برگ بازجوئی و صورتجلسه ـ شیخ فضل اله مهدیزاده محلاتی
متن سند:
س ـ با اطلاع از هویت کامل شما لازم است به سئوالات زیر پاسخ دهید.
جریان
تشکیل شرکت تعاونی سود بخش را روشن سازید.
جزوات حسینیه ارشاد
چگونه بدست شما رسیده است ـ چه افرادی بابت خمینی به شما پول می دهند.
وجوه جمع آوری شده در ماه چه مبلغ می شود ـ وجوهاتی که بابت خمینی
جمع آوری می شود از چه طریق برای او فرستاده می شود.
بابت ساختمان مسجد
امام محمدتقی چه مبلغ جمع آوری شده است.
ج ـ در چهار سال قبل تقریبا در مقام این بودیم که صندوق قرض الحسنه برای قرض دادن به فقراء در
مسجد تشکیل دهیم و روی این منظور خود بنده و رفقای مسجد چند نمونه اساسنامه تهیه نموده و
آوردند که از روی آن اساسنامه تنظیم نمائیم و اساسنامه هیئت مدیره صندوق مسجد لرزاده و چند
اسناسنامه دیگر آوردند از جمله ورق فوق می باشد که در موقع بازجوئی سال قبل در منزل هم
اساسنامه را مطالعه کردند و توضیح هم عرض کردم اما در مورد جزوات حسینیه در چندی قبل که
شنیدم آقای دکتر علی شریعتی صحبتهائی برعلیه دین مقدس اسلام بیان کرده تصمیم گرفتم کتابهای او
را دیده و اشتباهات او را یادآور شوم کتاب اسلام شناسی او را یک قسمت مطالعه کردم دیدم
اشتباهات زیادی دارد و خودم شخصا یک شب به حسینیه مراجعه کردم و در حدود سه ساعت با او
بحث کردم پدر او هم حضور داشت بعد یک قسمت از جزوات را هم از دفتر حسینیه گرفتم که بخوانم
اما راجع به موضوع پول در مورد آقای خمینی سئوال فرموده بودید و باید به عرض برسانم که در میان
افراد روحانیون هر کس در اجتماع یک ارزش و مرجع یک امری است خود آقایان بهتر می دانید
معمولاً یک نفر منبری مرجع وجوهات زیاد نیست و بنده یک منبری هستم و واعظ و غیر از ائمه
جماعت معروف و مجتهدین می باشم1 که مرکز
وجوهات می باشند مرسوم این است که هر کس از اهل علم که در حوزه های علمیه درس او تمام
می شود مجتهدین برای اینکه او در اعاشه خود گرفتار نشود به او اجازه می دهند که به اندازه حیثیت
خود از سهم امام استفاده کند و مابقی را یک سوم در محل به فقراء بدهد و بقیه را به مجتهد رد به همین
منوال در سال یکهزار و سیصد و سی که بنده عازم طهران شدم از قم آیت الله بروجردی به بنده اجازه
دادند بعد از فوت ایشان هم آیه اللّه گلپایگانی و آیت الله خوئی و آیت الله خمینی و آیت الله شاهرودی
لکن کمتر اتفاق می افتد که وجهی زائد برمخارج باشد که بفرستم البته گاهی تصادفا وجهی می رسید که
به من می گفتند مربوط به آقا می باشد او را به هر کس که وکیل ایشان بود در قم می رساندم آن هم مبالغ
جزئی در حدود یکهزار تومان گاهی چون من از طرف آقای خمینی اجازه داشتم نه وکالت کلی و به هر
حال برای خود ایشان مستقیم بنده دیناری نفرستادم قبضی هم که بدست من می رسید از طرف وکیل
ایشان بود در قم ـ اما راجع به مسجد امام محمدتقی زمینی بود در حدود دوازده سال قبل در حدود
سراسیاب دولاب میدان موتور آب در آن محل عده ای از محلاتیها زندگی می کنند و نوعا هم کارگر
هستند و شغل آنها گلکاری است این زمین در حدود شصت هزار تومان خریداری شد و بتدریج در
طول این دوازده سال ساخته شده هنوز هم تعمیرات آن تمام نشده دفتر دارد نزد خود آنهاست ولی به
طور کلی خرج مسجد همین نیست یکی آجر می دهد یکی سنگ می آورد.
یک نفر با اجازه مرحوم
آیت الله حکیم حدود 20 هزار تومان کمک کرد یک قسمت تأمین آن را آیت الله خوانساری داد بنده هم
شاگرد آیت الله خوانساری هستم ایشان را دعوت کردم تشریف آوردند کلنگ زدند و افتتاح فرمودند و
بنده شبها آنجا اقامه جماعت می کنم و نوعا هم اهل محل طبقه فقیر کارگری هستند.
توضیحا در مورد
سئوالهای قبل یادآور می شوم که افرادی که به من تصادفا مراجعه می کنند چون کم می باشند آنها را
نمی شناسم اما راجع به مبلغ شاید در طول سال به چهارهزار تومان نرسد آن هم نوعا چون در حوزه
علمیه قم شهریه داده می شد به وکیل
ایشان داده می شد و وکیل ایشان یک وقت آقای اشراقی1 بود یک وقت آقای اسلامی بود یک وقت
آقای پسندیده برادر ایشان بود و آنها مبلغ را گرفته و صرف حوزه می کردند و اگر برای خود آقا
می فرستادند من اطلاعی ندارم در هر حال اینکه گاهی از اوقات پول برای ایشان قبول می کردم به ما
تذکر نداده بودند که اینکار برخلاف است والا محال بود که دیناری پول از مردم برای ایشان قبول کنم و
تقاضا کرده ام از مأموران امنیتی که اگر نظری دارید اول به ما تذکر دهید اگر خلاف رفتار کردیم ما را
تعقیب نمائید بنده تصور می کردم فرستادن وجه خمس سهم امام یا دادن به فقراء از طرف دستگاه
منعی ندارد و از امور شرعی است و مکرر مأموران دستگاه تذکر داده بودند که با بیان مسائل دینی و
شرعی و بطور کلی امور شرعی مخالف نیستیم ولی در امور سیاسی عملی برخلاف مصالح کشور انجام
ندهید بنده هم عمل کردم اینک توضیحا به عرض می رسانم که حقیر قدمی برخلاف مصالح کشور
برنداشتم و دیناری به مخالفین دولت کمک نکرده ام اینک هم که متوجه شدم فرستادن وجه برای آقای
خمینی یا پرداخت به وکیل ایشان برخلاف است تعهد می نمایم که بعنوان ایشان از کسی پول قبول
ننمایم.
فضل اله مهدیزاده محلاتی
س ـ چه کسانی در تهران برای خمینی پول جمع آوری می کنند هر اطلاعی در این
زمینه دارید بیان کنید.
ج ـ معمولاً برای هیچ مرجعی کسی به مردم مراجعه نمی کند که پول
بیاورید بلکه معمول این است که مردم به عالم و روحانی خود در محل مراجعه می کنند و حساب
وجوهات خود را می پردازند و شاید در طهران اکثر ائمه جماعات از طرف آقای خمینی و دیگران
اجازه داشته باشند اما از غیر ائمه جماعات کسی را که پول قبول کند برای آقای خمینی
نمی شناسم.
فضل اله مهدیزاده محلاتی
س ـ در مقابل جوابهایی که داده اید پس از قرائت امضاء کنید.
ج ـ جوابها را خودم نوشتم وسیله امضاء گواهی می نمایم.
فضل اله مهدیزاده محلاتی
توضیحات سند:
1ـ شهید محلاتی در خصوص
این بخش از بازجویی می گوید :
«یکی از گزارشاتی که در مورد
من داده بودند این بود که ایشان
پول می دهد و زندانیها را اداره
می کند و به مبارزین کمک
می کند و پول به نجف می فرستد،
من هم که البته از طرف امام
برای این کار اجازه داشتم.
اینها
وقتی به خانه من هم آمدند از
من دفتر می خواستند و من هم
دفتر وجوهات داشتم، ولی اینها
خوشبختانه چشمشان کور شد و
دفتر را ندیدند.
البته لای کاغذها
جلوی چشمشان بود ولی به
طوری این کاغذها را رد کردم
که دفترچه را ندیدند و هیچ
مدرکی پیدا نکردند.
به هر صورت روزها ما را
می بردند بازجویی، و از من
می پرسیدند که چقدر پول برای
امام می فرستی، چقدر پول به
زندانیها می دهید، چقدر پول
برای مبارزه خرج می کنید؟ ما
هم از بیخ منکر بودیم.
می گفتیم :
اصلاً ما اهل این حرفها نیستیم،
ما منبری هستیم و امام جماعتیم
و به قدر زندگی خود هم پول
گیرمان نمی آید و مردم به
مجتهدها پول می دهند، و از این
حرفها به هر صورت گفتند : ما
شما را نگاه می داریم تا حقیقتش
را بگویید ولی هیچ مسئله ای
نتوانستند از ما در آورند.
»
ر.ک : خاطرات و مبارزات
شهید محلاتی، مرکز اسناد
انقلاب اسلامی، چاپ اول،
1376 ش، ص 86.
1ـ شهاب الدین اشراقی فرزند
شیخ محمدتقی اشراقی، داماد
حضرت امام خمینی (ره) در
1304 ش در قم زاده شد.
پس
از تکمیل دوره سطح به درس
خارج فقه و اصول آیات عظام
سید محمد محقق یزدی،
بروجردی و حضرت امام
حاضرشد.
بعد از تبعید امام به
ترکیه در 1343 ش به عنوان
وکیل تام الاختیار امام انتخاب
شد تا به رتق وفتق امور بپردازد
و در همین ارتباط فعالیت
چشمگیری در کمک رسانی به
روحانیون مبارز و خانواده
مبارزان داشت پس از مدتی
دستگیر و به همدان تبعید گردید
و با سپری کردن دوران تبعید به
تهران منتقل شد و در منزلی
تحت نظر مأموران امینتی رژیم
قرار گرفت.
با اوج گیری انقلاب
اسلامی در 1357 و پس از
تبعید آیت الله پسندیده، برادر و
نماینده تام الاختیار حضرت
امام، اشراقی دوباره از طرف
امام به عنوان وکیل انتخاب و در
قم به حل و فصل مسائل و
رسیدگی به مشکلات پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
ایشان همواره در کنار امام بود و
به عنوان مشاور عمل می کرد و
بارها به عنوان نماینده ویژه
رهبر انقلاب مسئول بررسی
مسائل و مشکلات بسیاری شد.
آیت الله اشراقی در 21 شهریور
1360 براثر سکته مغزی
درگذشت.
چندین تالیف درباره
معارف دینی از او برجای مانده
است.
ر.ک : گنجینه دانشمندان، محمد
شریف رازی، انتشارات
اسلامیه، چاپ اول، 1353 ش،
ج 2، ص 70.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 260