تاریخ سند: 4 آذر 1357
موضوع: مذاکرات شیخ هادی روحانیراد کله بستی با محمدجواد حجتی
متن سند:
از: 2ﻫ 1 تاریخ: 4 /9 /1357
به: 2ﻫ ب ـ 312 شماره: 5748 /2 ﻫ ب
موضوع: مذاکرات شیخ هادی روحانیراد کله بستی با محمدجواد حجتی
شیخهادی روحانی کلهبستی در مذاکره خود با شیخ محمدجواد حجتی مورخ 2 /9 /1357 اظهار داشت: یک آقائی تلفنی کرد گفت: شما نرفتید گفتم: کجا؟ گفت: بیرون شهر گفتم: نه گفت: آقایان دستهجمعی از شهر فرار کردند گفتم: چرا گفت قرار است بلوا شود و چماق بدستها بیایند1 گفتم: من خبری نداشتم حالا میخواهم بدانم موضوعی بوده است حجتی اظهار میکند: نه خیر چیزی نبوده است. روحانی میگوید: از قرار آقای فاضل امشب نماز نیامدهاند حجتی میگوید: بله من هم نماز نرفتم به علّتی که بعداً عرض میکنم روحانی میگوید: تلگراف آیتالله گلپایگانی را خواندید جالب بود حجتی میگوید: بله خیلی جالب بود و تکثیر شده فردا هم توزیع میشود روحانی هم میگوید: تعدادی هم بنده تکثیر کردم و تقسیم کردم حجتی میگوید: ما دویست عدد تکثیر کردیم و از اعلامیه خودمان هم حدود پانصد عدد تکثیر کردیم (مربوط به کشته شدگان ساری) 2 که روز 3 /9 /1357 پخش میشود روحانی از حجتی سئوال میکند: قضیه چماق اینها صحت دارد [؟] حجتی میگوید: خیر شایعات است ولی فرهنگیان تظاهراتی دارند روحانی میافزاید: فرهنگیان مسلّم است من به هر کسی میگویم این مرد خودش آمد در مدرسه تکذیب کرد (منظور دلالت3 رئیس انجمن شهر است) ولی مردم باور نمیکنند حجتی میگوید: مردم باور نمیکنند و من به هر کسی گفتم میگوید دروغ میگوید غلط میکند و این برای خودنمائی بوده و حتی دو نفر هم از طرف بندپی گفته قسم خوردند گفته دلالت با خانم صنیع هر دو بودند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأئید است موضوع انجام تظاهرات موافق از ناحیه روستائیان صحت دارد بلکه حجتی بوسیله ایادی خویش در بین مردم شایع نموده که دولت به هریک از این روستائیان مبلغ پنجاه تومان داده و از آنان تقاضا نموده که در شهر تظاهرات موافقی انجام دهند و این شایعات به قدری قوت گرفته که زبانزد خاص و عام شده بود و در نتیجه موجب راکد ماندن تظاهرات گردیده است و حتی حجتی و چند نفر دیگر از روحانیون مخالف به دهات و قراء مراجعه و از روستائیان تقاضا نمودند از انجام تظاهرات چشم پوشی نمایند که یک بار نیز با مقابله شدید روستائیان قراء ( کبوتردان ) گرفته و حتی حتی شیشههای مینی بوس آنان را شکستند. زیرک
نظریه دوشنبه: با توجه به محتوای خبر نظر عالی را به عناصر دست اندرکار تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه در سطح منطقه معطوف میدارد. (خسرو)
نظریه 2 ﻫ ب: تکثیر و توزیع اعلامیه کار همیشگی شیخ حجتی است و آقای روحانی همچنین، ضمناً موضوع دلالت رئیس انجمن و خانم صنیع این است که عدهای به روحانیون اطلاع داده[شد] که دلالت و خانم صنیع به بند پی رفته و به روستائیان پول پرداخت نموده که در داخل شهر به تظاهرات موافق بپردازند و دلالت خود را در این موقعیت میبیند نزد روحانیون در در مدرسه صدر رفته و اظهار میکند که من در این قضایا مداخلهای ندارم و هر کس گفته دروغ گفته و مرا از این مسائل جدا بدانید و اضافه نموده که من از روحانیت انتظار حمایت دارم ضمناً آقای دلالت و خانم صنیع مدعی هستند که این آتش را مسعود خالقی که در جناح مخالف آنان قرار دارد ایجاد کرده است البته عزیمت خانم صنیع و دلالت به بند پی صحیح است ولی نه برای این منظور و ( ناخوانا ) تا خالقی از این موضوع بهرهبرداری کرده باشد.
توضیحات سند:
1. در تاریخ 16 /8 /1357 همزمان با روی کارآمدن دولت نظامی ساواک در بخش نامهای به همه شعب خود ضمن توجیه علت تصمیم شاه به برقراری دولت نظامی، این تصمیم را به اطلاع مسئولان ساواک در شهرهای مختلف رساند. در این بخشنامه، شاه شخص دموکرات منش، مخالفان همه کمونیست و ساواک سازمان رئوف معرفی شده است. دولت نظامیغیر از گشودن آتش به روی مردم، به نیروی ژاندارمری دستور داد مقدمات تظاهرات دولتی را در سطح روستاها و شهرهای کوچک فراهم کند، تا شاید از این طریق بتواند از شدت مخالفتها بکاهد. گروههایی از روستائیان با گرفتن وعده یا تهدید شدن به این درخواست ژاندارمری پاسخ دادند و با عکسهایی از شاه، همسر و پسرش و گاه با در دست داشتن عکسهایی که نماد مولای متفیان حضرت علی (ع) بود به نفع رژیم شاهنشاهی دست به تظاهرات زدند. در برخی نقاط این تظاهرات زمینهای برای مخالفتهای مردمی شد. حادثه بیست و نهم آبان 1357 در شهر ساری و شهادت حداقل سه تن با چنین مقدمهای شکل گرفت. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک روزشمار استان مازندران (ساری)، (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، وزارت اطلاعات، چاپ دوم 1391)، صص 227 و 236
2. در روز 29 /8 /1357 حدود دو هزار نفر از مردم ساری با شعارهای ضد رژیم پهلوی تظاهرات نمودند که منجر به درگیری 400 نفر از طرفداران رژیم با آنها و شهادت 5 نفر از مردم این شهر و مجروح شدن 27 نفر از آنها گردید. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: روز شمار انقلاب اسلامیمازندران جلد دوم، حوادث و وقایع آبان ماه سال 1357 (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات چاپ سوم، 1391)
3. محسن دلالت، فرزند علیاکبر در سال 1306 ه.ش در بابل به دنیا آمد. بر اساس سوابق موجود وی قبل از انقلاب بازرگان، رئیس انجمن شهر بابل، عضو کمیته مشورتی حزب رستاخیز و رئیس کانون شماره 59 حزب رستاخیز بود.( اسناد ساواک- پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 10 صفحه 62