صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جمع آوری فطریه برای کمک به شیعیان جنگ زده لبنان

تاریخ سند: 30 شهریور 1355


موضوع: جمع آوری فطریه برای کمک به شیعیان جنگ زده لبنان


متن سند:

[از: ه 12] شماره 23394/ه 12 منبع: 7880 روز 25 /6 /35 در مسجد جلیلی نماز جماعت مغرب و عشاء را شیخ مهدی باقری از ساعت 2200 با شرکت حدود پانصد نفر خواند بعد از دعا جوان 17 ساله ای که اشعار سوگند را شب قبل خوانده بود، اشعار تازه ای را که ترجمه فرمان حضرت علی به مالک اشتر بود به سبک خودش برای حضار که در این موقع به حدود یکهزار نفر می رسیدند، خواند سجادی از ساعت 2300 تا 2400 به منبر رفت.
نامبرده ضمن خواندن اعلامیه آیات گلپایگانی و شریعتمداری با تفصیلات مربوطه نامه ای از شیخ جواد مغنیه1 مبنی بر استمداد آیت الله شریعتمداری برای کمک به لبنان و نامه جوابیه آیت الله شریعتمداری به مغنیه را در منبر خواند2 و از مراجع گله کرد که چرا می نویسند مردم از محل زکوۀ می توانند فقط برای کمک به لبنان پول بدهند و از سهم امام اجازه نمی دهند.
سجادی باز ضمن تشریح بعضی از وقایع جنگ اخیر لبنان انتقاد کرد که چرا به عوض ارسال درهای گرانبها و فرشهای متری ده هزار تومان به حرم حضرت امیر پول آن را برای کمک به مسلمین لبنان نمی دهیم.
سجادی افزود موقعی که در لبنان بود بعضی از تجار ایرانی می خواستند در لبنان و مصر دانشگاه شیعه تأسیس کنند ولی حالا آنها حاضر نیستند حتی یک ریال پول برای کمک به مردم ستمدیده لبنان بدهند.
سجادی خطاب به جوانان حاضر در مسجد گفت آنها باید در موقع تبلیغ امور مذهبی جدی باشند ولو تا هر کجا که بکشد.
سجادی در ادامه انتقاد از مراجع اضافه کرد انتقاد از مراجع دلیل این نیست که جوانان ما به مذهب جدی نباشند.
شناخته شدگان غیر از اشخاصی که همیشه در جلسات مسجد شرکت می کنند، عبارتند از: سیدمحسن امیرحسینی شغل زرگر، ابطحی 23 ساله دانشجو سال چهارم رشته معقول دانشکده الهیات (این شخص از طرف دانشکده مذکور به سفر علمی مصر همراه دانشجویان رفته، وی هفت سال قبل در مسجد هدایت خیابان اسلامبول درس عربی می داد)، دکتر محمدجواد باهنر، علی غفوری، برقعی و دکتر بهشتی3 که در ترجمه نهج البلاغه همکاری دارد.
این شخص از دوست دیگرش به نام حاج مصطفی سراغ دکتر شریعتی را گرفت.
پاسخ شنید شریعتی پسرش احسان را برای ادامه تحصیل به پاریس فرستاده است.
این دو نفر بین خودشان از اعلامیه ای که سید علی اکبر حاج سیدجوادی در موقع زندانی بودن شریعتی منتشر کرده و بازداشت دکتر شریعتی را غیر قانونی اعلام کرده بود، تمجید می کردند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: به صحت اظهارات شنبه اعتماد حاصل است.
نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه مورد نظر است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه تأیید می گردد.
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده کلاسه 129312 می باشد در پرونده 27997 بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ شیخ محمدجواد مغنیه فرزند شیخ محمود در سال 1322 ه ق در روستای «طیردبا» لبنان به دنیا آمد.
در چهار سالگی مادرش را از دست داد و پدرش پس از مرگ همسر، لبنان را به قصد عراق ترک کرد و محمدجواد در نجف، خط و حساب و زبان فارسی را آموخت.
در سال 1334 ه ق پدرش نیز از دنیا رفت و محمدجواد در سن دوازده سالگی تحت سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالکریم؛ که از علما و مجتهد بود، قرار گرفت.
و با نهایت فقر و عسرت زندگی می گذراند.
او در نجف از برادرش و سید محمد فضل اللّه و آیت الله خویی و شیخ محمد حسین کربلایی و سیدحسین حمّامی کسب فیض کرد.
پس از فوت برادرش به لبنان بازگشت و به اصرار مردم در روستای معرکه که یکی از روستاهای جبل عامل بود امام جماعت شد.
در سال 1358 ه ق به روستای طیر حرفا رفت و مدتی برای سامان دادن وضع معیشتی خود به کشاورزی پرداخت و ضمن مطالعه کتب مختلف اقدام به نوشتن کرد و کتابهای: کمیت و دعبل، الوضع الحاضر فی جبل عامل و تضحیه را در روستای مذکور نوشت.
در سال 1367 ه ق به بیروت رفت و قاضی آن شهر شد.
و از سال 1370 تا 1375 رئیس دادگستری شیعیان لبنان گردید.
و چند سال نیز مشاور آن دادگستری بود.
مدتی به ایران آمده و به دعوت آیت الله شریعتمداری در دارالتبلیغ اشتغال داشت.
شیخ مغنیه فقیهی نواندیش بود و به شدت طرفدار وحدت مسلمین برای از بین بردن اسرائیل بود.
شیخ مغنیه دارای پنجاه و پنج تألیف است که تفسیر الکاشف در 7 جلد و فی ضلال نهج البلاغه در 4 جلد از جمله آنهاست.
او که از بیماری قلبی رنج می برد در 19 محرم 1400 ه ق در لبنان دارفانی را وداع گفت.
جسد وی را به نجف اشرف منتقل نمودند و آیت الله خویی برجنازه وی نماز خواند و در یکی از رواق های حرم حضرت علی (علیه السلام) دفن گردید.
شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان که دژی در برابر صهیونیست بود و بیشترین عملیات نظامی را علیه این رژیم غاصب انجام داد و در تاریخ 23 /11 /1386 ه ش توسط رژیم صهیونیستی و به وسیله خودروی بمب گذاری شده ترور شد و به شهادت رسید، برادرزاده مرحوم محمدجواد مغنیه بود.
2ـ در پی جنگ های داخلی در لبنان و وخامت اوضاع انسانی در آن کشور، مرحوم شیخ محمدجواد مغنیه نامه ای به آیت الله شریعتمداری نوشته و درخواست کمک و مساعدت نموده بود، در پی آن حسابهایی از طرف مراجع تشکیل شد و وجوه واریزی به لبنان ارسال گردید.
ریاست اداره یکم عملیات و بررسی ساواک (312) طی نامه ای در تاریخ 2 /10 /35[55] به ریاست اداره سوم عملیات و بررسی (334) جریان امر را چنین گزاش می دهد: «در اواخر ماه مبارک رمضان سال جاری شیخ جواد مغنیه که از نویسندگان رییس اداره یکم عملیات و بررسی ـ عطارپور» (رک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم امام موسی صدر جلد سوم مرکز بررسی اسناد تاریخی چاپ اول بهار 1380) 3ـ آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی در سال 1307ه ش در اصفهان به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان در این شهر به اتمام رساند و سپس به آموزش علوم دینی روی آورد و مدارج این علم را با سرعت طی کرد.
آیت الله بهشتی پس از تبحر در علوم سطح به تحصیل فقه واصول پرداخت و از سال 1330 تا 1350 نزد استاد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی تلمذ کرد.
ایشان بعدها وارد دانشگاه شد و رشته فلسفه را تا گرفتن درجه دکترا ادامه داد.
آیت الله بهشتی در سال 1333 دبیرستان دین و دانش را در قم تأسیس کرد.
ایشان در سال 1344 از طرف آیت الله خوانساری به کشور آلمان رفت و امامت مسجد مرکز اسلامی هامبورگ را تا 5 سال به عهده گرفت.
تشکل انجمن های اسلامی دانشجویان در همین زمان با حضور دکتر بهشتی در خارج از کشور شکل گرفت.
علاقه او به تربیت نسل جوان موجب شد که پس از بازگشت از آلمان در سال 1349، به استخدام آموزش و پرورش درآید و به عنوان کارشناس کتابهای تعلیمات دینی در سازمان کتابهای درسی ایران مشغول به کار شود.
فعالیت های سیاسی دکتر بهشتی موجب شد که در سال 1354 دستگیر شود.
ایشان یکی از اصلی ترین عناصر شکل دهی به تظاهرات و مبارزات مردمی در سال 1357 بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دکتر بهشتی از طرف امام خمینی (ره) به عضویت شورای انقلاب و سپس ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد.
وی با تأسیس حزب جمهوری اسلامی، اعتقاد عمیق خود را به تشکل های سیاسی نشان داد.
نقش او در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان بی بدیل بود.
آیت الله دکتر بهشتی در هفتم تیر 1360 در تالار سخنرانی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به وسیله بمبی که منافقین کار گذاشته بودند به همراه 72 تن دیگر از مسؤولان نظام به شهادت رسید.
(جهت آگاهی بیشتر از شخصیت، مبارزات و فعالیت های گسترده ایشان در پیش از انقلاب و اقدامات ساواک در مورد ایشان به جلد سوم کتاب «یاران امام به روایت اسناد ساواک مراجعه شود)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 557

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.