تاریخ سند: 14 خرداد 1343
موضوع گزارش : مربوط به آیت الله محلاتی
متن سند:
از: مبینی
به طوری که روز پنج شنبه گزارش داده شده آیت الله به وسیله اتومبیل
وانگارد شماره /130648 ـ 42 آبادان عازم محلی برای دو روز اقامت بود لذا
این تلفنهابه شرح زیر از طرف اشخاصی به منزل ایشان شد چون خود آیت الله
نبود تنها استفاده این بود که
کلفت منزل اشخاصی را
نمی شناخت آنها مجبور
بودند خود را معرفی نمایند
که اسامی آنان ممکن است
مورد لزوم واقع شود.
1ـ پنجشنبه 14 /3
بعدازظهر جلالی نام تلفن
زد کلفت منزل گفت امروز و
فردا آقا نیستند.
2ـ سید محمد تلفن زد گفت
کجا رفتند کلفت منزل گفت
هیچکس نیست نمی دانم.
3ـ محسن تلفن زد (گویا
محسن شریعتمدار باشد)
کلفت گفت آقا با بچه ها
رفتند گفت وقتی آمدند بگو محسن تلفن زد.
4ـ صبح جمعه مازندرانی تلفن زد گفت نیستند (هنوز از مسافرت برنگشته اند)
مازندرانی گفت چون دو نفر از مازندران مهمان داشتم لذا نتوانستم خدمت آقا
برسم عذر بخواهید آمدند حتما به من تلفن بزنند.
5 ـ در ساعت 8 جمعه باز محسن تلفن زد گفت آقا نیستند دیشب نیامدند گفت نه
همه با هم رفتند و فقط من تنها هستم (زنه کلفت آقا صحبت می کرد)
6ـ انصاری واعظ تلفن زد گفت کجا هستند گفت نمی دانم گفت ما آن عده ای
هستیم که روز جمعه قبل آمدیم با آقای وحید دامغانی اگر آمدند بگو
می خواستیم خدمت ایشان برسیم.
7ـ سید محمد حیدری ـ گفت من روضه خان هستم که روزهای عاشورا برای
ایشان روضه می خواندم گفت آیت الله تشریف ندارند گفت قم رفتند کلفت جواب
داد نمی دانم.
8ـ موسوی تلفن زد گفت از مسافرت نیامدند گفت نه گفت قرار بود قم بروند
کلفت گفت فکر نمی کنم.
9ـ دو مرتبه موسوی تلفن
زد گفت دو سه مرتبه تلفن
زدم چون عازم قم هستم به
ایشان بگویند که قرار بود
موقع رفتن تلفن بزنم و
پیغامی بگیرم لذا می روم
سؤال کرد آقا قم نرفته اند
گفت نه و گفت پیش از ظهر
پنج شنبه رفته اند.
10ـ شریعتمدار تلفن زد
گفت کجا هستند گفت
نمی دانم ولی هر جا هستند
می آیند گفت تهران گفت
شاید به هر حال کلفت با این
که پیراست تعلیمات کافی
دارد در هیچ تلفن محل
آنجا را افشاء ننمود.
11ـ ساعت 5 /5 بعدازظهر روز جمعه 15 /3 معزالدین به زنش تلفن زد که آمده
است و می آیند.
12ـ آقای نجفی تلفن زد گفت چند مرتبه تلفن زدم نبودید حالا خودم می آیم.
13ـ خانه آسید علینقی را چند مرتبه گرفتند حرف می زد (آیت الله گفت این خانه
سیدعلینقی...
[ناخوانا]
14ـ شخصی که خود را معرفی نکرد این طور مذاکره نمود چون امشب را جلسه
دارم طبق معمول شب شنبه باید زودتر بروم صحبت کنم تا ساعت 5 /10 طول می کشد نمی رسم که بیایم
پهلوی شما فردا منزل سید جوادی روضه دارند آیت الله گفت سید جوادی الان اینجاست) و آنجا مذاکرات
را می کنیم آیت الله گفت صبح با آقای حسن شریعتمداری وعده داریم نمی دانم بتوانم پهلوی شما بیایم و
گفت ساعت 5 /7 صبح باید حجت الاسلام شیرازی را ملاقات کنم طرف گفت به هر حال راجع با آن مسئله
رابطه تلفنی برقرار کردم و شرح و تفصیل دارد که یک چیز 45 است از خانواده های محترم است خیلی
مایل است مدیر مدرسه است راجع به شخصیت شما با ایشان صحبت کرده ام (گویا موضوع زنی بود).
ضمنا صبح جمعه هم که من به کوچه رفتم دیدم در حدود 25 نفر آمده بودند آیت الله ملاقات کنند چون
ایشان نبودند داشتند بر می گشتند اغلب معمم بودند.
با این که آیت الله نبود تعداد تلفن خیلی زیاد بود و چند ساعت صبح را من منزل نبودم برای کنترل تلفن
پیشنهاد حضوری خواهد شد تا در صورت موافقت در روزها بیشتر کنترل شود.
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 154