صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: حسین خوشاب دبیر ادبیات و دینی

تاریخ سند: 1 آبان 1357


موضوع: حسین خوشاب دبیر ادبیات و دینی


متن سند:

از: 10 ﻫ 2 تاریخ: 1 /8 /1357
به: 324 شماره: 11307
موضوع: حسین خوشاب دبیر ادبیات و دینی

در تاریخ 25 /7 /1357 ساعت 15 الی 18 در زنگ اول و دوم حسین خوشاب دبیر ادبیات و دینی در کلاس دوم مکانیک A نوبت دوم ضمن دادن درس، از دستور تعطیل در تاریخ 24 /7 /1357 راضی به نظر می‌رسد و می‌گفت اگر شما به اعتصاباتی که از طرف رهبران دینی اعلام می‌شود اعلامیه داده و پخش کنید مسلماً قدرت روحانیون تقویت شده و پیروزی آنها حتمی است. اگر ملت مسلمان ایران دستورهای خمینی را عمل کنند ما به یاری خدا و بعد به یاری شما می‌توانیم بر دولت و فرعون عصر خود چیره شویم. شما و همنوعان شما از دست این یزید راحت خواهید شد و سپس ملت ایران را یک گله.... [شاه] و اطرافیانش را به سگ گله تشبیه نمود و گفت چه طور باید سگ گله از گله خود مواظبت کند، در صورتی که دارند ملت را به نابودی می‌کشانند و سپس درباره روز چهارم آبان1 صحبت کرد و گفت یعنی چه که برای این...[شاه]جشن تولد و از این قبیل چیزها می‌گیرند و سپس گفت شاه در دوران حکومت خود را مسلمان خواند ولی در پشت پرده کارهای ضد اسلامی انجام می‌داد.
نظریه شنبه: وی یکی از مخالفان شاه و حکومت وی می‌باشد و تحریک کننده هنرجویان به مخالفت با شاه و رهبری از خمینی است. ضمناً وی عازم خانه خدا است.
نظریه یکشنبه: با توجه به دسترسی شنبه گزارش فوق احتمالاً صحت دارد. ضمناً به شنبه دستور داده شده که از وی مراقبت بیشتر به عمل آورد. غنی
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. الهام
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه مورد تأیید است. پژواک
نظریه 10 ﻫ : به امنیت داخلی دستور داده شد که از نامبرده مراقبت بیشتری به عمل آید.

توضیحات سند:

1. رژیم در روز چهارم آبان، سالروز تولد شاه، دستور مى‌داد شهرها را چراغانى کنند و کسبه مجبور بودند بر سـر در







مغازه‌هاى خود پرچم کشور را بیاویزند و با تبلیغات گسترده و پر سر و صدا، مراسمى ساختگى با صرف میلیونها تومان هزینه در ادارات و سازمانهاى دولتى برپا مى‌شد و مأموران شهربانى و ژاندارمرى در شهرها و بخش‌ها و روستاها، کسبه و اصناف را مجبور مى‌کردند که عکس شاه و پرچم سه رنگ بر سر در مغازه‌هایشان نصب کنند محصلان جوان را به استادیوم‌هاى ورزشى مى‌بردند و در آنجا آنان را به رقص و پایکوبى و حرکات ورزشى وا مى‌داشتند. رژیم همچنین جلسات جشنى در استاندارى‌ها ترتیب مى‌داد و ضمن آن از روحانیون جهت دعاگویى دعوت مى‌کرد که روحانیت متعهد علناً یا با عنوان کردن معذورات از رفتن به چنین مجالسى خوددارى مى‌کردند و فقط عده‌اى از آخوندهاى وابسته به ساواک و اوقاف در آن شرکت مى‌کردند. در این روز معمولاً شاه و خانواده‌اش در استادیوم امجدیه (شهید شیرودى فعلى) حاضر مى‌شدند و برنامه‌هایى را که دختران و پسران، به ویژه دختران دانش‌آموز، و ورزشکاران باستانى و دانشجویان دانشگاه پلیس اجرا مى‌کردند تماشا مى‌کردند و در پایان نیز مراسم آتش بازى بر پا مى‌شد. در سالروز تولد شاه هیئت دولت، سران ارتش، و سایر سردمداران رژیم، و نیز سفراى خارجى براى تبریک به حضور شاه پذیرفته مى‌شدند. شاه آخرین سالروز تولد خود را در کاخش، هنگامى که مردم ایران یکپارچه علیه او برخاسته بودند و بر او نفرین مى‌فرستادند، در محیطى مملو از اضطراب جشن گرفت!


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 4 صفحه 408

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.