاد به برقراری حکومت اسلامی و فعالیت به منظور براندازی رژیم مشروطه سلطنتی اعلام شد.
شهید کچوئی مبارزات خود را از سال ها قبل آغاز کرد و در سال 1349 در رابطه با توزیع اعلامیه حضرت امام(ره) تحت تعقیب قرار گرفت و فردی متعصب و مؤمن که با دنبال نمودن فعالیت بر اندازی جانبداری خویش را به اثبات رسانده‌، معرفی گردید.
شهید محمد کچوئی در سال 1360 در حالیکه به همراه شهید لاجوردی در زندان اوین مشغول انجام وظیفه بود به دست منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
4. حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، فرزند حسین در سال 1326ش در قم به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و از محضر اساتید حوزه‌ی علمیه قم بهره برد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره) در سال 1341ش، به صف مبارزان و یاران امام پیوست که این فعالیت تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357ش ادامه یافت و در طی آن، چند بار دستگیر، زندانی و یا تبعید شد که آخرین نوبت آن، دستگیری در سال 1357ش، و محکومیت به اقامت اجباری سه ساله در سیرجان بود.
ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دادگاه‌های انقلاب اسلامی و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی فعالیت داشت و در اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان نماینده‌ی مردم تهران به مجلس رفت و مدتی نیز وزیر ارشاد بود.
وی پس از راه اندازی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، به عنوان مدیرعامل آن به فعالیت‌های پژوهشی و تحقیقاتی مشغول گردید.
برخی از آثار ایشان به این شرح است: آفتاب نهج‌البلاغه در 10 جلد . ترجمه نهج‌البلاغه . ابوذر غفارى . تاریخ اسلام.
5. آیت‌الله محمد امامی کاشانی در دهم مهر 1310ش در محله‌ی کلهر کاشان دیده به جهان گشود. پدر او شیخ ابوتراب از علمای کاشان بود. آیت‌الله امامی کاشانی تحصیلات ابتدایی خود را در کاشان گذراند و سپس برای تحصیل علوم دینی، وارد حوزه‌‌ی علمیه‌ی کاشان شد. او برای ادامه تحصیل عازم قم شد. دوره سطح را نزد آیات عظام: موسی صدر، صدوقی، مرعشی نجفی، مجاهدی و مشکینی فراگرفت و سپس در 23 سالگی آموختن درس خارج فقه را نزد امام خمینی آغاز کرد و بخشی از اصول را نزد محقق داماد فراگرفت. همچنین فلسفه و حکمت را نزد علامه طباطبایی فرا گرفت. آیت‌الله امامی کاشانی از سال 1340 ش فعالیت‌های سیاسی خود را علیه رژیم با سخنرانی‌های خود در جلسات هفتگی و مساجد تهران آغاز کرد. آیت‌الله امامی کاشانی بعد از قیام پانزده خرداد، دستگیر و چند روزی زندانی شد. آیت‌الله امامی کاشانی در سال 1349 به اتفاق جمعی از روحانیون و علما به مناسبت درگذشت آیت‌الله محسن حکیم، تلگراف تسلیتی به امام خمینی در نجف صادر کردند(روحانی، 2 /781). وی در سال‌های 1349 و 1350 ش سخنرانی‌های متعددی در مساجد تهران از جمله مسجد هدایت، علیه رژیم ایراد می‌کرد. آیت‌الله امامی کاشانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره در مناصب مختلف اجتماعی و حکومتی منشاء خدمات بودند. ایشان از سوی رهبر کبیر انقلاب به تولیت مدرسه‌ی عالی شهید مطهری منصوب شد. وی در مجلس اول شورای اسلامی به عنوان نماینده‌ی مردم کاشان انتخاب شد و سپس به ریاست دیوان عدالت اداری منصوب شد. مدتی بعد، به عضویت شورای نگهبان درآمد و تا 1378 در آن سمت بود. او در دوره‌های اول تا چهارم مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی مردم استان تهران را بر عهده داشت. آیت‌الله امامی کاشانی مدتی هم دبیر جامعه‌ی روحانیت مبارز تهران بود و هم‌اکنون از ائمه‌ی جمعه‌ی موقت تهران می‌باشد. علاوه بر آن از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستند.
6. حسینیه ارشاد در منطقه‌ای به نام چالهرز،(در بین راه تهران به شمیران که اکنون در منطقه‌ی شمال شرقی تهران واقع است)، ساخته شد. در آغاز، که نام آن، «مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی علمی و دینی حسینیه ارشاد » بود، آیت‌الله شهید مطهری(ره)، که به عنوان نایب رئیس هیئت مدیره بود، سخنران اصلی و در واقع مدیریت برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های فرهنگی آن را به عهده داشت. در سال 1346ش، که اولین کتاب حسینیه ارشاد تحت عنوان «محمد(ص) خاتم پیامبران» منتشر شد و وجود مقاله‌های شریعتی در آن، که بنا به دعوت و پیشنهاد شهید مطهری نوشته شده بود، موجب مناقشات و مجادلاتی گردید، شریعتی نیز به عنوان یکی از سخنرانان حسینیه ارشاد مطرح گردید. اظهار نظرهای دکترعلی شریعتی که دانش آموخته‌ی دانشگاه سوربن فرانسه بود، اعتراضات گسترده‌ای را به دنبال داشت که یکی از معترضین نیز، استاد شهید مطهری(ره) بود. در این موقع بود که شهید مطهری از حسینیه ارشاد فاصله گرفت و این مجموعه در اختیار شریعتی قرار گرفت.
7. این اوراق بازجوئی طی شماره 5390 /316- 26 /12 /49 برای دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ارسال و تقاضای «صدور قرار تأمین» شده است. بخش ضمائم

منبع:

کتاب شهید حاج حسن حسین‌زاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 253




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.