تاریخ سند: 16 مهر 1341
موضوع : تجمع افراد حزب خلق
متن سند:
شماره : 11755/ س ت
در ساعت 1600 مورخه 11 /7 /41 افراد وابسته به حزب خلق دسته دسته
به محل حزب وارد می شدند.
در ساعت 1730 تعداد شرکت کنندگان به 600 نفر بالغ گردیدند.
قبلاً در حدود
500 عدد صندلی چیده شده بود ابتدا آقای وزیری نماینده کارگران و کارمندان
غیر رسمی دولت وابسته به شورای عالی کارمندان دولت پشت تریبون قرار
گرفت و اظهار داشت که باید به کلیه کارمندان دولت تبریک عرض نمایم زیرا با
کمک آقای رشیدیان1 و کمیته حزب خلق توانستیم بزرگترین دشمن ارتجاعی
کارمندان دولت یعنی دکتر گودرزی را از کار برکنار کنیم (کف زدن حضار).
سپس در مورد کارهای خلاف قانون دکتر گودرزی قدری صحبت نمود و گفت
در حالی که جوانان دیپلمه و لیسانسیه مملکت ما در بدترین وضع زندگی می کنند
و از بیکاری در خیابانها سرگردانند آقای دکتر گودرزی یک ساختمان 7 طبقه را
پر از دوشیزگان از همه رنگ و همه جور نموده و هر وقت که او و یا سایرین
بخواهند این دوشیزگان به خدمتشان می رسند و هر کدام ماهیانه در حدود دو الی
سه هزار تومان حقوق می گیرند که روشنی بخش بزم شبانه آقایان باشند.
دکتر
گودرزی از طرف مقامات بالا تقویت می شد و از پشتیبانی و لطف شاه سوء
استفاده می نمود ولیکن ما با کمک آقای رشیدیان علیرغم مخالفت مقامات بالا
این سد بزرگ را از سر راه کارمندان دولت برداشتیم (کف زدن شدید حضار)
چندی پیش از طرف
دارائی به آقای گودرزی مبلغ دو میلیون ریال پاداش داده شد ما نمی دانیم این
پاداش برای چه بوده و با توجه به وضع بودجه این پول را چگونه به او دادند.
سپس درباره وضع بد کارمندان دولت صحبت نمود و گفت دولت برای طرح
جدید قانون استخدام کشوری از هندوستان مستشار آورده است در صورتی که
در همین ایران ما اشخاص بسیار وارد در امور استخدام داریم که خیلی بهتر از
خارجی ها به وضع ما آشنا می باشند و ما هیچ وقت راضی نمی شویم که یک عده
مزدور به نام مستشار از خارج بیایند و با سرنوشت ما بازی کنند من از پشت این
تریبون اعلام می کنم که ما با هر گونه قانون که از طرف مستشاران خارجی وضع
شود مخالفیم و تا پای جان برای خواسته های خودمان ایستادگی خواهیم کرد و
نخواهیم گذاشت که حقوق ما بدینوسیله از بین برود.
نامبرده سپس به خودکشی مرحوم طاهری کارمند وزارت دادگستری اشاره
نمود و گفت که در همان موقع در دادگستری قرار بود پاداش بین کارمندان تقسیم
کنند به آقای دکتر گودرزی 45 هزار تومان و مرحوم طاهری 59 تومان رسید من
نمی دانم که به چه نسبتی این پاداش را تقسیم نمودند.
خودکشی مرحوم طاهری
در من ایجاد امیدواری نمود که شاید بدینوسیله دولت به وضع کارمندان پی برده
و درباره آنها تجدید نظر نماید ولی متأسفانه بهتر که نشد بدتر هم شد.
سپس آقای دانشیار نماینده کارگران راه آهن پشت تریبون قرار گرفت و بعد از
قدری تمجید از حزب خلق و آقای رشیدیان که با کف زدن حضار توام بود به
کارمندان و کارگران راه آهن مژده داد که در مورد وامی که قرار بود از طرف بانک
رفاه در اختیار کارمندان راه آهن گذارده شود اقدام شده و کارگران راه آهن نیز در
حدود 11890 نفر روزمزد می باشند که لیست آنها را امروز به آقای رشیدیان
دادم که در هفته آینده جناب آقای رشیدیان در این مورد اقدام بفرمایند سپس از
بعضی از کارمندان و کارگران که زحمات آقای رشیدیان را نادیده گرفته و پشت
سر ایشان بدگوئی نموده بودند گله کرد.
بعد آقای اسداله رشیدیان پشت تریبون
قرار گرفت در این موقع حضار به مدت چند دقیقه هورا کشید و کف زدند آقای
رشیدیان ابتدا از مسئولین شورای دانشگاه در مورد دو درجه ای نمودن
امتحانات تشکر نمود سپس درباره جوانان بیکار صحبت کرده و گفت که من به
دولت اعلام خطر می کنم و می گویم که این بیکاری که با ضریب پیش می رود
طولی نخواهد کشید که انقلاب بزرگی به وجود خواهد آورد.
سپس در مورد
وزارت فرهنگ اظهار نمود که سال گذشته برای مبارزه با بی سوادی گروههائی
در سراسر کشور به عنوان مبارزه با بی سوادی راه انداختند و مبلغ یکصد و
شصت هزار تومان مخارج این کار را به حساب دولت گذاشتند ولی امروز برای
ورودیه یک بچه کارگر به مدرسه /5000 ریال پول می خواهند و از طرفی هم
اعلام می کنند که تعلیمات اجباری است من از دولت می پرسم که کدام مدرسه را
باز کرده اند که خالی مانده است و در کدام مدرسه جای خالی هست که دولت
مجبور شود تعلیمات را اجباری اعلام نماید اکنون روزانه در حدود 200 نفر به ما
مراجعه نموده که بچه آنها را به مدرسه قبول نمی کنند و شهریه می خواهند ما اینها
را به مدارس معرفی می کنیم و نام آنها را در دبستانها ثبت می کنند.
معلوم می شود
که مدارس هم منحصر به وزیر زادگان و وکیل زادگان است از آقای علم تقاضا دارم که در این مورد دستوراتی
صادر فرمایند که این مشکلات از میان برود یعنی اگر مدارس جا ندارد برای وزیر زاده هم نباید باشد.
سپس در مورد سهیم نمودن کارگران در منافع کارخانه ها اظهار نمود که این امر غیر ممکن است زیرا ما در
مملکت خودمان دو نوع کارخانه داریم یکی کارخانه های دولتی مانند دخانیات و راه آهن و غیره که
هیچوقت دولت راضی نخواهد شد 20% از منافع این کارخانه ها را به کارگران بدهد دوم کارخانه های ملی
که با پول دولت و به دست اشخاص استفاده جو بوجود آمده و چون احداث این کارخانه ها روی اصول
صحیح نبوده بعضی از آنها از بین رفته و بعضی دیگر در حال ورشکستگی است لابد دولت می خواهد
کارگران را هم در بدهی کارخانه داران به خود سهیم نماید در صورتی که دولت در مورد گرفتن وام خود از
کارخانه داران گیج مانده و نمی داند که پول خود را چگونه بگیرد بنابراین این موضوع یک سرگرمی بیش
نیست و چون ما اهل حرف نیستیم از این وعده ها به کسی نمی دهیم ما می خواهیم حرفی را که می زنیم
عمل کنیم.
سپس در مورد وضع دادگستری صحبت نمود و اظهار داشت هفته گذشته من درباره مواد غذائی قدری صحبت
نمودم ولی این هفته می خواهم در همین مورد قدری بیشتر صحبت نمایم سپس روزنامه کیهان را نشان داد که در
سر مقاله خود نوشته بود (فلفل ـ زردچوبه...) تقلبی و اظهار داشت که به عقیده من اصلاح دستگاه وزارت
دادگستری واجب تر از اصلاحات ارضی است زیرا این دستگاه که خود را حافظ جان و مال مردم می داند با
جنایتکاران دست به یکی کرده و دست جنایت کاران را تا جائی باز گذاشته که از خاک[،] فلفل و زردچوبه
درست می کنند در حالی که پزشک قانونی اعلام نموده که هر کس از این دو نوع فلفل و زردچوبه بخورد زنده
نخواهد ماند دادگستری متهمین را با گرفتن کفیل آزاد می نماید من از آقای علم تقاضا دارم این دستگاه که به
مرکز فساد معروف شده است [را] اصلاح نماید و از مأمورین با شرفی که دستشان از کار کوتاه شده استفاده کند
زیرا اگر قاتلی یک نفر را می کشد یک قتل مرتکب شده ولی اینها که مواد غذائی تقلبی درست می کنند و در
معرض استفاده عموم می گذارند قاتل هزاران نفر هستند در همین هفته که سازندگان ادویه تقلبی را گرفته اند
ارباب آنها به آنها گفته که آنقدر پول خواهد داد تا همه آنها آزاد شوند.
سپس در مورد ظلمی که به کارگران چاپخانه بانک ملی شده است صحبت نمود و گفت نماینده آنها امروز
نزد ما آمده و ما این ظلم را بر طرف خواهیم کرد و امیدواریم که کارگران چاپخانه بانک ملی در هفته آتیه
در کنار ما باشند آقای رشیدیان تمام گفته های خود را با عصبانیت اظهار می داشت و تمام گفته های وی و
دیگران در نوار ضبط می شد.
افرادی که در این جلسات شرکت می کنند عموما به هم بستگی دارند و دسته جمعی به این محل می آیند و
کمتر دیده می شود که اشخاص تنها در جلسات شرکت کنند.
یک جلسه دیگر حزب خلق در هفته آینده در منزل آقای رشیدیان تشکیل می گردد و جلسات بعدی آنان
در محل جدیدی که اخیرا درست کرده اند تشکیل خواهد گردید.
توضیحات سند:
1ـ اسداللّه رشیدیان فرزند
حبیب اللّه در سال 1301 ش در
تهران متولد شد و مدیر عامل
بانک اعتبارات تعاونی توزیع
بود.
وی سابقه خدمت دولتی
ندارد و تا سال 1332 به امور
بازرگانی و دادوستد و وارد
کردن پارچه و قماش از خارج و
هم چنین به اتفاق برادرانش
سیف اللّه و قدرت اللّه به احداث و
اداره سینما رکس و وارد کردن
فیلم اشتغال داشته است و در
سال 1343 بانک اعتبارات
تعاونی توزیع را در تهران
تأسیس نمود و از 1355 شروع
به احداث شهرک سازی در
رشت و اصفهان کرده است.
پدر وی جزء خدمه سفارت
انگلیس (به روایتی درشکه چی
سفارت) بوده و اسداللّه و
برادرش سیف اللّه نیز بعد از
وقایع شهریور 1320 با مقامات
سفارت انگلیس در تهران تماس
و ارتباط داشته و در زمان
حکومت مصدق پس از قطع
رابطه دولت ایران با انگلستان،
نامبردگان از جمله عوامل دولت
انگلیس و مجری مقاصد سیاسی
انگلیسی ها در ایران بودند...
اسداللّه رشیدیان از سال 1332
علنا در امور سیاسی با تظاهر به
طرفداری از سیاست انگلستان
در ایران فعالیت داشته و منزل او
مرکز زد و بند و حل و فصل
مسائل و امور سیاسی و هم
چنین انتصابات مهم بوده و حتی
بعضی از وزراء کابینه های وقت
نیز رسما و علنا به منزل او رفت
و آمد و تردد داشته اند و وی با
تظاهر به نزدیکی با اعضاء
خاندان (پهلوی) بخصوص
اشرف پهلوی و عنوان اینکه
هفته ای یک بار نهار را در
حضور شاه در دربار صرف
می نماید.
برای خود کسب
قدرت و نفوذ نموده و اغلب از
سران و سردمداران دستگاههای
دولتی و کارگری و بازرگانان و
اصناف و سایر طبقات با توجه به
موارد فوق روزهای جمعه در
جلسات هفتگی منزل او شرکت
می نمودند.
و از سال 1345 که
تشکیل جلسات هفتگی در منزل
رجال و شخصیت ها موقوف شد،
جلسات منزل رشیدیان نیز
تعطیل گردید.
مشارالیه در یک
ارزیابی ساواک :
«فردی شارلاتان و متظاهر،
پشت هم انداز و زد و بندچی، به
سیگار و مشروب معتاد و به زن،
قمار، مقام و دسته بندی و تحت
نفوذ قرار دادن رجال علاقمند»
معرفی شده است.
نقش برادران رشیدیان در
کودتای 28 مرداد 1332 مسئله
ناشناخته و سر به مُهری نبوده و
در همان زمان نیز شهرت کافی
داشت، به ویژه اینکه خود آنان
در سالهای پس از کودتا نه تنها
از طرح مسئله ابائی نداشتند.
بلکه حتی با داستان سرائی های
گزاف می کوشیدند تا از آن در
جهت سوداهای مالی بی حد و
حصر بهره جویند.
طبق اسناد
موجود، (گازیوروسکی ص
33) برادران رشیدیان در نوامبر
1951 / آبان 1330 توسط
MI-6در اختیار «سیا» قرار
گرفتند تا نقش مهمی را در
عملیات انگلیسی ـ آمریکائی
کودتا ایفا کنند.
اسناد موجود نشان می دهد که
دکتر مصدق از فعالیت های
پسران حبیب اللّه رشیدیان
آگاهی کامل داشته و مدارک
کافی دال بر روابط آنها با
سفارت انگلیس و همدستی با
اشرف پهلوی در توطئه علیه
دولت وی در اختیار داشت.
مصدق به جای برخورد قاطع،
در مهر 1331 دستور بازداشت
حبیب اله رشیدیان و پسرانش را
به اداره آگاهی داد.
و وزیر
دادگستری وی در گزارش آنان
را به «داشتن روابط با سفارت
انگلیس و دادن اطلاعات به
مأمورین انگلیسی» متهم کرد.
پرونده امر مانند یک دعوی
ساده به دادسرای استان تهران
ارجاع شد.
معهذا، در اسفند
1331 دستور آزادی رشیدیان
صادر شد.
بدین ترتیب، برادران
رشیدیان با آزادی به توطئه های
خود ادامه دادند.
و علاوه بر آن
خانه اسداللّه رشیدیان (همسر
اسداله رشیدیان دختر دریادار
مرتضی دفتری، برادر زاده دکتر
مصدق بود).
چنان «امن»
تشخیص داده شد که فضل اللّه
زاهدی مدتی در آن پنهان بود.
رشیدیانها بعدها بازرگانان
ثروتمند و سرمایه دارانی در
سطح بین المللی شدند ویلای
آنها در منطقه کامرانیه در شمال
تهران و بانک آنها نزدیک
میدان فردوسی کانونی برای
همکاریهای روزولت با
رشیدیان بود گفته می شود اینان
در فروش هواپیماهای F-6
ساخت گرومن نقش داشته اند
حتی برادران لاوی که نمایندگی
گرومن را به عهده داشتند
معترف شدند که 1 /3 میلیون
دلار حق کمیسیون این شرکت
بود که 48 /2 میلیون دلار از
آنان به حساب خدمات
بین المللی تشکیلاتی که
رشیدیان ها سهام شرکت آن را
داشته اند ریخته شده است.
منبع:
کتاب
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 224