صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از : سید محمدتقی حسینی طباطبایی ـ جلسه دوم

بازجویی از : سید محمدتقی حسینی طباطبایی ـ جلسه دوم


متن سند:

س ـ با احراز هویت شما لازم است کلیه فعالیت های خود را از ابتدا به طور مشروح بیان و ارتباط خود را با روحانیون افراطی مشخص و هرگونه اقدامی که در زمینه تهیه و توزیع اعلامیه های مضره و رساله خمینی نموده اید بیان و کلیه جلساتی را که تشکیل داده و در آن مبادرت به ایراد سخنرانی و اظهارات خلاف مصالح کشور کرده اید ذکر و افراد شرکت کننده را معرفی و کلیه بحثها و مذاکرات خود را نیز در جلسات تشریح و هرگونه صحبتهای تحریک کننده خود را نیز که در روی منبر بیان داشته اید بنویسید و توضیح دهید هدف و منظور شما از این گونه اعمال چه بوده است.
ج ـ اینجانب فعالیت هایی که در دوران زندگی خود در اجتماع زابل از بدو ورود در اجتماع داشته ام اصول آن عبارت است از 1ـ تأسیس مسجد و مدرسه علمیه از سال هزاروسیصدو چهل یک که در سال چهل قابل بهره برداری شده است که در آن محل اقامه جماعت و تشکیل مجالس تبلیغی دینی می نموده ایم و الی الحال هم این برنامه ادامه داشته در قسمت شرقی این ساختمان تعدادی اتاق جهت سکونت دانشجویان دینی ساخته شده که هم اکنون عده تحت سرپرستی و تدریس اینجانب اشتغال به تحصیل دارند که تمام امور آنان از جانب بنده به وسیله کمک های مالی مردم از وجوه شرعی طبق اجازه هایی که از مراجع تقلید (مانند آیت الله حکیم و آیت الله خویی و آیت الله شاهرودی) در دست دارم تأمین می شده در قسمت فوقانی در سمت شمال شرقی محلی به صورت مربع جهت کتابخانه ساخته شده که هم اکنون مقداری کتاب در آنجا جمع آوری شده و مورد استفاده می باشد ولی چون تشکیلات مفصلی ندارد و قرائتخانه و مخزن کتابها و محل رفت و آمد مراجعین در یک محیط است چنان که آقایان مأمورین سازمان امنیت در موقع بازدید مشاهده فرموده اند موضوع دوم فعالیت های اینجانب تدریس طلاب علوم دینیه است که طبق دستور مرحوم آیت الله حکیم از سال 47 حوزه دایر و اشتغال به تدریس آنان پیدا نموده ام ولی الحال دایر است موضوع سوم فعالیت هایم تشکیل جلسه تفسیر قرآن و قرائت در منزل حاج محمدرضا عارف فخار که فعلاً جنب هتل کورش زابل واقع در خیابان رضاشاه کبیر می باشد و این جلسه هرشب بعد از نماز مغرب و عشا دایر است نیم ساعت قرائت و نیم ساعت هم تفسیر قرآن توسط اینجانب گفته می شود و از سال 1344 خورشیدی الی الحال دایر است و مطالب این جلسه صرفا معانی قرآن در سطح فکر عموم مردم بازاری و کسبه بیان می شود و نسبت به مطالب آن از طرف مقامات دولتی ایرادی نبوده است حتی در اوقات ممنوع بودنم از منبر موضوع چهارم فعالیت جهت توسعه کتابخانه به منظور خدمت به فرهنگ و معلومات عمومی برحسب احساس وظیفه به صورت استمداد از افراد محلی و آقایان علمای قم و نجف و مشهد که عده ای از آقایان قم مانند آیت الله مرعشی و آیت الله گلپایگانی تعدادی کتاب با مهرهای ویژه خود جهت کتابخانه مزبور فرستاده اند که هم اکنون در محل کتابخانه موجود است [ناخوانا ]سایر مردم خیرخواه نیز کم و بیش کتابهایی اهداء نموده اند ولی از آنجایی که بودجه ای نداشته ایم تشکیلات سازمانی و اداری و دفتری درستی ندارد و فقط رفقای بازاری و حتی بعضی از محصلین در اوقات مختلف به منظور کمک پاره از اوقات خود را که غالبا بعدازظهر در ساعتهای 4 تا 6 بوده صرف دادن و گرفتن کتاب از مراجعین می نموده اند و به این صورت کتابخانه مزبور دایر شده و چون اشتغالات درسی و کارهای زندگی و منبری که در اوقات منبر داشته ام مانع از آن می شد که شخصا مباشر دریافت و دادن کتاب به مراجعین باشیم لذا ممکن نبوده که از جزئیات جریان مطلع باشم روی همین اصل قبل از تعطیل نوروز که عده ای از دانشجویان محلی به زابل آمده بودند مقداری کتاب جهت کتابخانه آورده بودند در هنگامی که همکاران برای تنظیف و صحافی کتابهای کتابخانه تعطیل داشتند و مشغول کارهای داخلی بودند قسمتی از این کتابها را آورده بودند و در محل گذاشته اند از جمله مسعود فیروزکوهی یک قسمت کتاب جهت کتابخانه آورده بودند که در مسجد پس از نماز اظهار داشت که مقداری کتاب آورده ام پرسیدم چگونه کتابهایی است گفت تعدادی از نوشته های دکتر شریعتی و جلال آل احمد و تعدادی هم افسانه های کوتاه جهت بچه هاست.
گفتم نسبت به گفته های شریعتی مراجع تقلید ایراد دارند چون با مبانی دینی سازگار نیست گفت من چند تا را از آنها می آورم منزل شما خوب است شما مطالعه کنید هر جا که ایرادی داشت به بچه ها تذکر دهند با این قرار چند نسخه که هم اکنون جز کتابهایی که از منزل بنده توسط مأموران سازمان گرفته شده می باشد و همراه آورده اند و همان طور که در بالا نوشتم اینجانب به پیروی از مراجع تقلید با گفته های دکتر شریعتی مخالفم ممکن است جهت اثبات صدق عرایضم مسعود فیروزکوهی را که در دانشگاه تهران است احضار تا مطالب را با حضور خودش بیان کنم.
موضوع دیگر فعالیت اینجانب جمع آوری وجوه از کسانی که از مراجع مشهور (مانند آیت الله خویی و آیت الله شاهرودی1 و آیت الله میلانی2) تقلید می کنند می باشد که موجب اجازه های موجوده از معظم لهم اقدام می کرده ایم قسمتی را طبق دستور آنان صرف اداره زندگی دانشجویان دینی محل و فقرا می کرده ام و دو قسمت دیگر را طبق دستور خودشان خدمت آنان یا...
...
.
[ناخوانا ]منزل آنان بوده اند می داده ام.
موضوع پنجم فعالیتم که در این اواخر شروع شده فعالیت جهت تأسیس صندوق قرض الحسنه (وام شرافتی) به منظور کمک و خدمت به همشهریان و مسلمانان بوده است که از عهده وام بانکی بر نمی آیند یا گرفتاریهای فوری دارند که دسترس به بانک ندارند ولی تاکنون وجوهی جمع آوری نشده است فقط اقدام تبلیغاتی بوده است تا مشترکین به حد نصاب رسیده اینک اساسنامه آن ضمن کتابهای گرفته شده از منزل اینجانب همراه است خواهشمندم مقرر شود نسخه موجوده را ملاحظه فرمایند.
موضوع ششم فعالیت اینجانب منبر و تبلیغ امور دینی و مواعظ می باشد آن هم به طور محدود و نه همه جایی به استناد به قرآن و احادیث معتبره با ذکر مآخذ حدیث چنانکه نوارهای سخنرانیهای اخیرم را خودم همیشگی متکفل بوده ام و اکنون هم نوع نوارها موجود است و به هیچ وجه در سخنانم نسبت به سیاست و امور امنیتی کشور اظهاری نکرده ام اگر احیانا کلیاتی از دستورات دینی را نقل کرده ام که به طور ناآگاه انطباق به شخصی یا عملی داشته باشد که خود توجه نداشته ام امر دیگری است والا وظیفه شرعی اینجانب حفظ امنیت و نظم اجتماعی است به عنوان یک نفر مسلمان اما ارتباط با علماء افراطی به معنی همکاری به هیچ وجه نداشته و ندارم ولی در زمانی که در سال 1348 عده ای از علما را به زابل تبعید کرده بودند روی آشنایی قبلی که در دوران تحصیل با عده ای از قبیل خزعلی3 و مروارید داشتم چون جایی برای ورود آنان نبوده وارد منزلم شدند.
چند روزی بودند سپس برای خود منزل کرایه نمودند تا مدتی که در زابل بودند فقط در روزی یک مرتبه جهت مباحثه تفسیر قرآن که آن هم غالبا با حضور مأموران پلیس انجام می شد همدیگر را ملاقات می کردیم.
اما ارتباط و همکاری دیگری با کسی از علما فوق ندارم اما راجع به جلسات و شرکت کنندگان چون جلسات خصوصی نداشته ام و نوعا به صورت عمومی در مسجد تشکیل می شده یا احیانا در منازل به صورت منبر بوده اشخاص معینی را نمی توانم نام ببرم چون اکثر اهالی پای منبرهایم حاضر می شدند و احضار این گونه شرکت کنندگان ممکن نیست ولی راجع به امنیت کشور و مصالح آن بحثی نکرده ام چون از حدود مسئولیت و شأن بنده بیرون است البته امر به معروف و نهی از منکر و پندهای دینی با استناد به قرآن و حدیث در سخنانم زیاد بوده است ولی از آنجایی که ما ایرانی و بهره مند از مزایای امنیتی و آسایشی کشور هستیم وظیفه داریم در حفظ امنیت کوشا باشیم ضمنا یکی از کارهایی که انجام داده ام آن هم به حساب آنکه خدمتی به میهن و هموطنان خود می کنم آن است که در سال 1350 آقای سید محمدصادق روحانی که از علمای قم می باشد بیانیه ای برعلیه دولت بعثی عراق صادر کرده بود و برای علماء به شهرستانها نسخه های آن را با پست فرستاده بود اینجانب به منظور ابراز همدردی و اظهار تنفر نسخه خودم را به فارسی ترجمه کردم و در روز عاشورای همان سال که تقریبا اوایل بهمن 50 بود در روی منبر قرائت نمودم البته در اثر عدم توجه قبلاً به شهربانی اطلاع نداده بودم که موجب گلایه رئیس شهربانی وقت سروان مرادی که موقت کفیل شهربانی بود شد نهایت پس از اینکه منتشر شد اولین نسخه را به شهربانی تقدیم داشته ام و اینکه هم یک نسخه از آن به ضمیمه کتابهای ضبط شده از منزل همراه است دیگر عملی که خلاف و مصالح کشور باشد انجام نداده ام اما هدفم از تمام این اقدامات ادای وظیفه شرعی و تبلیغی بوده است ولی چنانچه هرکدام از این کارها و موضوعات خلاف مصالح کشور باشد با کمال میل حاضرم ترک نموده و تعهد کنم که در آن زمینه اقدامی نکنم.
موضوع دیگری که اخیرا انجام شده عبارت است از تشکیل یک جلسه قرائت قرآن جهت عده ای از کارمندان و دانش آموزان محلی در شبها بعد از آنکه اینجانب از نماز فارغ می شوم و به جلسه منزل عارفی می روم این جلسه به سرپرستی محمدکاظم امجد کارمند بهداشت زابل که اهل اهواز می باشد دایر بود فعلاً که نامبرده منتقل به زاهدان شده به سرپرستی احمد صلواتی سرباز وظیفه و یک کارمند ثبت اسناد اداره می شود و اخیرا روزهای جمعه سخنرانی مذهبی در طبقه فوقانی مدرسه (محل کتابخانه) دایر نموده بودند که از قرآن و نهج البلاغه و کلمات قصار پیغمبر اسلام (ص) خوانده می شد در پایان یکی از آنان سخنرانی مذهبی ایراد می کرده است ولی خودم جز دو سه جلسه که در [ناخوانا ]ایراد سخنرانی کرده ام آن هم به دعوت آنان شرکت دیگری نداشته ام ولی در مسایل دینی بعضی اوقات سؤالات مربوطه را می نموده اند.
راجع به رساله آقای خمینی و ولایت فقیه که میرآدی آورده بوده است از هرکدام یک نسخه توسط فیروزکوهی به منزل اینجانب آورده بود که سپس خود مسعود آمد هر دو کتاب را از من گرفته برده است و حاضرم که مواجهه برای او اثبات نمایم.
ولی کتاب دیگری یا اعلامیه ای از شخص دیگری دریافت نداشته ام.
راجع به ارتباط با طالقانی همان طور که تمام مأمورین انتظامی اطلاع دارند ایشان در منزل محدود بودند شبانه روز و مأمورین در منزل ایشان سکونت داشته واحدی تماس با ایشان نداشته است فقط در اوقات عبور از خیابان به همراهی مأمور که می رفت و اینجانب هم از همان خیابان به مسجد می رفتم ایشان را ملاقات دور دورکی می کرده ام اما یخچال چون مال سید احمد کلانتر بود ایشان تلگراف کرده بود که در اختیارش گذاشته شود که توسط مأمورین شهربانی به منزل طالقانی فرستاده شده ولی این مربوط به من نبوده جریان امر را خوب است از مأمورین شهربانی زابل تحقیق نمایید تا صدق عرایضم ثابت شود.
راجع به مقامات عالیه مملکتی گذشته از آنکه توهینی نکرده ام در سال 1341 در ماه شعبان به مناسبت میلاد امام عصر (عج) مطالبی در تمجید از اقدامات شاهنشاه بیان نموده ام که نوار آن در اختیار برخی از ارتشی هایی که در مسجد بوده اند مثل استوار دربندی که فعلاً نمی دانم در کجا خدمت می کند می باشد ولی اصلاً اهل استان بود که در آن موقع در پادگان زابل مشغول خدمت بود.
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می کنید.
ج ـ اظهارات خود را به وسیله امضاء گواهی می کنم.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله سیدمحمود شاهرودی فرزند سیدعلی در سال 1301(ه ق) در روستای آقا عبداللّه شاهرود دیده به جهان گشود.
نسبت او به زیدبن علی ابن الحسین (علیه السلام) می رسد.
پس از خواندن مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول در شاهرود و بسطام، در سن 28 سالگی به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر در آنجا بسر برد.
وی از محضر آخوند خراسانی و محقق نائینی بهره گرفت و چندین سال در نجف به تدریس اشتغال داشت.
بعد از فوت مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی، مرجعیت بخشی از اهل تقلید ایران و عراق را به خود اختصاص داد.
ایشان در عصر آیت الله حکیم در ردیف علما و مراجع بزرگ شیعه بود که بعد از فوت آقای حکیم تصدی حوزه نجف و زعامت شیعیان به وی منتهی شد.
به دنبال رفتار وحشیانه رژیم عراق با اتباع ایرانی و همچنین حوزه های علمیه عراق در تاریخ 12 خرداد 1353 در نجف تحت بازجویی مأمورین حکومت عراق قرار گرفت.
مأمورین بعثی چندین مرتبه به شکل نامطلوبی به منزل آیت الله شاهرودی هجوم بردند و ایشان را مورد بازجویی قرار دادند.
سرانجام آیت الله شاهرودی در شهریور ماه 1394 (ه ـ ق) براثر فشارها و بدرفتاریهای رژیم عراق، دارفانی را وداع گفت.
ر.ک : شهید آیت الله محمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک، ص 89.
2ـ آیت الله سیدمحمدهادی میلانی، ایشان در محرم سال 1313 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد وی از محضر مرحوم آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی، میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی بهره ها برد و قریب 60 سال در نجف اشرف، کربلای معلی و مشهد مقدس به تدریس و تربیت نفوس مستعده پرداخت و در جریان نهضت ملت مسلمان ایران در 15 خرداد، خوب درخشید و نقش آفرین گشت.
وی در دوران اقامت در مشهد، منشاء خدمات علمی و فرهنگی فراوان شد و بارها تاوان حمایت خویش از نهضت امام خمینی را با تحمل فشارهای روانی ساواک پرداخت.
آیت الله میلانی در 29 رجب سال 1395 هجری قمری وفات نمود.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت الله سعیدی، ص 12 آیت الله سید محمد هادی میلانی، به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، 1379 3ـ آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی خراسانی در سال 1304 در بروجرد متولد شد.
و تا ده سالگی به فراگیری دروس ابتدایی پرداخت سپس به مشهد مقدس عزیمت کرد و پس از طی دوره متوسطه در سال 1321 در مدرسه نواب و مدرسه حاج حسن به فراگیری علوم حوزوی پرداخت سپس به قم مهاجرت کرده مدت 12 سال در درس خارج فقه و اصول آیات بروجردی، محقق داماد و امام خمینی و درس تفسیر علامه طباطبایی بهره مند شد وی فعالیتهای مبارزاتی خود را با رهبری امام خمینی آغاز کرد و پس از انقلاب اسلامی عضو مجلس خبرگان اول شد و از طرف امام در هیئت بازنگری قانون اساسی منصوب شد ایشان در دوره دوم مجلس خبرگان نیز عضویت آن مجلس را دارا بود وی در حوزه های علمیه قم و مشهد چندین دوره تفسیر برای طلاب بیان کرده و در زمانی که به عنوان عضو شورای نگهبان قانون اساسی بود مشغول تألیف تفسیری بر کل قرآن مجید به زبان عربی بود.
(اطلاعات ش 20745 ـ 30 فروردین 1375* مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
استاد شهید مرتضی مطهری، تهران ؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی تهران؛ 1382، صص 4 ـ 403

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 179





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.