تاریخ سند: 20 آذر 1350
موضوع: اظهارات حجازی واعظ
متن سند:
از: 23 ﻫ تاریخ:20 /9 /1350
به: 312 شماره: 3682 /23 ﻫ
موضوع: اظهارات حجازی واعظ
نامبرده بالادر تاریخ 12 /9 /1350 به قزوین وارد و در مسجد ستوده در حضور تعدادی در حدود 100 نفر به منبر رفته پس از ذکری از مسائل مذهبی بیان داشت ای مردم اتحاد و اتفاق خود را از دست ندهید که سبب بیچارگی و مذلت خواهد بود. این از هم گسستگی ثمره استعمار و استثمار است که با انداختن تفرقه بین کشورها به نفع خود سودجوئی مینمایند. زیرا کنار هر قصر آباد خانهای ویران و در کنار هر شکم اشباع شده شکم گرسنهای وجود دارد اگر چنانچه بخواهیم همه یکسان باشیم باید رویه کمونیستی را پیش بگیریم1 و نیز افراد مجاهد و مبارز خود را تقویت کنیم. از فرمایشات سید جمال الدین اسدآبادی2 است که در غرب مجاهد تا موقعی که زنده است از تموج فکری او استفاده میکنند ولی در شرق پس از مرگ به انتشار کتب و مقاله و معرفی شخصیت مجاهد میپردازیم چنانچه هنگامی که خود ایشان زنده بود او را مردی فاسق میدانستیم ما نمونه سید جمال را حالا داریم و حتی مقام علمی و روحانی و مجاهدی ایشان که فعلاً زنده هستند بیشتر است اما افسوس که همه او را رها کرده و دیگری را مرجع خود میدانیم. هر چند با گفتن این کلمات با علم به این که دیوار موش دارد موش هم گوش دارد و در تهران از این موشها فراوان است و موشهای پدر سوختهای هستند که هر خبری را بلافاصله به دستگاه میدهند ولی باشد من گربه از موش هراسی ندارم جای همه آقایان خالی مدتی را در زندان در معیت آقایان سلیمی و محمدعلی جهاری و جلالیان به سر بردیم. ولی چه باید کرد اگر این حرفها را نگوئیم مسئول خواهیم بود رک گفتن جایمان زندان است در خاتمه هنگامی که واعظ مذکور قصد داشت از منبر پائین بیاید علی جباری با صدای بلند گفت برای سلامتی بزرگترین مرجع عالیقدر شیعه جهان و مجاهد مبارز صلوات ختم کنید.
نظریه شنبه – مقصود واعظ مذکور از بیان مجاهدی که فعلاً زنده است خمینی بود. ضمناً قرار است که هر هفته آقای حجازی به قزوین آمده و به منبر برود.
نظریه یکشنبه و سه شنبه – باستحضار میرساند واعظ مذکور عبدالرسول حجازی3 میباشد و از طرف اعضاء هیات فیض بخش جوانان حسینی که عدهای از مذهبیون طرفدار خمینی از جمله کاظم شکوهی. مهدی یخچالیان. علی سلیمی. برادران علی جباری در آن شرکت دارند و با سیدجلیل زرآبادی نیز دارای تماس هستند به قزوین دعوت شده و بدون آنکه قبلاً از طریق شهربانی جهت تشکیل این جلسه مجوز کسب کرده باشند واعظ مذکور را دعوت نموده علیهذا به شهربانی دستور داده شد که از جهت جلوگیری از سمپاشی یاد شده در قزوین اقدامات لازم را معمول و در صورت لزوم نیز وی را به این ساواک هدایت نمایند. آسمانی
نظریه 23 ﻫ – نظریه سه شنبه تایید میشود.
توضیحات سند:
1. نقل گفتهی آقای حجازی به این صورت ناشی از اشتباه منبع ساواک در ضبط دقیق اظهارات ایشان میباشد.
2. سید جمالالدین اسدآبادى، فرزند سید صفدر، روحانى و فیلسوف مبارز، سیاستمدار انقلابى و منادى وحدت مسلمین جهان، در آبان ماه 1217 هـ ش، در اسدآباد همدان دیده به جهان گشود. وى تحصیلات ابتدایى را نزد پدرش آموخت و سپس از محضر بزرگانى همچون علاّمه سید صادق سنگلجى و شیخ اعظم انصارى بهره برد. پس از پایان تحصیلاتش در همدان، به کشورهاى مختلف اسلامى سفر کرد و بر علوم اسلامى، تاریخ و ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همچنین زبانهاى فارسى، عربى، انگلیسى، ترکى و فرانسه را خوب مىدانست. با دیدن وضع مسلمانان، آرزوى تشکیل یک حکومت اسلامى مقتدر اندک اندک در اندیشهاش پدیدار گشت و در هر جا که قدم مىگذاشت، انقلابى فکرى پدید مىآورد. در سال 1287 هـ ق، فعالیتهاى سیاسى او در مصر به قیام ارتش علیه «اسماعیل پاشا» منجر شد. سپس از مصر تبعید و به هند رفت و اولین رساله خود را در ردّ طبیعیون منتشر کرد. پس از آن به پاریس رفت و مبارزه را در آنجا ادامه داد و با همکارى شیخ محمد عبده، روزنامه «عروۀالوثقى» را منتشر نمود. او مدتى بعد به لندن رفت و در سال 1303 پس از بازگشت به ایران، چند ماهى زندانى شد. بعد از آزادى عازم بصره شد و در رهبرى حوادث سیاسى آن منطقه دخالت داشت. در سال 1309 هـ ق، به استانبول رفت و مهمان پادشاه عثمانى شد و در 19 اسفند 1275 در همان جا درگذشت. عدهاى معتقدند که سلطان او را مسموم کرد. سید جمالالدین اسدآبادى سراسر عمر خود را صرف مبارزه با استعمار بریتانیا، روس تزار و ستم و تبهکاریهاى دربار قاجار کرد و در بیدارى مردم منطقه و ایران و وقوع انقلاب مشروطیت سهمى مؤثری داشت.
برخى از آثار به جاى مانده از وى عبارتند از : تتمۀ البیان فى تاریخالافغان، القضاء و القدر، اسلام و علم، نیچریه یا ناتورالیسم، الوحدۀ الاسلامیه، الواردات فى سرّالتجلیات و مقدار زیادى مقاله و نامه و متن سخنرانى و مذاکرات.
3. سیدعبدالرسول حجازى دهاقانى، فرزند سیدمحمدطاهر در سال ۱۳۲۱ در شهرضای اصفهان متولد د. تحصیلات ابتدایی را در شهر خود طی کرد. پس از آن به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. مدت سه سال در اصفهان و پس از آن در 17 سالگی وارد حوزه علمیه قم د. پس از مدتی تحصیل در زمره وعاظ قرارگرفته و در بسیاری از مساجد و هیاتهای تهران و برخی شهرستانها به سخنرانی پرداخت. وی به علت ایراد سخنان انتقادآمیز چندین بار مورد تذکر ساواک قرارگرفته و ممنوعالمنبر نیزشد حجازی دو بار نیز دستگیر و مجموعاً مدت شش ماه بازداشت بود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 387