تاریخ سند: 14 شهریور 1336
گزارش
متن سند:
شماره: 2165/ الف تاریخ: 14 /6 /1336
گزارش
یکی از افسران ارشد که به دربار شاهنشاهی رفت و آمد دارد، میگفت سازمان کوک که اخیراً نیز در جراید به آن اشاره شده، از مدتها قبل وجود داشته، با این اختلاف که در گذشته رکن دوم پادگانها در نقاط مختلف کشور فقط مأمور کسب اخبار و اطلاعات بودند، ولی در زمان دکتر مصدق، عدهای از افسران بازنشسته که با مشارالیه اختلاف نظر و عداوت داشتند، با رکن دو در تهران و شهرستانها به همکاری پرداخته و برای سقوط دولت مصدق، ضمن رابطه با افراد سویل، تشکیلات منظمی به وجود آوردند.
پس از 28 مرداد1 و سقوط دولت مصدق، رکن 2 ستاد ارتش[که] از وجود افسران بازنشسته و افراد سویل وابسته به آنان، حداکثر استفاده را نموده بود، تصمیم گرفت رابطه و همکاری آنان را با رکن 2 حفظ نماید؛ روی این اصل، برای تعمیم و توسعه این تشکیلات در زمان عادی، به رکن دوم پادگانها دستور داد که کماکان با افسران بازنشسته ارتش و افراد سویل رابطه برقرار نمایند.
پس از 28 مرداد نیز سرلشگر کیا شخصاً رهبری این تشکیلات را به عهده گرفته و افسران بازنشسته یا افسرانی که بازنشسته خواهند شد، قبلاً از محل و حوزه عملیاتی خود مطلع و سپس با اخذ دستورات لازم به محل مأموریت عزیمت مینماید و به طوری که در جراید نیز اشاره شده، وظیفه این تشکیلات در زمان عادی، کسب خبر و جلب همکاری افراد سویل و جوانان شهرستانها و آمادهنمودن آنان برای مقابله و مبارزه علیه هرگونه عملیات تخریبی در زمان غیرعادی و حفظ رژیم سلطنت میباشد. سرهنگ مذکور میگفت با اینکه تشکیلات کوک هنوز پیشرفت قابل ملاحظهای ننموده، معهذا مطالب مندرجه در جراید با اشاره رکن 2 و برای ارعاب مقامات آمریکایی و تفهیم وجود تشکیلات بزرگ پارتیزانی در شهرستانها و ارتش صورت گرفته است.
سرهنگ نامبرده اضافه نموده اصولاً کلیه افسران بازنشسته ارتش و آنهایی که بعداً بازنشسته خواهند شد، عضو این تشکیلات بوده و حقوق بازنشستگی آنان نیز به وسیله رکن 2 پرداخت میشود.
منبع . موثق
ارزش خبر . تائید شده
پیوست پرونده. 17 /6
دایره چهار . ضمیمه پرونده مربوطه. 18 /6
توضیحات سند:
_________
1. طرح انجام کودتا و دخالت نظامی در ایران، از ابتدای روی کار آمدن دولت مصدق و نهضت ملی شدن نفت، در نزد برخی از جناحهای حاکم بر انگلستان وجود داشت، اما انسجام نیروهای طرفدار ملی شدن نفت و مخالفت های اولیه دولت آمریکا با اقدام نظامی، موجب به تأخیر افتادن این امر شد.
نیروهای انگلستان با فعال نمودن شبکههای جاسوسی خود و نفوذ در تشکیلات نیروهای ملی و مذهبی و ایجاد تفرقه بین آنها از یک سو و روی کار آمدن ژنرال آیزنهاور از حزب جمهوریخواه در آمریکا، که از افزایش قدرت حزب توده در ایران و گسترش نفوذ شوروی و انعقاد قرارداد بازرگانی با این کشور وحشت داشت از سوی دیگر، باعث شد که سازمان سیا برای اولین بار عملیات کودتای نظامی در یک کشور خارجی را تجربه نماید.
طرح کودتا از سوی آمریکاییها عملیات «تی. پی. آژاکس» نام گرفت و کرمیت روزولت به منظور اجرای این امر به ایران آمد و انگلیسیها نیز کریستوفر وودهاس را مأمور این کار کردند و نام عملیات خود را «عملیات چکمه» گذاشتند. در داخل ایران نیز شبکه مخفی شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی از حامیان اصلی رضاخان در کودتای سوم اسفند 1299) و اسدالله علم و برادران رشیدیان، تحت حمایت خانواده صهیونیستی لرد روچیلد انگلیسی به نام «عملیات بِدامَن» فعالیت میکردند. وظایف این گروه نفوذ در رهبری احزاب و سازمانهای سیاسی و مذهبی و ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور و به آتش کشیدن و غارت اموال مردم بود. نمونه بارز این کار، تظاهرات متعدد حزب توده به بهانههای مختلف، وجود سرلشکر فضلالله زاهدی (عامل اصلی کودتا) در مصدر وزارت کشور، رخنه شکبرانگیز شمس قناتآبادی در بیت آیتالله کاشانی (با توجه به سوابق وی در بعد از کودتا) و قتل افشارطوس و دهها عملیات دیگر، زمینهساز اهدافی بود که در نهایت محمدرضا پهلوی با حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس، فرمان عزل محمد مصدق را صادر و در شب 25 مرداد سال 1332 به وسیله سرهنگ نعمتالله نصیری (فرمانده گارد جاویدان و رئیس بعدی ساواک) به وی ابلاغ نمود، ولی قبل از هر اقدام دیگری، نصیری توسط سرهنگ ممتاز (رئیس کلانتری یک) بازداشت و کودتا خنثی گردید. محمدرضا پهلوی پس از این واقعه به همراه ثریا اسفندیاری (همسر) و محمد خاتمی (خلبان) و ابوالفتح آتابای (آجودان) خود ابتدا به کلاردشت و رامسر و از آنجا به عراق و سپس، به ایتالیا گریخت. مجدداً در روز 28 مرداد سال 1332 کودتاچیان از سردرگمی، انفعال، بیبرنامگی دولت (علیرغم اطلاع قبلی از وقوع کودتا از جمله نامه مورخه 27 مرداد 1332 آیتالله کاشانی(ره) که با پاسخ سرد و منفی دکتر مصدق مواجه گردید)، استفاده کرده و نظامیان با کمک اراذل، اوباش، چاقوکشان و فواحش تهران به خیابانها ریختند و در عصر همان روز کار دولت مصدق را خاتمه دادند و نخستوزیر به همراه چند تن از وزرای کابینه، خود را تسلیم نمودند و سرلشکر فضلالله زاهدی با فرمان شاه که از قبل صادر شده بود، به نخستوزیری کودتا منصوب گردید و محمدرضا پهلوی نیز بعد از 3 روز به ایران بازگشت و بر مصدر قدرت نشست.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 266