تاریخ سند: 15 آذر 1357
اجتماعی در مسجد اعظم جهت سخنرانی آقای عباسی بوده که خلاصه بر شرح زیر میباشد
متن سند:
تاریخ:15 /9 /1357
اجتماعی در مسجد اعظم جهت سخنرانی آقای عباسی بوده که خلاصه بر شرح زیر میباشد:
از روی یاداشتی که همراه داشت گفت مزدورانی که شغلهای حساس را اشغال کرده بودند و برای ملت ایران کار میکردند چه کسانی بودند و هستند همه ملت ایران باید به وجود اینها افتخار بکنند که اینها چه بلاهایی به سر مردم ایران آوردند و جان و مال مردم را به جیب زده و به صورت ارز از ایران خارج کرده و برای خودشان ویلاهای گران قیمت و اتومبیلهای آخرین سیستم و بهترین وسائل برای خود تهیه دیدهاند شما هیچ به مردم شریف ایران فکر نکردید ای کسانی که مملکت را اداره میکردید این چه جور مملکت اداره کردن است مگر شما خبر نداشتید این غارتگران چه کارهایی را دارند انجام میدهند و با خارجیها همدست شده و با سازش اموال مردم رنج دیده را غارت کردند و همه اینها هم کسانی بودند و هستند که صاحب حساسترین شغل بودند از قبیل هویدا و سپهبدها و ارتشبدها و وزیرها که یکیک اعمالشان در لیست هست که پولهای هنگفت را به جیب زدند و مردم غیور ایران هم در خواب بود و از هیچ چیز باخبر نبودند اما حالا دیگر مثل چند سال پیش نیست حال هر کس هر کاری را بکند معلوم میشود و چه کسانی از این شغلهای حساس داشتند و نخوردند و در راه خدا قدم برداشتند حتی یک نفر نبوده از هر مقامی که جستجو میکنی میبینی که با کمترین 18 میلیون تومان به جیب زده و کسانی که این پولهای مردم را خوردند به شرح زیر میباشند. نخستوزیر اسبق و سابق که هر چند نفر بودند چند میلیون تومان و معاونانش همین طور و رئیس سابق سازمان امنیت آقای ارتشبد نصیری و معاونین وی وزیر اسبق سازمان رادیو تلویزیون و معاونش. سپهبد جهانبانی1 رئیس کمیته ورزشی رئیس سابق مجلس سنا، رئیس سابق شرکت نفت و میگفت دیگر پولهای هنگفت که از بین رفته و به اسلحه داده شده عوض اینکه از مرز محافظت شود و سینه و قلب دشمن و چپاولگران زده شود به سینه برادران مسلمان ما زدند. اعلامیهای از طرف فرهنگیان رضائیه و دانشجویان که همبستگی خود را با روحانیون اعلام کرده بودند خوانده شد درودهای فراوان به آنها فرستاده شد و از دانشجویان قدردانی شد و گفته شد این لیست چپاولگران را دانشجویان در اختیار قرار داده و ما باید خیلی متشکر باشیم که چنین مدرک خوبی را در اختیار ما گذاشته. باری همین استانداری که به استان آذربایجان غربی فرستاده شد و از رادیو و تلویزیون کلماتی را که تحریکآمیز میباشد و به مردم میگوید این خود یکی از آنها هستند که هنوز مدرکی ازش نداریم ولی مطمئن باشید که به دست خواهد آمد و این را میدانیم که تو هم داری چمدانهایت را میبندی و منتظر روزی هستی که موقعیت پیدا کرده و از اینجا فرار کنی همه مردم شما را شناختند. گول حرفهای شما را نخواهند خورد و تا آخرین لحظه دفاع خواهند نمود تا حکومت قانون برقرار شود باری چند کلمه درباره امام حسین صحبت نمود و گفت ای امام حسین شما بچه شش ماهه شهید دادی ما هم بچه 4 ماهه پس این نهضت ما قیام بزرگی است و بعد از این همه کشتار که دادیم به حرفهای دولت توجهی نخواهیم کرد آنها با حرفهای بیسر و ته نهضت ما را کمونیست اسمگذاری نمودند غافل از آنکه نمیدانند قیامی را که برپا کردیم یک قیام ملی و در راه قرآن است حالا دیگر همه مردم ایران به کارهای زشت شما پی بردهاند بعد از سخنرانی دعا خوانده مردم دسته دسته از مسجد خارج به سمت منزلشان حرکت نمودند.
توضیحات سند:
1. سپهبد امانالله جهانبانى، فرزند میر امانالله در سال 1274 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی از فرماندهان ارتش بود که 5 دوره نماینده مجلس سنا و مدتی نیز رئیس اداره کل صنایع و معادن بود. جهانبانی از 10 سالگی جهت تحصیلات مقدماتی و عالی به مدارس نظام روسیه فرستاده شد. پس از بازگشت با درجه یاوری در قزاقخانه مشغول خدمت شد و مدتی ریاست قسمت توپخانه آتریاد کرمانشاه را برعهده داشت. وی مقارن کودتای اسفند 1299 درجه سرهنگی داشت. پس از تشکیل قشون متحدالشکل امان الله جهانبانی به ریاست ارکان حرب برگزیده شد. وی فرمانده قوای اعزامی به آذربایجان جهت دفع خطر اسماعیل آقا سمیتکو بود. جهانبانی در دورهی سلطنت رضاخان فرمانده لشکر شرق بود و مدتی هم ریاست بازرسی ارتش را بر عهده داشت. در سال 1316 به دلایل نامعلومی مورد غضب قرار گرفت و مدتی در زندان قصر حبس شد و در سال 1317 با خلع درجه و اخراج، از زندان آزاد شد. پس از تبعید رضاخان به خدمت بازگشت و در کابینههای فروغی و سهیلی وزارت راه و جنگ را بر عهده داشت. وی برادر سرلشکر منصور جهانبانى بود که غلامرضا پهلوى با دخترش ازدواج کرده بود. اماناللّه رئیس انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى و از امراى نظامى مورد اعتماد شاه بود. فردوست در خاطرات خود مىنویسد:
«روسها با وجود آن که مىدانستند یا احساس مىکردند که طرف مأمور ساواک است رغبت زیادى نشان مىدادند و حداکثر استفاده را مىکردند. آنها اکثرا با رفقاى ایرانى خود به طور عمدى آماده بحث در همه زمینهها بودند و اطلاعاتى مىگرفتند و براى حفظ روابط خود تعمدا اطلاعاتى مىدادند؛ این رویه از قدیم در روابط سفارتخانههاى روس و انگلیس مرسوم بود. سپهبد امانالله جهانبانى که این اواخر رییس انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى بود، احتمالاً همین نقش را داشت.» جهانبانى داراى دو پسر به نامهاى مسعود و خسرو بود که هر دو در رژیم گذشته جزو عناصر وفادار و سرسپرده بودند. مسعود جهانبانى با حکم شاه سفیر ایران در پاریس و خسرو جهانبانى در بانک مرکزى اشتغال داشت. امان الله جهانبانی در سال 1353 در سال 83 سالگی درگذشت.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد دوم صفحه 203