صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

صورت آرا و کاندید[ا]هاى مرند

صورت آرا و کاندید[ا]هاى مرند


متن سند:

صورت آرا و کاندید[ا]هاى مرند

حضرت اشرف سردار سپه ـ 2858، آقاى میرزا جوادخان ـ 1628، آقاى عظیمى ـ 15، شیخ‌الاسلام زاده ـ 23
حبیب‌اللّه‌ خان هوجقانى ـ 132، میرزا آقاخان ـ 83، هدایت‌اللّه‌ خان ملایرى ـ 76، حاجى میرزا آقا فرشى ـ 66
میرزا یحیى خان ـ 37، حاج شیخ حسن ـ 24، حاج محمد جعفر اصفهانى ـ 21، مقتدرالسلطنه ـ 21
سید اسداللّه‌ زنوزى ـ 19، میرزا عبدالرسول‌خان ـ 19، میرزا جهانگیرخان ناظم‌الملک ـ 18
آقا شیخ اسداللّه‌ خان ممقانى ـ 16، حاج شیخ عبدالمناف ـ 14، حضرت امارت لشکر ـ 12، آقا-میرزاصادق آقامجتهد1 ـ 21
میرزا عیسى حکیم ـ 8، حاجى غلام مرندى ـ 5، میرزا غفارخان ـ 5، شیخ محمدحسین ـ 4 فیوضات ـ 3، سید محمد علیخان ـ 2، میرزا مهدى ادیب ـ ندارد، شیخ الاسلام مرندى ـ 2
معین‌الاسلام مرندى ـ 2، احمد شاه ـ 2، افتخارالسلطان ـ 2، حاجى شیخ محمد مرندى ـ 1
حاجى محمدرحیم آقا باقرخوئى ـ 1، آقاى مخبرالسلطنه2 ـ 1، حاجى ابراهیم مقدس زاده ـ 1
میرزا حسین ناطق ـ 1، شجاع نظام ـ 1،آخوند ملاقاسمعلى ـ 1، میرزا حسین حکیم ـ 1
آقاى صدرالاشراف ـ 1، آقاى ثقه‌السلطان ـ ندارد، آقاى هدایت‌السلطنه ـ 1
حاجى میرزاعلى اکبرآقا ـ 1، عنایت‌اللّه‌ خان ـ 1، حاجى رحمان ـ 1
سیدباقر حاجى میر جعفرزاده ـ ندارد
ثقه‌السلطان

توضیحات سند:

1ـ میرزا صادق آقامجتهد: او از علماى بزرگى بود که رضاخان به قم تبعید کرد و در آنجا در گذشت.
2ـ مخبرالسلطنه هدایت، مهدیقلى (1280 ق ـ 1334 ش) مهدیقلى خان پسر على قلى خان مخبرالدوله و نوه رضا قلى خان هدایت در سال 1242 شمسى متولد شد و پس از فراگیرى مقدمات علوم در تهران، در سال 1257 شمسى براى ادامه تحصیل عازم آلمان گردید و دو سال بعد به ایران مراجعت کرد. در سال 1265 شمسى به سمت معلم زبان آلمانى در دارالفنون به تدریس پرداخت در سال 1272 شمسى وارد خدمات دولتى در دربار ناصرالدین شاه گردید و دو سال بعد به سمت ریاست پست خانه و گمرک و تلگرافخانه تبریز منصوب شد. ولى پس از اندک مدتى از کار خود استعفا داد و به تهران بازگشت و ریاست مدارس را به عهده گرفت. در زمان مظفرالدین شاه همراه او به اروپا عزیمت کرد. پس از استقرار مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه به همراه مرتضى قلى خان صنیع‌الدوله، محتشم‌السلطنه، پیرنیا (مشیرالدوله)، پیرنیا (مؤتمن الملک) و برادر خودش مأمور تهیه قانون اساسى گردید. و انتخابات دوره اول مجلس شوراى ملى را به انجام رساندند. در اولین کابینه قانونى ایران که به ریاست وزیر افخم تشکیل شد وزارت معارف را به عهده گرفت. زمانى که محمد على شاه مجلس شوراى ملى را به توپ بست مخبرالسلطنه (هدایت) والى آذربایجان بود. در زمان جنگهاى آزادى خواهانه، مخبرالسلطنه قورخانه تبریز را به روى مردم باز کرد و خود عازم اروپا شد (!) و پس از مدتى دوباره به ایران مراجعت کرد و در سال 1288 شمسى، با همکارى سپهسالار محمد ولى خان تنکابنى تهران را فتح کرد. پس از فتح تهران و استقرار مشروطیت دوباره به حکومت آذربایجان منصوب شد و مدت دو سال در آنجا بود، سپس مدتى به اروپا رفت و پس از بازگشت به ایران به حکمرانى فارس منصوب شد. وى در سال 1299 شمسى در کابینه مشیرالذوله وزیر دارایى شد. در این موقع بود که شیخ محمد خیابانى در تبریز سر به قیام برداشته بود، مخبرالسلطنه باز به حکومت آذربایجان منصوب شدو پس از سرکوب قیام به تهران بازگشت. در سال 1301 شمسى در کابینه مستوفى الممالک به وزارت فواید عامه برگزیده شد و در سال 1306 شمسى (9 خرداد) با 98 راى موافق در برابر 10 راى مخالف به ریاست وزرایى برگزیده شد و تا 21 شهریور 1312 همچنان نخست‌وزیر بود. مخبرالسلطنه در سال 1334 شمسى در سن 92 سالگى از دنیا رفت. از جمله تالیفات او مى‌توان از افکار امم، خاطرات و خطرات و ترجمع مجمع‌الادوار نام برد. خانواده مخبرالسلطنه از قدیم الایام از اعضاى فراماسونرى بوده‌اند. وقتى میرزا ملکم خان اولین لژ فراماسونرى را در ایران تأسیس کرد کسان بسیارى در اندک زمان به فراموشخانه پیوستند که نام چند تن از آنان در مجموعه خطى دریاى معرفت نوشته میرزا یوسف خان رفعت الملک آمده است که از آن جمله رضا قلى خان لَلِه باشى هدایت، پدر بزرگ مهدیقلى هدایت است. کارنامه هدایت در خدمات دولتى ننگین است. و در قبل و زمان ریاست دارایى او اتفاقات مهمى رخ داده است. حادثه مرگ مرموز حاج آقا نوراللّه‌ اصفهانى که رهبرى نهضتى از مهاجرین شهرستان اصفهان را علیه رضاخان رهبرى مى‌کرد در سال 1306 بر اثر تزریق آمپولى توسط دکتر شفاءالدوله، کشف کمیته سرى سرهنگ احمد خان پولادین رئیس گارد رضا شاه که قصد ترور رضا خان را داشت و اعدام او در تاریخ 24 بهمن 1306، توقیف و تبعید آیت‌اللّه‌ شهید سید حسن مدرس در تاریخ 16 مهر 1307، توطئه فرستادن اجبارى ستارخان سردار ملى و باقرخان سالار ملى به قربانگاه تهران توسط او، سرکوبى جنبش شیخ محمد خیابانى و کشته شدن او و یارانش، حیف و میل و سوءاستفاده در بروات در زمانى که سرپرست کارهاى پستى بود، سرکوبى جنبش ضد انگلیسى مردم فارس در زمانى که والى آنجا شد، تقدیم قسمتى از حقوق خود به دولت کودتایى سید ضیاءالدین طباطبایى و رضاخان، قسمتى از کارنامه اوست. او حکومت خود را چنین معرفى کرده بود: «حکومت من نه مشروطه است، نه استبدادى، امر بین امرین است و به استبداد نزدیکتر، مردم مشروطه نمى‌فهمند» او براى رضا شاه مشاورى صدیق و خدمتگزارى با وفا بود و چنان خود را در پس شخص شاه پنهان مى‌داشت که او از وى هیچ نگرانى به خود راه نمى‌داد. یک بار با طنزى که متوجه شخص خود او بود به من [بلوشر، سفیر آلمان در ایران ]چنین گفت: «شاه هیچ رئیس الوزرایى پیدا نمى‌کند که بهتر از من باشد، چون احدى پیدا نمى‌شود که کمتر از من کار کند.» در عمل نیز کسى متعرض او نشد.... پس از کنارگیرى در ده دروس که در دامنه کوههاى البرز قرار دارد و منطقه‌اى زیباست به دیدنش رفتم. او به زندگى شخصى و خصوصى پناه برده بود. (ر. ک : وزراى معارف ایران، عبداللّه‌پور، صفحات 37 و 38 و نخبگان سیاسى ایران، شجیعى، صفحه 163 و قیام گوهر شاد، سینا واحد، صفحات 16 و 17 و فراماسونرى در ایران، کتیرایى، صفحات 68 و 69 و دولتهاى ایران در عصر مشروطیت، زاوش، صفحات 222 تا 228 و نمایندگان مجلس شوراى ملى در 21 دوره قانونگذارى، شجیعى و سفرنامه بلوشر، بلوشر، صفحه 278)


منبع:

کتاب انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد (جلد دوم) صفحه 157

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.