تاریخ سند: 18 آذر 1341
موضوع: ازدیاد نفوذ علما و روحانیون
متن سند:
شماره: 9241/ م الف11 تاریخ:18 /9 /1341
گیرنده: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
فرستنده: ساواک خراسان
شماره پیرو: 3541/ م الف 11 ـ 5 /4 /41
موضوع: ازدیاد نفوذ علما و روحانیون
همانطوری که ملاحظه فرمودند بالأخره علما و مراجع مذهبی حرف خود را به کرسی نشانده و دولت ناگزیر گردید تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را لغو نماید. قطعاً جریان تظاهر و اقدامات آنان به مرحلهای رسیده بود که ایجاب میکرد دولت یک چنین تصمیمی را (که از نظر مخالفین و اکثریت مردم عقبنشینی دولت در مقابل علما تلقی میشد) اتخاذ نماید. جزئیات جریاناتی که درباره مخالفت با این اقدام از طرف علما در مشهد صورت گرفته بهموقع گزارش شده است اما آنچه برای پیشبینی امنیت این منطقه صورت گیرد موضوع گزارش بالا میباشد.
در چندساله اخیر از طرف دولتها درباره مسائل مذهبی و جلوگیری از ازدیاد نفوذ مراجع مذهبی سیاست واحدی اتخاذ نشده و دولتها برای پیشرفت کار خود با توجه به اوضاع روز هر طور که مقتضیات ایجاب نموده با آنان رفتار کردهاند، مثلاً در دولت آقای امینی اسم مشاور مذهبی هم برای اولین دفعه در کابینه شنیده شد یا نسبت به رعایت افکار علما و روحانیون در موارد مختلف تبلیغاتی در جراید به عمل میآید لکن دولت جناب آقای علم در مورد اعتراض علمای آبادان و یا وقایع دیگر تا آنجائی که مقتضی بوده صورت موافقی نسبت به توقعات غیر وارد و نامشروع آنان نشان نداده.
همهساله عده طلاب و معممین رو به ازدیاد میرود. عدول دولت از تصمیم متخذه مبنی بر شرکت بانوان در انجمنهای ایالتی و ولایتی یک نوع موفقیت حائز اهمیتی برای علما بود و با اینکه جبهه ملی و نهضت آزادی1 در این جریان بهصورت ظاهر بههیچوجه با علما همگامی و همفکری نکردند معذلک در باطن علماء طرفدار جبهه را هدایت و آنان را وادار به تحریک مردم و مخالفت علنی و شدید با تصمیم دولت نمودند.
در تظاهراتی که طلاب نمودند از آنان عکسهایی تهیه شده که به پیوست تقدیم2 و با توجه به عکسهای مزبور ملاحظه خواهند فرمود تنها در شهرستان مشهد در حدود 2500 نفر جوان در سنین سربازی هستند که در حوزههای علمی زیر نظر عدهای از علماء متعصب در دنیای امروز درس اوهام و خرافات یاد میگیرند و فعلاً در حدود پانزده هزار نفر در کشور در این لباس هستند که یک حربه و قدرت قوی برای اعمالنظر علما در مقابل دولت در پیشآمدها و موارد مختلف خواهد بود و عدم توجه به این مسئله ممکن است سبب شود در آتیه این اجتماع نیز مانند دانشجویان دانشگاهها در مواقع بهخصوص ایجاد اشکال نماید.
چون انتخابات نزدیک است و با تلاشی که احزاب و جمعیتهای مخالف خواهند نمود احتمال دارد از این نیرو که عدهای عوام و متعصب نیز دنبالهرو دارد به نحوی استفاده نمایند. مراتب جهت استحضار و پیشبینی لازم و اتخاذ تصمیم شایسته به استحضار رسید. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ـ هاشمی
به عرض برسد. 22 /9 /41
توضیحات سند:
1. نهضت آزادی: جمعی از نیروهای مذهبی جبههی ملی در اردیبهشت سال 1340 فعالیت تشکّلی را رسماً اعلام کردند و عنوان نهضت آزادی را بر آن نهادند. این تشکل که با هماهنگی و اذن دکتر محمد مصدق شکل گرفت، خود را وفادار به قانون اساسی مشروطیت و پیرو راه مصدق معرفی کرد. با اوجگیری نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام خمینی، نهضت آزادی با حفظ مواضع خود به آن پیوست. حضور مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی در این جریان، نهضت آزادی را به مبانی و معارف الهی نزدیکتر میکرد، اما نهضت بعدها به راه دیگری رفت و در مبانی جبههملی هضم گردید و در طی سالهای 1344 تا 1356 حرکت قابل ذکری انجام نداد. در این سال با تشکیل جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر، آنهم با طیف اکثریتی جبههملی و افراد که چندان مقید به اسلام نبودند، از هدف اولیه بازهم دورتر گشت. در بازگشت تاریخی امام خمینی(ره) در بهمن 1357 مهندس بازرگان از مؤسسین این نهضت، بر اساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب داده بود، به فرمان امام به نخستوزیری دولت موقت منصوب شد، اما دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل گرایشهای سیاسیاش از اهداف رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفت و اختلاف مبانی فکری خود را با اصول انقلاب آشکار ساخت و زمینه را برای بازگشت مجدد آمریکاییها مهیا نمود. بروز این گرایش منجر به اشغال لانهی جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شد که دولت موقت را مجبور به استعفا کرد. از آن پس نهضت آزادی نیز به صف مخالفین انقلاب پیوست و به یک اهرم فشار علیه ایران در دوران 8 سال دفاع مقدس تبدیل شد. این حزب، با القای روحیه ترس از آمریکا و با تبلیغ عدم فایدهی جنگ عملاً به خدمت دشمنان استقلال ملّت درآمد. پس از درگذشت مهندس بازرگان، روند نهضت به غیرمذهبی شدن بیشتر سوق یافت.
2. تعدادی از این عکسها در پایان کتاب در بخش عکس آمدهاند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 212