صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اطلاعیه

تاریخ سند: 11 تیر 1342


اطلاعیه


متن سند:

1ـ سپهبد بازنشسته علوی مقدم که دکتر دامپزشک در ابتداء بود و دستگاه اطلاعاتی حزب توده1 همیشه دو نقطه ضعف بزرگ در او سراغ داشت یکی پول و دیگری زن بود و می گفتند از این دو نقطه ضعف می توانید در او رسوخ کنید تا آنجائی که اطلاعات خصوصی حکایت می کند تیمسار ضمن اینکه در ظاهر خود را شاه دوست معرفی می کند ولی با عوامل شناخته شده انگلیسها نیز مراوده دارد در درجه اول با عامل رسمی انگلیسها بنام ایگار مدیر فنی هواپیمائی کلی است ارتباط دارد و در ظاهر می گوید این شخص فامیل من است ولی این ایگار همان کسی است که اسناد شرکت نفت ایران و انگلیس وگونی معروف سدان2 را دزدید و فرار کرد و کسانی که با علوی مقدم ارتباط دارند عبارتند از : سرتیپ بازنشسته اختیار که رئیس راهنمائی او در زمان ریاست شهربانی کل کشور بوده 2ـ سرگرد فعلی شهربانی شیرزاد 3ـ سید مهدی میراشرافی3 ـ نماینده سابق مجلس شورای ملی ـ پور سرتیپ نماینده سابق مجلس4 4ـ تیمسار سپهبد حاج علی کیا ـ سپهبد آزموده ـ تیمسار سرلشگر خادمی5 که در نیروی هوایی است.
5ـ سرهنگ بازنشسته اشرفی ـ سرهنگ شهربانی عون جزایری ـ سرهنگ 2 اسفندیاری ـ سرگرد خطیبی ـ تیمسار سپهبد علوی مقدم عیالش6 خواهر آقای احمد افخمی کارپرداز مجلس شورای ملی می باشد که با هم روابط حسنه دارند و یک باجناق بنام روشن دارد که در وزارت کشور است و تمام این باند با تیمسار بازنشسته سپهبد نقدی بد بوده و مخالف جدی او هستند و با تیمسار سرلشگر مزینی و با تیمسار سرتیپ انصاری معاون ساواک همکاری می نماید.

توضیحات سند:

1ـ حزب توده در مهرماه 1320 یک ماه پس از ورود ارتش های بیگانه به خاک ایران، موجودیت خود را اعلام کرد.
مؤسسان حزب توده از بقایای کمونیستهای سابق بودند که سالیان پیش از شهریور 1320 ه ش، مأمور اشاعه افکار کمونیستی بودند و در سال 1310 محکوم شده و تا شهریور 1320، تعدادی از آنها در زندان و یا در تبعید بودند و طی فرمان عفو عمومی، 28 شهریور 1320، آزاد شدند و پس از آن درصدد برآمدند که حزبی به نام حزب توده با مرام کمونیستی بنیان گذارند.
افرادی چون سلیمان محسن اسکندری، دکتر محمد بهرامی، مرتضی یزدی، جعفر پیشه وری، تقی مکی نژاد و احسان طبری جزو مؤسسان حزب و آزادشدگان از زندان بودند که به اشاره دولت شوروی دست به تشکیل حزب توده زدند.
اولین جلسه هیأت مؤسسان حزب توده در مهرماه 1320 در منزل محسن اسکندری با حضور 37 نفر از دسته 53 نفر و کمونیستهای دیگر و«علی اف» که ایرانی الاصل و کاردار سفارت شوروی بوده و به صورت ناشناس در جلسه حضور داشت، تشکیل گردید.
در این جلسه اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند و مرامنامه حزب به تصویب رسید.
حزب توده از تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه دمکرات به صورت یک سازمان علنی و ملی می خواست باشد، ولی در همان آغاز راه منحرف شد و با طرح مسأله اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی نشان داد که نیروی وابسته به امپریالیسم شرق است.
بعد از پیدایش فرقه دمکرات حزب توده به اوج خود می رسد و سه وزیر، به کابینه ائتلافی قوام وارد می کند و از نظر کمی و کیفی گسترش می یابد که این دوران را دوران طلایی خود می داند.
پس از تیراندازی به شاه در 15 بهمن 1327، حزب توده غیرقانونی اعلام می گردد و اعضای آن دستگیر و یا متواری و سپس در خارج جمع می شوند و حزب را سامان می دهند.
در زمان نخست وزیری دکتر مصدق با استفاده از شرایط مساعد و آزادیهای به وجود آمده، یک سری سازمانهای علنی ایجاد و با شعار ملی شدن نفت مخالفت می کنند.
بعد از کودتای 28 مرداد، سازمان نظامی حزب کشف می شود و دوران ورشکستگی حزب فرا می رسد و مجددا در خارج از کشور کار خود را ادامه می دهد و در تمام این دوره که به سال 1357 ختم می شود، کار حزب توده در داخل کشور، اقدام به سازماندهی حزب و در خارج، ستیز ایدئولوژیکی با گروههای ملی گرا بود.
دوران نهایی حزب توده از سال 1357 می باشد که بعضی از آنها معتقد بودند که با استقرار عناصر لیبرال می توانند در بازیهای دیپلماسی شرکت کنند و می گفتند که نهضت روحانیت و حکومت اسلامی دوامی ندارند و گروه دیگر در دل، شکننده بودن نظام را حتمی می دانستند و با کارهای مخفی به سازماندهی مشغول بودند.
اما در ظاهر حامی نظام بودند و از نظام حمایت می کردند ولی در خفا با خائنانی مانند : ناخدا افضلی و سرهنگ عطاران،سرهنگ کبیری و آذرفر، فعالیت پرجوش و خروش جاسوسی به سود شوروی را رهبری می کردند.
اما در سال 1361 به جرم جاسوسی و توطئه، حزب توده منحل و رهبران آن دستگیر شدند و اعضای کمیته مرکزی فعالیتهای جاسوسی خود را افشاء کردند و پایان زندگی این حزب فرا رسید.
2ـ ماجرای اسناد خانه سدان : در اوایل تیرماه 1330 امیرحسین پاکروان، کارمند شرکت نفت انگلیس و ایران، به دکتر مظفر بقائی اطلاع داد که اسنادی از اداره انتشارات و تبلیغات شرکت نفت به منزل ن.
ر.
سدان، نماینده شرکت نفت انگلیس در ایران، در خیابان قوام السلطنه منتقل می شود.
بقائی به همراه سرلشگر فضل اللّه زاهدی، رئیس شهربانی وقت و جهانگیر تفضلی، خانه سدان را تفتیش کردند و اسناد مزبور را به دست آوردند.
بخشی از اسناد خانه سدان توسط بقائی در روزنامه شاهد و سایر مطبوعات آن زمان، منتشر شد و جنجال بزرگی را به پا کرد.
بعدها، در جریان دیوان لاهه (خرداد 1331)، اسناد خانه سدان به عنوان مدرک مداخله شرکت نفت انگلیس در امور داخلی ایران ارایه شد.
3ـ مهدی میراشرافی فرزند سیدحسین در سال 1289 در تهران متولد شد.
وی در آغاز وارد ارتش شد و دانشکده افسری را در 1313 به پایان رسانید.
ولی بعدا کناره گیری کرد و به مشاغل آزاد روی آورد.
نام میراشرافی به عنوان یکی از چهره های مؤثر وابسته به اینتلیجنس سرویس، که در حوادث سالهای 1320 ـ 1332 و به ویژه کودتای 25ـ28 مرداد 1332 نقش مخرب و چشمگیری داشته اند، مطرح بوده است.
او از جمله عناصر هفت خطی بود که با سلاح جسارت و بی پروایی توانست از پایین ترین درجات اجتماع خود را در جرگه رجال متنفذ و سردم داران جای دهد.
او قبلا در فعل وانفعالات پس از 1320، روزنامه آتش را به راه انداخت.
و نیز به دنبال فعالیتها و تلاش های مداوم به وکالت مجلس دست یافت.
او بعدها روزنامه آتش را رها کرده و در اصفهان ظاهر شد و کارخانه مهم (تاج) را خرید.
او در جریان کودتای 28 مرداد جماعتی از اوباش و اراذل را به راه انداخت و نخستین کسی بود که پس از اشغال فرستنده رادیویی تهران با عربده کشی و نعره های گوش خراش، به دکتر مصدق و سران نهضت ملی حمله کرد.
میراشرافی در مهرماه 1357 تقاضای تجدید امتیاز روزنامه آتش را کرد و ساواک در تاریخ 27 /7 /1357 با این تقاضا موافقت نمود.
ظاهرا او قصد داشت که مانند برخی دیگر از فعالین سیاسی دهه های پیشین، با هدایت کانونهای توطئه، وارد گود حوادث انقلاب شود.
میراشرافی با پیروزی انقلاب دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به طور علنی و با حضور صدها شاکی خصوصی، محاکمه و اعدام گردید.
4ـ جهانگیر پورسرتیپ فرزند آقاجان یکی از مالکین رشت، در 1284 ش، متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در شهر رشت فراگرفت.
در 16 سالگی به نهضت جنگل پیوست و از مریدان میرزاکوچک خان جنگلی شد.
پس از مرگ میرزاکوچک خان، مدتی تحت تعقیب بود ولی به علت نفوذ خانوادگی جان به سلامت برد و به کارهای اجتماعی پرداخت.
ابتدا در رشته تئاتر تلاشی در خور تحسین انجام داد و بخشی از تاریخ کهن و افتخارآمیز گذشته ایران را بروی صحنه در آورد و درآمد حاصله از این نمایش ها را صرف تأسیس بیمارستان و زایشگاه نمود.
وی به علت خدمات شهری مورد توجه مردم گیلان بود.
چهار دوره عضویت انجمن شهر رشت را برعهده داشت و چندی هم شهردار انتخابی رشت شد.
هنگام اشغال آذربایجان توسط فرقه دموکرات، نهضت مقاومت گیلان را تشکیل داد و موجبات اتحاد عشایر گیلان و شاهسون را فراهم نمود و در موقعی که قشون فرقه دموکرات به طرف طالش پیش آمدند، قوای نهضت مقاومت گیلان با حملات مسلحانه از ورود این بیگانه پرستان جلوگیری کردند.
پورسرتیپ در انتخابات دوره بیست و یکم کاندیدای شهر رشت شد و به نمایندگی مجلس انتخاب شد و هنگام طرح لایحه دولت مبنی بر اعطاء کاپیتولاسیون به افسران و درجه داران آمریکائی، سخت در مجلس ایستادگی کرد و نطق شدیدی ایراد نمود.
وی در دوره بیست و دوم هم نماینده مجلس بود.
اهل تحقیق و مطالعه و تاریخ بود و کتابی تحت عنوان «نام ها و نامداران گیلان» در اواخر عمر خود به چاپ رسانید.
گفته می شود تألیفات دیگری هم دارد.
در آذرماه 1371 در تهران درگذشت و در کنار مرقد میرزاکوچک خان دفن شد.
5ـ سپهبد علی محمد خادمی فرزند لطف اللّه در سال 1292 در جهرم متولد شد.
تحصیلات نظامی خود را در دانشکده افسری و دوره های خلبانی را در انگلستان و آمریکا و دوره فرماندهی ستاد را در دانشگاه نیروی هوائی آمریکا طی کرد و در سال 1345 به درجه سپهبدی رسید.
وی در قسمت های مختلف نیروی هوائی از جمله : فرماندهی دانشگاه و رئیس ستاد فرماندهی نیروی هوائی را به عهده داشته و در سال 1340 به سمت مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکت هواپیمایی ملی ایران منصوب گردید و در حوزه هواپیمائی ملی کوشش فراوان داشت تا جوانان بهائی را به استخدام در آورد.
وی به کلیه کشورهای مهم جهان به منظور طی دوره تعلیماتی و بازدید رسمی سفر کرده است.
سپهبد خادمی از سال 1329 بطور افتخاری آجودان مخصوص شاه بود و نشان و مدالهائی از جمله : نشان سپه (جنگی)، تاج، همایون و مدال افتخار، رستاخیز 28 مرداد.
خدمت و مدال C.
V.
O از ملکه انگلستان دریافت نموده است.
همچنین تیمسار خادمی که از افراد بسیار متعصب فرقه ضاله بهائیت بوده، از سوی «چارلز کولاک» فرستاده اداره اطلاعات آمریکا برای تأسیس کلوپ روتاری در ایران دعوت شده و وی از بنیانگذاران و دبیرکل روتاری ایران بوده و ریاست کلیه کلوپ های روتاری ایران را به عهده داشته است.
سپهبد علی محمد خادمی در آستانه انقلاب اسلامی به دستور محمدرضا پهلوی از خدمت در نیروی هوائی برکنار شد و سرانجام چند روز بعد در منزل خود با سلاح کمری اقدام به خودکشی نمود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی 6ـ منظور گزارش گر این است که خواهر احمد افخمی، بنام مهرانور افخمی همسر علوی مقدم است.

منبع:

کتاب سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 219


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.