تاریخ سند: 13 مهر 1357
پیرو شماره : 1827/21 ﻫ - 13/7/57
متن سند:
شماره: 1819 /21ﻫ
[به]: کل اداره سوم 312
به دنبال تعطیل بازار و دکاکین قم1 مراجع از برگزاری نماز جماعت خودداری نمودند.
ضمناً یکی از نزدیکان آیت الله شریعتمداری ضمن تماس با شهاب الدین اشراقی از وضع خمینی جویا و اشراقی از قول صدوقی یزدی اظهار میدارد: فعلاً در بصره به سر می برد و البته خود خمینی به عنوان اعتراض نجف را ترک نموده.
در مورد مخابره تلگرافاتی، چنین نتیجه گیری شده که چون محل دقیق خمینی روشن نیست، بهتر است تلگرافاتی به رئیس جمهور عراق و آیت الله خوئی مخابره و اضافه گردیده بد نیست به حافظ اسد2 هم که شیعه است، تلگرافاتی مخابره شود.
ضمناً اضافه شده که خمینی به قصد کویت، نجف را ترک ولی دولت کویت از پذیرفتن وی خودداری نموده است3.
استحضاراً معروض.
باصری نیا
گوینده زند وکیلی
گیرنده آقای کارآموز
ساعت مخابره 1345 روز 13 /7 /57
توضیحات سند:
1.
بازارهای سنتی ایران از دیر باز، یکی از مراکز عمده فعالیت های سیاسی علیه نظام های خودکامه بوده است.
در جریان نهضت مشروطیت، بازار سنتی تهران، تبریز و شهرهای دیگر، پایگاه حمایت از نهضت و تأمین مالی مبارزین بود و این نقش در سراسر دوران مبارزات ملی و مذهبی علیه حکومت رضاخان و محمدرضا، به ویژه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ادامه داشت.
درجریان تصویبنامه انجمن های ایالتی و ولایتی و قیام روحانیت درسال 40-41 و همچنین حوادث قیام 15 خرداد 42 و پس از آن، بازاریان یکی از ارکان مبارزه را تشکیل می دادند و بخشی از سخنرانی ها، پاسخ استفتائات و پیامهای حضرت امام(ره) در زمینه های مختلف، خطاب به همین صنف بوده است.
اعتصابهای شکننده بازار تهران، قم، تبریز و شهرهای دیگر در ماجرای انجمنهای ایالتی ولایتی، 15 خرداد 42 ، 13آبان 43 و موارد متعدد و مکرر در سالهای 56 .
57 از جمله اعتصاب هایی بود که دامنه آن به تدریج به دانشگاهها، مدارس، کارخانجات، ادارات و شرکت ملی نفت کشیده شد و به عنوان ضربه ای مهلک و فلج کننده بر رژیم شاه عمل کرد.
بازاریان متعهد، نه تنها به حمایت مالی از مبارزین می پرداختند و بخش قابل توجهی از بودجه سازمانها و جمعیتهای مبارز را تأمین میکردند، بلکه خود نیز به صورت تشکل های سیاسی وارد میدان مبارزه میشدند.
حتی پایگاه اصلی نخستین جریان مبارزه مسلحانه در بین نیروهای مذهبی، یعنی فدائیان اسلام و هیئتهای موتلفه، بازار بوده است.
علت حضور آگاهانه و بسیار فعال بازاریان مسلمان در جریانات مبارز را میبایست در فرهنگ عمیق و ریشه دار معتقدات مذهبی ملت ایران یافت که به لحاظ وسع مالی و ارتباطات بازرگانان مذهبی، این باورها نزد این صنف همراه با آگاهیهای سیاسی بوده و همواره به صورت جریانی نیرومند و متشکل در حمایت از قیام های مراجع دینی ظاهر شده است.
ضمن اینکه بافت اجتماعی و موقعیت جغرافیایی بازارهای ایران که غالباً در مرکزی ترین نقاط شهر و در فضای متمرکز و مرتبط با یکدیگر سازمان یافته است، نیز در ایجاد چنان تشکلی موثر بوده است و از این جهت تفاوت های آشکاری با نوع بازارها در ممالک دیگر و بخصوص بازارچه ها و پاساژهای مدرن دارد که به سبک غرب دایر گردیده و متاسفانه رو به توسعه نیز می باشد.
حضور قدرتمند و دراز مدت بازاریان ایران در صحنه های سیاسی که طیفی وسیع از کارگران مغازه ها و کسبه جزء تا بازرگانان متدین، ملی و عمده را شامل می شود، آنچنان بارز و غیر قابل انکار میباشند که همین امر یکی از علل سردرگمی گروه های چپ گرا در این کشور بوده است که در تحلیل های طبقاتی خود، در برخورد با این پدیده، دچار بن بست و تناقض شدهاند که در آنها به خوبی نمودار است.
کوثر ج 3 ص 255
2.
حافظ اسد افسر و دولتمرد سوری در قریه «قرداحۀ» در نزدیکی لاذقیه در سال 1931 به دنیا آمد.
از سال 1960 به عنوان عضو رهبری در تشکیلات نظامی حزب سوسیالیست بعث عربی، درآمد و پس از جنبش 8 مارس 1963 به فرماندهی نیروی هوایی رسید.
پس از جنبش 23 فوریه 1966 به وزارت دفاع رسید و در این حین نقش بسیار مهمی را ایفا نمود.
در اکتبر 1970 به یک حرکت اصلاحی دست زد و «صلاح جدید» و گروه وی را تبعید کرد و سپس به زندان افکند.
در مارس 1970 به ریاست جمهوری رسید و سوریه را به اتحاد جمهوری های عربی داخل نمود.
در جهت تنظیم امور با رئیس جمهوری مصر محمد انور سادات در مورد تدارک جنگ اکتبر 1973 همکاری نمود، ولیکن این مسئله پس از امضای توافقنامه دوم جداسازی نیروها در سینا، توسط انور سادات، متوقف شد.
وی بدون آن که مناسبات خود را با اتحاد جماهیر شوروی به هم زند، روابط محکمی را با پادشاه اردن و رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین و برخی حکومتهای محافظه کار عرب برقرار کرد.
اما در زمینه مسایل داخلی، تنها به بخشهای خاص مجال عمل داد.
در نتیجه رد عقب نشینی از جولان توسط اسرائیل در سال 1967، با مشکلاتی مواجه شد در حالی که سوریه با قطعنامه شماره 338 شورای امنیت که متضمن قطعنامه شماره 242 همان شورا بود، موافقت کرده بود.
وی با موافقتنامه کمپ دیوید مخالفت نمود و در تشکیل «جبهه پایداری، شامل سوریه، لیبی، الجزایر، یمن دمکراتیک و سازمان آزادی بخش فلسطین مشارکت کرد.
پس از اقدام سادات در دیدار از قدس و پذیرفتن توافقنامه های صلح کمپ دیوید، به عراق نزدیک شد و در کنفرانس سران عرب در بغداد و تونس شرکت جست.
در 8 اکتبر 1980 به یک دیدار رسمی از مسکو دست زد.
این دیدار نهمین دیدار وی از آغاز دوران ریاست جمهوری او در سال 1970 بود.
در خلال آن «معاهده دوستی و همکاری» به مدت 20 سال میان وی و صدر هیئت رئیسه شوروی ـ لئونید برژنف ـ به امضا رسید.
جوانب نظامی این معاهده در وضعیتی که تیرگی اوضاع روز به روز در خاورمیانه افزایش می یافت تا پس ازگذشت دو هفته از جنگ ایران و عراق، فاش نشده بود.
حافظ اسد در روز ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰ هنگام مکالمه تلفنی با امیل لحود رئیس جمهور لبنان بر اثر حمله قلبی در سن ۶۹ سالگی درگذشت.
3.
نمایندگی ساواک در کویت در اینباره گزارش داده است: « موضوع آمدن خمینی به کویت، وسیله اینجانب به اطلاع جناب سفیر شاهنشاه آریامهر رسید.
نظر به اینکه ایشان روز جاری با شیخ ناصر سفیر کویت در دربار شاهنشاهی ملاقات داشتند، موضوع را بدون ذکر منبع و مأخذ با وی مطرح و نتیجه را به شرح زیر به نمایندگی ابلاغ فرمودند: شیخ ناصر ضمن اظهار تردید از صحت چنین خبری، بلافاصله چگونگی را تلفنی به دفتر امیر کویت اطلاع داده و پس از چند دقیقه از دفتر امیر با شیخ ناصر تلفنی تماس برقرار گردید که شیخ ناصر درباره این مکالمات تلفنی گفتند: والاحضرت امیر ضمن اظهار بیاطلاعی از این موضوع، به مقامات مسئول در مرز دستور دادند که از ورود خمینی به کویت جلوگیری نمایند...
» امام در آینه اسناد، ج 6، ص 426
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ شهابالدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 340