تاریخ سند: 6 مرداد 1345
بازجویی از: محمدرضا سعیدی
متن سند:
تاریخ:6/۵/۴۵
بازجویی از: محمدرضا سعیدی13450506
س - جنابعالی در نامهای که چندی قبل جهت آیتالله خمینی به نجف ارسال نمودهاید اظهار داشتهاید: چنانچه ایشان اقامت خود را در نجف ادامه میدهند شما هم به نجف بروید۱ منظور شما از اینکه در نجف نزد آقای خمینی باشید چه بوده است؟
ج - واقع امر این است که ما، طلاب و مدرسین حوزه علمیه قم، بعد از وفات حضرت آیتالله بروجردی، ایشان را به عنوان معلم و مدرس انتخاب کرده بودیم و لذا سئوال کردیم از ایشان که اگر شما ماندنی هستید در آنجا، ما هم به آنجا بیاییم، البته این سئوال را بنده کرده بودم و در این باره با دوستان خود مذاکرهای نکرده بودم. سید محمدرضا سعیدی)
س - به نظر شما چه عاملی سبب دستگیری شما گردیده است؟
ج - به نظر بنده اشتباه مأمورین در مورد صحبتهای این جانب، بدین نحو که یا فکر کردهاند مطالب اینجانب تحریک آمیز است و یا توجهی به اظهارات اینجانب ننموده و مطالب اظهار شده اینجانب را وارونه نوشتهاند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - جنابعالی در مورد چه مطالبی صحبت کردید که به نظر مأمورین تحریک آمیز بوده است.
ج - من پس از آن که نام آقای آیتالله خمینی را در یکی از منابر بردم، مستمعین به احترام آقای خمینی صلوات فرستادند من جلوگیری کردم و گفتم ممکن است مأمورینی باشند اینجا و خیال کنند اینجا خبری است، بعد گزارش بدهند علیه ما و اسباب گرفتاری شوند و اسباب تعطیل مجلس، بعد در این زمینه صحبتی کردم، گفتم تمام مأمورین یک جور نیستند، بعضی روی مقررات کار میکنند و بعضی اشتباه میکنند، بعد حکایتی که خودم حاضر بودم و مربوط به فاتحه مسجد امام قم بود که مأمورین برای اسکات عدهای به آن مسجد آمده بودند، ضمناً آقای جنتی و حتی پسر او را که بی گناه و در گوشهای ایستاده بود کتک زدند و اضافه کردند که سعیدی در مورد مسجد (مدرسه) فیضیه صحبتهایی کرده در حالی که من هیچگونه صحبتی از مسجد (مدرسه) فیضیه نکرده بودم و گفته بودند که سعیدی مردم را به مبارزه علیه دولت تحریک کرده در حالی که در پارهای موارد عکس این بوده است و صریحا گفتهام مردم چنین کاری را نکنید و فکر میکنم دیگر صحبتی نکرده باشم. سید محمدرضا سعیدی)
س - جنابعالی در تاریخ ۱۹/۱/۴۵ در مسجد فرمودهاید من نایب آقای خمینی هستم، آقایان همت کنید و آقای خمینی را از تبعید خلاص کنید، منظور شما از این بیان چه بوده است؟ ایران ج - یکی از گزارشاتی که دادهاند و یک حرف آن صحیح نیست همین است، اگر من خود را عاقل میدانم و مردم را میشناسم، به چه دلیل باید چنین حرفی بزنم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در این جلسه فرمودهاید: آقای خمینی دست شماها و بقالهای محل را میبوسد یا مثل امام حسین شهید میشویم یا اینکه آقای خمینی را نجات میدهیم.
ج - بنده در موضوع اتحاد صحبت میکردم و برای تحصیل اتحاد از جمله استشهاد کردم به کلام خود آقای خمینی که خودشان در یکی از سخنانشان استناد کرده بودند که بنده دست تمام علماء و حتى بقالها را میبوسم و برای حفظ اتحاد و اینکه حق بدگویی نسبت به هیچ یک از مراجع صلاحیتدار نداریم و مردم، حق اینکه حتی کلمه سوئی درباره آقای راشد بگویند ندارند و بنده ابدا نگفتهام مثل امام حسین شهید میشویم، یا خمینی را نجات میدهیم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در اردیبهشت سال جاری در مسجد، مطالبی پیرامون علت مبارزه امام حسن (ع) و همچنین مسموم شدن آن حضرت بیان داشته بفرمایید موضوع مطلب چه بوده است؟
ج - گفتم طرز رفتار حضرت امام حسن (ع) هرچند به ظاهر به نام صلح معروف شده ولی در حقیقت پایه گذاری جریان کربلا بدست ایشان بود. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در مورد چاپ نشریات و توقیف آقای خمینی در مجلسی اظهار داشتهاید دولت در مورد پارهای نشریات مضره اقدامی به عمل نمیآورد، ولی آقای خمینی را توقیف و تبعید میکند.
ج - اعتراض راجع به نشریات مضره کردهام مانند نشریات یهود و مسیحیها و بعد گفتهام: در عوض رسالههای آقای خمینی را جمع آوری میکنند و از چاپ اعلامیۀ علماء جلوگیری به عمل میآورند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - کدام یک از رسالههای آقای خمینی را دولت جمع آوری کرده است و شما از چه منبع چنین اطلاعاتی بدست آوردهاید.
ج - زیاد از مردم مختلف شنیدهام که دولت کتاب توضیح المسائل آقای خمینی را جمع آوری کرده است. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما بعد از اینکه شنیدید دولت توضیح المسائل آقای خمینی را جمع آوری کرده، خودتان اقدامینمودید که ببینید آیا اظهارات مردم صحت دارد یا خیر؟ فقط به اظهار چند نفر قبول کردهاید که دولت چنین کاری را مینماید و یا کرده است.
ج - بلی به چند کتابفروشی از قبیل کتابفروشی غفاری در طرف دست راست مسجد شاه تهران و همچنین یک طلبهای که به قم میرفت سفارش کردم اگر این کتاب را در قم دید بخرد و بیاورد، این شخص اخ الزوجه خودم بنام حسن طباطبایی که فعلاً در مشهد در مدرسه دو درب میباشند، گفتم اگر چنین کتابی را دیدی بیاور و گفت من به دو سه جا رفتم گفتند جمع آوری کردهاند و نیست. (سید محمدرضا سعیدی)
س - باید به شما عرض کنم که تمام افراد مذکور دروغ گفتهاند و جنابعالی در حال حاضر میتوانید از هرکدام از کتابفروشیهای معتبر بازار هرچند جلد کتاب توضیح المسائل آقای خمینی را بخواهید، بخرید و تا این تاریخ، دولت اصولاً چنین کتابی را جمع آوری نکرده است. چه میفرمایید؟
ج - خیلی خوشوقتم که روشن شدم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آقای سعیدی جنابعالی در یکی از منابر اظهار داشتهاید که آقای شیخ عباسعلی اسلامی سبزواری و سید جبرئیلی را دستگیر و در میان ۲ هزار لات و چاقوکش زندانی کرده و او را شکنجه و عذاب دادهاند ولی او زندانیان را ارشاد کرده است، جریان را شرح دهید..
ج - آقای آقاشیخ عباسعلی، خودشان برای بنده نقل کردند که وقتی ما را گرفتند و بردند در زندانی که ۲ هزار لات و چاقوکش در آنجا بود، منظور ایشان مشهد بود، ما را مقداری شکنجه و اذیت کردند و دستبند زدند، لکن کم کم با این زندانیها آشنا شدیم و توسعهای به ما دادند و برای اینها سه مرتبه منبر میرفتم و حدود هزار نفر بدست من توبه کردند و نماز جماعت میخواندیم و از این معلوم میشود که این پیش آمدها استفاده تبلیغی هم به تقدیر خداوند متعال میشود. (سید محمدرضا سعیدی)
س - اگر زندان به قول شما برای شخص نامبرده تضییقاتی قایل شده بود و ایشان را شکنجه و عذاب داده بود به چه دلیل ایشان را آزاد گذارده تا ۲ هزار نفر را تبلیغ و روزی سه وعده در میان زندان به منبر بروند.
ج - جریان مزبور، عین اظهارات او بود. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در تحقیقات صفحه قبل فرمودید که دولت اجازه انتشار اعلامیه به روحانیون نمیدهد، منظور شما از این چه بوده است؟
ج - اعتراض داریم (به) اینکه مملکت مملکت آزادی نیست و روحانیون شانشان امر به معروف و نهی از منکر است و حق نظارت عمومی در اجتماع دارند، معذلک چرا نباید آزاد باشند که اعلامیه بدهند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - دولت از کدام یک از اعلامیههای روحانیون جلوگیری کرده است؟
ج - از همه اعلامیهها جلوگیری کرده است. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما از کجا میدانید که دولت از اعلامیهها جلوگیری کرده است؟
ج - او اعلامیهها را از دیوار میکنند، سپس عاملین چاپ و نشر را مجازات میکنند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - به نظر شما، دولت باید روحانیون را آزاد بگذارد تا هر نوع اعلامیهای میخواهند چاپ کنند و یا باید چاپ اعلامیه در مواردی باشد که مخالف نظم عمومی مملکت نباشد؟
ج - علماء باید آزاد باشند، منتهی خودشان باید مراعات این موضوع را بکنند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - اگر علماء موظف به رعایت این موضوع هستند، چرا در چندین سال قبل، مبادرت به توزیع بالغ بر صد اعلامیه شدهاند (کردهاند) که نسبت به مقامات عالیه مملکت اهانت کرده مردم را تشویق به شورش و انقلاب نموده و قس على ذلک.
ج - اعلامیۀ علماء غیر از نصیحت چیزی نبوده و آن چیزی که علماء امضاء نکردهاند مربوط به آنها نیست. (سید محمدرضا سعیدی)
س - اگر دولت از نوشتن مطالب عادی جلوگیری میکند شما چطور موفق شدهاید طبق ادعای خودتان تا این تاریخ متجاوز از ۵ یا ۶ اعلامیه را امضاء کرده و به چاپ برسانید؟
ج - چون دولت به عدد افراد مردم مأمور ندارد و جلوی بعضی چیزها را نمیبیند تا بگیرد. (سید محمدرضا سعیدی)
س - مکتب حسین (ع) را چه کسانی تشکیل داده و دارای چند جلسه میباشد.
ج - مکتب حسین (ع)، قبل از اینکه من به تهران بیایم جلسهای بوده است سیار، و طبق خواهشی که از ما کردهاند، چند جلسه به مسجد ما آمدهاند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - گردانندگان این مکتب چه کسانی هستند؟
ج - از گردانندگان این مکتب، یک نفر را بنام آقای مهدوی که اسم کوچک او را نمیدانم و در همان محل ما، یعنی غیاثی و مسجد موسی بن جعفر دیده میشود و شخصی است معمم که تقریباً سمت سخنگوی جلسه را دارد و افراد دیگر را اگر ببینم میشناسم ولی اسامی آنها را نمیدانم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - این مکتب به کدام یک از جمعیتهای مذهبی تهران بستگی دارد؟
ج - من چیزی نمیدانم. (سید محمدرضا سعیدی)
س - در یکی از جلسات این جمعیت که در مسجد شما تشکیل شده بود مقرر گردید، یک جلسه از این جمعیت زیر نظر و اداره شما تشکیل شود نتیجه آن را بفرمایید.
ج - اصولاً چنین چیزی به نظرم نمیرسد. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در مورد آقایان منتظری و ربانی چه اقداماتی انجام دادهاید؟
ج - تنها رفتم خدمت آقای آیتالله خوانساری ۲ و فلسفی و چهل ستونی ۳ که توسط کنند پیش دولت، تا اقدامی به عمل بیاید و سبب خلاصی آقایان بشوند و نتیجه آن این بود که چند روز پیش آقایان: نوری ۴ و قدوسی ۵ و حقانی ۶ و جنتی را آزاد کردند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - تلگرافاتی در این باره به نجف و مشهد نمودهاید، آن تلگرافات چه بوده؟
ج - اصولاً چنین چیزی نبوده است. (سید محمدرضا سعیدی)
س - مشوق و محرک شما در استخلاص نامبردگان از زندان چه کسی بوده است؟
ج - دین و وجدان بوده است، چون اینها جزء افراد خوب و باسواد حوزه علمیه قم هستند. (سید محمدرضا سعیدی)
س - در چه تاریخی از طرف هیئت انصارالعباس به منبر رفتید؟
ج - در حدود یک ماه قبل. (سید محمدرضا سعیدی)
س - چه مطالبی بیان نمودید؟
ج - اجمالاً به یاد دارم که اینها یک هیئتی هستند که دو دسته شدهاند و باهم اختلاف دارند و من تصمیم گرفتم صحبتهایی بکنم تا شاید اختلاف آنها رفع شود، به همین منظور در منبر، مطالبی در مورد رفع اختلاف گفتم و گفتهام اگر شما پیرو علماء باشید اختلاف نخواهید داشت و احادیثی خواندهام که در شان علماء بوده است. سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در این مسجد فرمودید: آقایانی که مایل به همکاری هستند اسم خود را نوشته به من یا حاج شیخ رضا نیکنام و یا سید عبدالرضا حجازی تسلیم نمایند..
ج - بنده اصولاً چنین حرفی نزدهام. (سید محمدرضا سعیدی)
س - جلسات شما در شبهای جمعه و شنبه چه بوده است؟
ج - وقتی من دیدم اختلاف بین این دو جلسه ختم نمیشود، قرار گذاشتم که در جلسه باشد که یکی گویا به حرف اینجانب هم گوش ندادهاند و هر دو جلسه آنها، در شبهای شنبه تشکیل میشود یکی از آنها ثابت است و در مسجد انصارالعباس تشکیل میشود و دیگری سیار و در منزل اعضاء تشکیل میشود. من با این جلسه ارتباطی ندارم و میخواستم اختلاف آنها حل شود نتیجهای نبخشید. (سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در مسجد غیاثی ضمن شرح اوضاع سیاسی، مطالبی در مورد جانسون و شناسایی و اظهار عقید؛ آقای خمینی در مورد نامبرده مطالبی گفتهاید مشروح آن را شرح دهید.
ج - راجع به آقای خمینی در مورد مسئلهای که از ایشان نقل شده، اظهار شده و اسم ایشان برده شده و راجع به جانسون هم که از تمام دولتها به او حمله شده است و اعمال او را تقبیح کرده است صحبت کرده (سید محمدرضا سعیدی) و گفتم آقای خمینی نظر ثاقب و پیشبینیهای خوبی داشت و نصایحی که دو سه سال قبل به دولت کردند، امروز میفهمیم درست بوده است. یکی از پیشبینیهای آقای خمینی مربوط به جانسون بوده که گفته بودند: اینها خونخوار هستند و حالا در قضیه ویتنام معلوم شده است و شاید گفتهام مردی که چنین فکری داشته است، شایسته نبود که تبعید کنند و شایسته است ایشان را برگردانند. در مورد مسجد (مدرسه فیضیه صحبتی نکردهام. سید محمدرضا سعیدی)
س - شما در مورد ترکیه و نحوه حکومت مصطفی کمال پاشا آتاتورک و رفتار نامبرده با روحانیون، چه مطالبی اظهار داشتهاید؟
ج - به مناسبت اینکه شرح میدادم، راه ما راه امام حسین (ع) است و راه آقای خمینی و علماء نیز، همان است، منتهی در همین راه ثابت قدم هستند ولو ناملایماتی ببینند. بعد گفتم آقای خمینی ضمن صحبتهای خودشان با آیتالله حکیم چنین فرمودهاند که در ایامی که اینجانب در بورسا ۷ ترکیه بودم، از جمله چیزهایی که شنیدم این بوده است: وقتی آتاتورک اقداماتی کرد روحانیون مخالفت کردند و مصطفی کمال عدهای از روحانیون را به جرم مخالفت اعدام کرد و من افسوس میخورم که این همه مفاسد در ممالک اسلامی پیدا بشود و نه از دماغ من خونی بیاید و نه سیلی به صورت شما خورده باشد و منظور من این است که راه علماء و راه احزاب سیاسی دو تا است، علماء در راه خود ثابت قدم هستند و به دنبال این میروند، لکن راه احزاب جدا است. (سید محمدرضا سعیدی)
س - آیا به نظر شما اظهار این مطالب سبب تحریک مستمعین در یک جلسه دینی نمیشود؟
ج - تحریک به امر به معروف و نهی از منکر میشود و اصلاحات دینی هست و نمیخواهم که مردم سیب زمینی باشند، ولی منظور تحریک به آشوب و بلوا نیست منظور دین است (سید محمدرضا سعیدی).
توضیحات سند:
۱۔ آیتالله سعیدی در نامهای به محضر امام امت، از معظم له استدعا کرد تا اجازه دهد به نجف برود، اما حضرت امام (س) در پاسخ طی مرقومه مورخ ۴ محرم ۸۷ (۲۱/۶/۱۳۴۶) تأکید فرمودند: امید است انشاء الله تعالی در محلی که تشریف دارید وجود مؤثری بوده و مورد استفاده عمومی قرار گیرید.» و بدین ترتیب با سفر ایشان به نجف به طور ضمنی مخالفت فرمودند. نهضت امام خمینی، ج ۲، ص۶۱۵
۲- آیتالله حاج سید احمد خوانساری از علمای سرشناس مقیم تهران. وی در روزهای نخستین انقلاب، تلاش چشمگیری داشت، اما بعدا به علتی سکوت اختیار کرد و گوشه انزوا گزید. حضرت امام در یکی از سخنان خود در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۳۴۱ و به دنبال برخوردی که بین مأمورین انتظامی رژیم با مردم (در اطراف مسجد سید عزیزالله تهران) پیش آمده و به آیتالله خوانساری اسائه ادب شده بود فرمودند: «... اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود، من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم، اما دولت بعد از نیمه شب متوجه شد، نمیشود با قوای مردم مقاومت کرد .. کوثر، ج ۱، ص ۱۷
۳- حجتالاسلام چهل ستونی از علمای سرشناس تهران بود.
۴- آیتالله حاج شیخ حسین نوری همدانی از مراجع فعلی و هم اکنون نماینده ولی فقیه و تولیت آستان مقدس حضرت معصومه (س) میباشند.
۵- آیتالله على قدوسی در دوازدهم مردادماه سال ۱۳۰۶ شمسی در نهاوند متولد شد. پدرش، آخوند ملا احمد، عالم بزرگ شهر و مرجع تقلید مردم نهاوند و شهرهای اطراف بود. شهید قدوسی مراحل مقدماتی تحصیل در حوزه علمیه را با جدیت پشت سر گذاشت و برای تحصیلات عالی، در محضر اساتید بزرگ از جمله آیتالله العظمیبروجردی حضور یافت و از محضر درس فقه و اصول حضرت امام نیز بهره فراوان برد. آشنایی شهید ندوسی با مرحوم علامه طباطبایی، حادثه بزرگی در زندگی او بود. ارتباط شهید قدوسی با علامه طباطبایی همچنان ادامه یافت و سرانجام در سال ۱۳۳۴ شمسی داماد آن بزرگوار شد. از اقدامات مهم شهید قدوسی تأسیس و اداره مدرسه حقانی با همکاری شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی بود شهید قدوسی در آستانه ورود امام به ایران، یکی از اعضای فعال کمیته استقبال» بود. وی سپس به فرمان امام به دادستانی کل انقلاب اسلامی منصوب شد و حضرت امام هنگام نصب ایشان فرمودند: «اکنون دادستانی کل انقلاب قدرت اصلی کشور است و در واقع دولت اصلی همین است». سرانجام آیتالله قدوسی در صبح شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ با بمبی که منافقین در دادستانی کار گذاشته بودند به شهادت رسید.
۶- حجتالاسلام حقانی، در حادثه خونین انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید. وی هنگام شهادت، نمایندگی مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت.
۷- شهر بورسای ترکیه محل تبعید امام خمینی..
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 43